نویسنده: دکتور فضل احمد احمدی

3- تثلیث در مسیحیت

مطالب فوق بیانگر این مطلب است که دین مسیحیت در ذات خود دین توحید است و مسیحیان معتقد به توحید هستند؛ اما این نکته قابل یادآوری است که مسیحیان، توحید را در پهلوی تثلیثی می‌پذیرند که به باور آنان به توحید باز می‌گردد. در باور تثلیث، مسیحیان به این عقیده‌اند که خدای واحد در سه شخص پدر، پسر و روح‌القُدُس تجلی یافته است. در واقع مسیحیان به سه اقنوم و سه شخص که جنبه‌ی الوهی دارند، عقیده دارند و برای اینکه کافر به آنان اطلاق نگردد و به شرک متهم نشوند، معتقدند که این سه شخص یا سه اقنوم تجلی یک حقیقت واحد هستند. امروزه تثلیث عقیده‌ی مهم همه‌ی مسیحیان با تفاوت کیفیت است، درحالی‌که این عقیده دیانت اصلی مسیحیت نیست. آنان به این باوراند: «هنگامی‌که مسیحیان از سه‌گانگی سخن می‌گویند، می‌کوشند یگانگی خدا را بیان کنند». دفاع از چنین باوری عقل‌ستیزی، خِردگریزی و بازگشت تثلیث به توحید، اساسی‌ترین دغدغه و نگرانی متألهان مسیحی در قرون میانه بود. چرا که مسیحیان نخستین، هیچ باوری به تثلیث نداشتند و همه حضرت مسیح را پیامبر خدا و فرستاده‌ی او می‌دانستند. ابیونی‌ها و مسیحیان قرون نخستین میلادی، عیسی مسیح را فقط یک انسان معمولی و عادی می‌دانستند که پسر مریم است و از قدرت مطلق خداوند بدون پدر به دنیا آمده است. البته به نظر می‌رسد مسأله‌ی پرستش چندگانگی از همان ابتدای دین مسیحیت نیز مطرح بوده است، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ»
تعدادی از نویسندگان و محققین بر این نظراند که پولس یکی از پیروان و پیشکسوتان مسیحی، اولین کسی بود که اعتقاد به عیسی خدایی را در میان مسیحیان پایه‌گذاری کرد و آن را ترویج نمود تا از این طریق بتواند خدایی محسوس برای بُت‌پرستانی که عادت و رسم به پرستش و عبادت خدای محسوس داشتند، درست کند. اما از سوی دیگر تعدادی از محققان کتاب مقدس مسیحی (اناجیل) معتقد به این هستند که در هیچ یک از نامه‌ها (نوشت‌ها)ی پولس به‌طور صریح و روشن سخنی از تثلیث و عیسی خدایی که قابل عبادت باشد، نیامده است. با این حال، شاید بتوان گفت که ترتولیانس (ترتولیان) (متوفی 220م) نخستین الهی دانی بوده  است که باعث شکل‌گیری اصطلاحات و واژگان خاص تثلیث در میان مردم شد و این پدیده را بگونه‌ی مشخص‌تر ترویج نمود. قرآن کریم در رد این باور باطل می‌فرماید: «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا».
