نویسنده: دکتور فضل احمد احمدی
درمه: «درمه» واژه‌ای سانسکریت به معنای عدالت، وظیفه، حقیقت و آموزش و در واقع، به معنای عمل درست و شامل همه‌ی این معانی است. درمه، وظیفه‌ی منظم فرد هندو است تا در هر شرایطی، به گونه‌ای عمل کند که عدالت تحقق یابد. گفته شده: درمه، معادل کلمه‌ی «تمدن» یا «درستکاری ملی» است. هندوئیزم با ارائه‌ی قانون درمه، بر زندگی اخلاقی تأکید می‌کند و شادی و ثروت افراد را هنگامی مشروع می‌داند که از راه‌های موافق با قانون درمه حاصل شده باشد.
کاست و ورنه: نظام کاست هندو، بیش از جنبه‌های دیگر هندوئیزم، احساس‌های موافق و مخالف را برانگیخته است. تقسیمات کاست به شکلی که امروزه هست، با نظریه‌ی بنیادی هندو، یعنی یکتایی برهمن همه فراگیر، با آتمن مخالف است. گویا نظام کاست از طبیعت چندنژادی جامعه‌ی هنری تحول یافته است، جامعه‌ای که حاصل تجمع مردمان مختلف، عقاید دینی مختلف و دیدگاه‌های مختلف درباره‌ی زندگی بوده است. از جنبه‌ی نظری فقط این چهار کاست وجود داشتند: 1- براهمنه (برهمن‌ها پیشوایان دین)، 2- کشتریه (شهریارها، جنگاورها و فرمانرواها)، 3- ویشیه (کسبه‌ها، بازرگان‌ها و پیشه‌ورهای دیگر)، و 4- شودره (برزگرها، خادم‌ها).
با توجه به رابطه‌ی بین کاست و رنگ صورت، این طور نظر داده‌اند که خاستگاه کاست، نژاد است. بیرگر، در توضیح طبیعت کاست‌ها به بردواجه می‌گوید: برهمن‌ها سفید، کشتریه‌ها سرخ، ویشیه‌ها زرد و شودره‌ها سیاه‌اند. و بردواجه جواب داده که «اگر رنگ‌های گوناگون نشان‌دهنده‌ی کاست‌های مختلف است، پس تمام کاست‌ها، با هم آمیخته‌اند». ساختار کاست علاوه بر عامل نژادی، یک عامل اقتصادی هم داشت که نشان‌دهنده‌ی یک نظام تقسیم کار و طبقه‌بندی است. در حقیقت شناختن کاست‌ها از روی رنگ، حتی در قدیمی‌ترین نوشته‌های ادبی، کم‌یاب است و همان‌طور که بردواجه یادآوری کرده است، در هر کاستی می‌شود از چهره‌های آمیخته دید. البته باید دانست که مهارت حرفه‌ای بعضی از شاخه‌های کار هندی را ساختار موروثی نظام کاست نگه‌داری کرده است؛ چون مهارت می‌توانست از پدر به پسر رسیده و پیشرفت کند.
همچنین گفته‌اند: «کاست» واژه‌ای پرتغالی به معنی نژاد است. کاست، به یک گروه اجتماعی موروثی و درون همسری هندو، مرکب از اشخاص دارای جایگاه اجتماعی و موقعیت اقتصادی یکسان اطلاق می‌شود که از گروه‌های اجتماعی دیگر، متمایز است و حداقل تحرک اجتماعی را دارد. در نظام اجتماعی سنتی هند، چهار کاست یا طبقه وجود دارد: 1- برهمن‌ها (طبقه‌ی روحانیان مذهبی)؛ 2- کشتریه‌ها (جنگاوران)؛ 3- ویشیه‌ها (تجار)؛ و 4- شودره‌ها (کسانی‌که حرفه‌های دستی دارند). البته گروه دیگری به نام «نجس»ها یا مطرودها نیز وجود دارند که در نظام طبقاتی هندو جایی ندارند و طبقات بالا، آنان را در وظایف بالاتر برای ممانعت از ازدواج بین طبقاتی و جلوگیری از پیشرفت طبقات پایین به طبقات بالاتر تلاش می‌کنند. «ورنه» نیز واژه‌ای سانسکریت، به معنای رنگ بوده و کاربرد آن معادل کاست است. گویا در ابتدا تمایز طبقاتی در هندوئیزم، بر  مبنای رنگ پوست بوده است؛ زیرا آریایی‌ها پوست روشن‌تر و بومیان هند پوستی تیره‌تر داشتند. درک این نکته که چرا اکنون این طبقه‌بندی، با اعتراض مردم و انقلاب هند، در محراق قرار گرفته است، به بررسی انتقادی و تحلیلی مؤلفه‌ها و ویژگی‌های آن نیاز دارد.
آشرمه: «آشرمه»، یعنی مرحلۀ زندگی و منظور از آن، زندگی آرمانی چهار مرحله‌ای در هندوئیزم است. این آموزه، که قدمت آن به 500 سال پیش از میلاد برمی‌گردد، فقط به اعضای ذکور سه طبقه‌ی نخست، از چهار طبقه‌ی اجتماعی هندوها اختصاص دارد که بنابر باور هندویی دو بار زاده می‌شوند. از این‌رو، این برنامه به طبقه‌ی چهارم، یعنی طبقه‌ی نجس‌ها تعلق ندارند.
ادامه دارد…
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version