نویسنده:  زید

نقش حضرت خالد در این غزوه

در کتاب «خالد ابن ولید سیف‌الله» آمده است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم هنوز در تبوک اقامت داشتند که حضرت خالد رضي‌الله‌عنه را در رأس چهارصدوبیست اسب‌سوار به سوی شخصی به نام «اکیدر ابن عبدالملک کندی نصرانی» که مالک قلعه‌ای به نام «دومة الجندل» بود، فرستادند.
حضرت خالد رضي‌الله‌عنه به سوی «اکیدر» حرکت کرد و به جایی رسید که قلعه‌ی او به خوبی مشاهده می‌شد؛ البته، قبلاً پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم علامت‌های او را به حضرت خالد رضي‌الله‌عنه داده بودند که یکی این بود که او شکارچی گاو وحشی است. هنگامی‌که حضرت خالد رضی‌الله‌عنه به نزدیکی دومة الجندل، به محل چراگاه‌های گاوهای وحشی رسید، یکی از گاوهای وحشی ایشان را مشاهده کرد، به مجرد اینکه آن گاو وحشی لشکر خالد را دید که به سوی «دومة الجندل» روانه است، چراگاهش را ترک  کرده و به سوی «دومة الجندل» فرار کرد و شب‌هنگام به مقصدش رسید و به‌طور متوالی و پی‌درپی شاخ‎هایش را به درب قلعه کوبید. هنگامی‌که همسر اکیدر از این جریان با خبر شد، از شوهرش پرسید: آیا تا به حال این‌چنین حرکتی از گاو دیده‌ای؟ چه چیزی او را به این طرف سوق می‌دهد؟ شوهرش گفت: هیچ چیزی نشده است. بعد از آن به فکر اکیدر این خیال می‌آید که از خانه بیرون رفته و در تعقیب گاو وحشی شده و آن را برای خودش شکار کند. لذا با تعدادی از افرادش با نیزه، در هنگام شب از خانه بیرون می‌شود تا آن گاو را شکار کنند، ولی ناگهان خودشان شکار لشکر حضرت خالد رضي‌الله‌عنه می‌شوند و در نتیجه، اسیر شد؛ ولی حضرت خالد رضي‌الله‌عنه او را نکشت و به او فرصت داد تا زنده بماند و به خدمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم برود.
حضرت خالد رضي‌الله‌عنه برای اکیدر این شرط را گذاشت که درب قلعه را باز کند و سپس او را به نزد سرور کائنات محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم ببرد. او نیز مجبور شد تا این شرط را بپذیرد. هنگامی‌که اکیدر درب قلعه را گشود، حضرت خالد رضي‌الله‌عنه «دوهزاروهشت‌صد شتر» و «چهارصد نیزه» را به طور مصالحه از آنجا برداشت، خُمس آن‌را برای نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم جدا نمود و بقیه‌ی اموال را بین مجاهدین تقسیم نمود و یک هدیه‌ی نفیس برای نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز کنار گذاشت؛ سپس همراه با اکیدر و اموال مذکور، راهی مدینه شد. حضرت خالد رضي‌الله‌عنه اکیدر را به محضر گرامی نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم برد، آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌‍وسلم به او هدیه‌ای عنایت فرمودند و سپس با قبول‌کردن پرداخت جزیه، با او صلح نمودند و آن‌ها را آزاد فرمودند.
علامه قرنی می‌نویسد: «هنگامی که حضرت خالد رضي‌الله‌عنه اکیدر را دستگیر کرد، او یک قباء و قمیص زیبایی که با نخ‌های طلا منقش شده بود، به تن داشت، خالد قباء و قمیص را از تن او بیرون آورده و فوراً به همراه یکی از یارانش او را برای نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرستاد و بعداً خودش را بُرد و با پرداخت جزیه او را آزاد نمود.
او نیز تا زمانی که نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در قید حیات بودند، جزیه‌اش را پرداخت می‌کرد؛ ولی هنگامی که آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌‍وسلم وفات نمودند، در عهد خلافت حضرت ابوبکر صدیق رضي‌الله‌عنه، اکیدر عهد و پیمان خویش را نقض کرد و از پرداخت جزیه به حکومت اسلامی اباء ورزید.[2]

نتیجه

در جریان این غزوه، حضرت خالد رضي‌الله‌عنه فرماندهی لشکری را به عهده نداشته است و علت آن این است که شخص گرامی رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در این جنگ حضور داشتند و تمام بزرگان صحابه رضي‌الله‌عنهم‌أجمعین مثل: خلفاء راشدین، عشره‌ی مبشره و مبارزین دیگری جانانه در این جهاد عظیم شرکت نمودند؛ لذا در این‌طور مواقع، فرماندهی لشکر به دیگران هم داده می‌شود. ولی با این وجود، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم جهت شکست‌دادن یک طاغوت بزرگ از طواغیت کفر و شرک به نام اکیدر، خالد را انتخاب می‌نمایند و به آن دیار می‌فرستند، که این خودش یک امتیاز خاصی برای او محسوب می‌شود؛ او نیز با حکمت و بصیرت، بدون هیچ‌گونه جوش‌وخروش، او را دستگیر کرده و به عوض کشتن او، با او صلح نموده و به دین اسلام و مجاهدین نفع می‌رساند.
واقعاً هرگاه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم شخصی را برای مأموریتی می‎‌فرستند، او را شایسته و لایق آن کار می‌بینند؛ که حضرت خالد ابن ولید رضي‌الله‌عنه یکی از آن‌ها است.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version