از جانب دیگر، عده‌ای بر این باوراند، پس از اینکه مسیحیت به عنوان دین رسمی در 313م توسط کنستانتین (قسطنطین) در امپراتوری روم اعلام شد، مسیحیت در روم رشد یافت و گستره‌ی آنان توسعه پیدا کرد و سپس نوبت به توجیه مباحث الهیاتی فرا می‌رسد. روایت است آنگاه بزرگ‌ترین اختلاف تاریخی میان الکساندر پاتریک اسکندریه با آریوس اسقف لیبی به میان آمد که بحث اینکه عیسی جنبه‌ی الهی دارد یا بشری، به میان آمد؟ آریوس به شدت بر بشر، انسان عادی، مخلوق و غیر ازلی بودن حضرت عیسی و الکساندر بر الوهیت، خدایی، غیرمخلوق و ازلی بودن حضرت عیسی تأکید داشتند. می‌گویند سرانجام این اختلاف به جایی کشید که به حکم امپراتور کنستانتین که تحمل اختلاف را نداشت و آن را سبب نزاع و اضمحلال حکومت می‌دانست و به ترس از این که مبادا حکومت وی سرنگون شود، شورایی از بزرگان و دانایان، کشیشان و اسقف‌های مسیحی در نیقیه‌ی قسطنطنیه تشکیل شد و آتاناسیوس به نمایندگی از الکساندر از یک طرف و آریوس از جانب دیگر، دفاعیات و سخنان خود را ارائه دادند و پس از جدال‌های فراوان از آنجایی‌که به هیچ نتیجه‌ی مطلقی نرسیدند و امپراتور بیشتر از پیش از اختلاف واهمه داشت، خود امپراتور در قضیه دخالت می‌کند و با جانب‌داری از نظر خویش حکم را به‌طرف قوی‌تر که از حمایت بیشتر در دستگاه قدرت بهره‌مند بود، می‌دهد و رسماً بحث الوهیت و خدا بودن حضرت عیسی مسیح را به تمام سرزمین‌های تحت حاکمیت‌اش اعلام می‌کند. از آن پس این تصمیم به عنوان سند رسمی در این شورا رسمیت می‌یابد و رسماً اعلام می‌گردد که عیسی مسیحی فرزند خداست و خود خداست که جهت بخشش و عفو گناهان بشر به ویژه مسیحیان، تجسد یافته یعنی در قالب جسم انسان فرود آمده و فدای گناهان بشر که معمولاً ناپاک است، شده است. بعدها این بحث میان هر دو جناج ادامه می‌یابد و طرف‌داران اولوهیت عیسی مسیح به خدا بودن روح‌القدوس – که روح را در مریم عذرا دمید – نیز قایل می‌شوند و در 381م در شورای قسطنطنیه روح‌القدوس نیز در یک سند از سوی کشیشان و اسقف‌ها، خدا اعلام می‌شود و به این ترتیب تثلیث، اصلی‌ترین آموزه‌ی اعتقادی مسیحیت، از قرن چهارم به بعد وارد مسیحیت می‌شود و پیروان آن آیین به این باور دارند. در شوراهای بعدی نیز در تولدو، کالسدون و… بر این امر تأکید می‌ورزند. در قطعنامه‌ی آن شورا که به‌نام «اعتقادنامه‌ی نیقیه یا نیکائیه» معروف است، آمده است: «ما ایمان داریم به خدای واحد (پدر) قادر مطلق، خالق همه‌ی چیزهای مرئی و نامرئی و به خداوند واحد عیسای مسیح، پسر خدا که از پدر بیرون آمده و فرزند یگانه و مولود از او که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی که مولود است نه مخلوق از یک ذات یا پدر که به وسیله‌ی او همه چیز وجود یافت. اما به‌خاطر ما آدمیان و برای نجات ما نزول کرد و مجسم شد و انسان گردید.»
به عبارت دیگر، اعتقاد به تثلیث (سه‌گانگی خدا در الوهیت) از مسائل مهم اعتقادی و شرک‌آمیز مسیحیان است. جالب آن است که در هیچ یک از اناجیل کنونی اشاره‌ای به مسأله‌ی تثلیث نشده است. طبق این اعتقاد شرک‌آمیز، مسیحیان ذات خداوند را مرکب از سه بخش: خدا، روح‌القدوس و مسیح (فرزند خدا) می‌دانند. آنان حضرت عیسی علیه‌السلام را مسیح الهی، یگانه پسر متولد از خدا و شخص دوم تثلیث اقدس می‌دانند.
این درحالی است که عالمان مسیحی توجه داشتند که چنین اعتقادی خواسته و یا ناخواسته به شرک خواهد انجامید؛ ازاین‌رو، توجیه تثلیث و برگردان تثلیث به توحید، از دغدغه و نگرانی‌های اصلی آنان شد. پس از این برهه در هر بیانیه و اعلامیه‌ای که از سوی نهادهای مذهبی مسیحی صادر شده است، استدلال و تلاش بر این است که همواره در کنار تثلیث، به توحید بپردازند تا متهم به شرک نشوند. البته از آنجایی‌که نتوانستند این باور خِردستیز را خردپذیر جلوه دهند، مدعی خردگریزی آن شدند و به بهانه‌ی ایمان‌گرایی و اعتقاد راسخ گفتند: «آری، تجسد کلمه‌ی الاهی از اسرار الاهی است که عقل انسان از درک آن عاجز است، ولی مخالف عقل نیست» و مسیحیان را از بحث درباره‌ی اینکه حضرت عیسی پیامبر خدا است و پسر خدا، برحذر داشتند و آنان را به پذیرش بی‌قید و شرط آن دعوت می‌کردند و می‌گفتند: «آموزه‌ی تثلیث، ظریف و پیچیده است و مسیحیان معمولی باید آن را بدون اینکه بتوانند کاملاً توضیح دهند، بپذیرند.»
باری، در مورد اعتقاد به تثلیث، کلیسای کاتولیک در اعتقادنامه‌ای رسمی خود زیر عنوان (کتگیزم) این چنین اعلام می‌دارد: «تثلیث واحد است. ما به سه خدا اعتراف نمی‌کنیم؛ بلکه به خدای واحد در سه اقنوم معترفیم». به این معنی تثلیثی که از نظر جوهر و ذات واحد است (شورای قسطنطنیه). پس اقانیم سه‌گانه در یک الوهیت و خدایی شریک نیستند؛ بلکه هر کدام از آن سه اقنوم به‌طور کامل خدا هستند: «پدر همان پسر است و پسر همان پدر است و پدر و پسر و همان روح‌القُدُس هستند.» (شورای تولدو) و «هر یک از اقانیم ثلاثه، در حقیقت همان جوهر، ذات و سرشت الهی هستند.»
با توجه به مطالب پیشین مشخص می‌شود که تا این‌جا کشیشان و اسقف‌ها، تثلیث را به توحید باز گرداندند، در ادامه نیز می‌کوشند توحید را نیز به تثلیث باز می‌گردانند و می‌گویند: «اقانیم ثلاثه واقعاً از هم متمایز هستند.» «خدا یگانه است، اما تنها نیست. پدر، پسر و روح‌القُدُس، تنها نام‌هایی نیستند که بر کیفیت‌های وجود الاهی دلالت کنند؛ زیرا آن‌ها واقعاً متمایز از هم‌دیگرند. نه پسر پدر است و نه پدر پسر و نه روح القُدُس، پدر یا پسر است.» براساس این عقیده آن‌ها از نظر منشأ و مبنا با هم متفاوت‌اند «این پدر است که متولد می‌کند، این پسر است که متولد می‌شود و این روح‌القُدُس است که صادر می‌شود.»
در مورد بازگردانیدن توحید به تثلیث، توجهیات متعددی در کلام بزرگان مسیحیت نیز فراوان دیده می‌شود. اکثراً تلاش بر این دارند که به نوعی تثلیث را با توحید یکی بدانند و هر دو را با هم وصل کنند. ازاین‌رو، گاهی در عوض ارائه‌ی استدلال به توضیح بیشتر تثلیث می‌پردازند، و زمانی تثلیث را مانند تعدد صفات معنا و تعریف می‌کنند و گاه آن را فراتر از عقل، که بشر فقط باید به آن ایمان آوَرد و عقیده داشته باشد، بیان می‌کنند. بنابراین، گرچه توحید در باور مسیحیان فعلی مبتنی بر نوعی تثلیث است، اما به گونه‌ی کلی می‌توان مسیحیت را نیز دین آسمانی توحیدی خواند، چنان‌که در اصل این دین توحیدی بوده است. با این حال می‌توان گفت: توحید در مسیحیت نسبت به تثلیث مسیحی شاید کم‌رنگ‌تر از توحید خاص یهودی باشد، ولی باز اهمیت توحید را نزد پیروان مسیحیت می‌رساند و آنان به خدای یگانه ایمان دارند.
ادامه دارد…
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version