نویسنده: ابوعرفان
موضوع داغ جهان عرب، اختلافات ذات البینی این کشورها است. وقتی کشورهای عربی را جهان عرب خطاب می‌کنیم، توقع نیز این است که با وسعت و گستردگی خود یک جهان و یک ملت و یک‌دست باشند و تفرقه‌‌انگیزی‌های اسلام‌ستیزانهٔ استعمار غرب را نپذیرند.
به تعبیری، اگر اتحادیه عرب‌ها شکل بگیرد البته نه آن اتحادیه‌ای که فلسفه بنایی‌اش عرب گرایی فاشیسم یا سوسیالیسم باشد و تجمع این غول‌های ثروت برای خود صورت حقیقی بتند و پان‌عربیسم شکل بگیرد که طالب حقوق اسلامی و ملی ملت‌ها و امت اسلامی باشد آنگاه ممکن است عرب‌ها را یک‌دست و یک‌صدا و هم‌اندیش تصور کنیم و این تئوری دقیقاً زمانی ممکن می‌شود که تنش‌های جهان عرب ختم گشته یا لااقل به حداقل برسد.
عمده‌ترین اختلافات جهان عرب را می‌توان این‌گونه فهرست نمود:
  1. جنگ اکراین؛ از جمله مباحث داغ و حساس کشورهای عربی، موضوع جانب‌داری و یا بی‌طرف ماندنشان در قضیه روسیه و اکراین است.
  2. اختلافات شدید عربی و غربی؛ اختلافات کشورهای عربی در عرصه تسلیحات نظامی و تولید سوخت و صادر کردن آن را می‌توان از اختلافاتی ذکر کرد که شاید انتهایی نداشته باشد و احتمال دارد فلسفه وجودی این نوع اختلافات ریشه فکری داشته باشد که تاریخ گواه مستقیم است و قطعاً شکی در این غایله نیست.
  3. اختلافات داخلی جهان عرب؛ تنوع حکومت‌داری در جهان عرب از پادشاهی تا ریاستی و امارتی، خودش بحث مفصلی است، اما مهم‌ترین عنصر اختلافات این کشورها، از منافع مشترکشان نشئت می‌گیرد که احتمال دارد با این زیاده‌خواهی‌ها، هرگز نتواند پایان یا اتحادی را ترسیم کند و ریشه عمده این اختلافات موضوعات سیاسی و اقتصادی است که بعضاً عادی‌سازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم غاصب و صهیونیستی اسرائیل از جمله مشکلات تنش‌زای جهان عرب و اسلام و جزو مهم‌ترین و خطرناک‌ترین معضلات تحلیل می‌شود و گاه در میادین ورزشی تبارز می‌کند و بر سر تولیدات نفت تنش‌زا می‌گردد که واگرایی بر سر توافق اوپک برای حفظ سطح تولید را می‌توان نمونه بارز آن یاد کرد و احیاناً خرید تسلیحات و چه‌بسا بیگانه پروری برخی کشورهای این جهان عامل آن می‌گردند.
  4. برجسته‌سازی این اختلافات؛ در فقره می‌توان نقش و دخالت کشورهای منافع المشترک و همسایه یا دشمنان کینه‌توز را عنوان کرد که هرگز خواهان جهانی آرام در بین ملت‌های عرب نیستند و همواره از کاه، کوه سازی می‌کنند و بر آتش خفته جهان عرب، باروت آتش‌زا می‌پاشند و بی‌تردید ماهی منافع خود را از این آب گل‌آلود جهان عرب به دست می‌آورند که در قدم نخست جهان غرب و در قدم دوم کشور این در این راستا تلاش‌ها و هزینه‌های هنگفتی را هزینه می‌کنند.
  5. و…
موارد فوق مشت نمونه خروار از چالش‌های جهان عرب بود که کمر جهان اسلام را خمیده و باری سنگین و طاقت‌فرسایی شده بر دوش ملت‌های مسلمانی که منبع ایمانی و عملی‌شان یکی است و توحید نظر و باور و سلوک در میانشان اساس و پایه است.
خطاهای عمدۀ این جهان
با درآمد فوق، مبحث عاقلان را اشاره کافیست، تفسیر می‌شود که اگر اتحادیه‌ای جهان عرب و به تعقیب آن ناتوی کشورهای اسلامی که سال‌هاست اردوغان عنوانش را فریاد می‌زند در کنار هم شکل بگیرند و اتحادی را که لقمان حکیم به فرزندانش درس داده است اتفاق بیفتد، بی‌تردید بسیاری از کشورهای اسلامی می‌توانند آزادی مطلق را عنوان کنند و لااقل از یوغ استعمار برهند و بیرق آزادی را برافرازند و دیگر از غول‌های قدرت و ثروت غربی نهراسند و آزادانه برای تأمین منافع خود تقلا کنند و قطعاً این موضوع دنیای عجم را نیز در خود شامل خواهد کرد.
درواقع به جهان عرب مناسب نیست که یک گوشه‌اش در آتش جنگ بسوزد و در گوشه دیگرش پس از سی سال، دوباره به آوازخوانان موسیقی مجوز برگزاری کنسرت‌ها داده شود، به جهان عرب نمی‌زیبد که در یک کنج آن مسلمانان عرب از فقر و تهیدستی کلیه‌ها/گرده‌های خود را بفروشند و در کنج دیگرش ثروت و سرمایه مردم را به عیاشی سوق دهد، مناسب حال جهان اسلام و خاصا جهان عرب نیست که در بین خود نقش مورچه و مورچه‌خوار را بازی کنند، اصولاً در تضاد با تاریخ گذشته عرب غیرتمند است که در برابر تهاجمات دشمن بر بخشی از جهان خاک اسلام و خصوصاً کشورهای عربی، قاطبه‌شان سکوت را ترجیح دهند و شرعاً جواز ندارد که بخشی از جهان عرب با دشمن اسلام در حال نبرد و پیکار باشد، اما بخش دیگر عرب‌ها روابط خود را با دشمن مشترک برقرار کرده و با تکه‌پاره تن خود (فلسطین) قطع صله‌رحم نمایند در شأن «ابوظبی و منابه» نبود که در سال 2020 م که بدون توجه به اصول و الزامات اتحادیه جهان عرب و ضوابط و موازین فقه سیاسی اسلام با «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور وقت آمریکا همراه و همدست شوند و سازش خود با تل‌آویو را رسمیت بدهند تا به یکی از چالش‌های تنش‌زای جهان عرب و عموماً جهان اسلام تبدیل گردند و امید هزاران فلسطینی را به ناامیدی و اعتماد میلیون‌ها مسلمان را به بی‌اعتمادی و میلیون‌ها انسان را از عملکرد غیرمنصفانه خود ناراضی گردانند.
این در حالی است صادر نکردن یک مصوبه محکومیت معنادار و متحد الإتفاق بر این عملکرد از سوی اتحادیه جهان عرب به علت غیبت‌ «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی و «محمد بن زاید» رئیس دولت امارات متحده عربی، نشان‌دهنده عدم اهمیت نشست و تصمیمات خروجی آن اتحادیه است که از رنگ‌باختگی این اتحادیه نیز حکایت دارد.
این در حالی است که هیچ قدم مثبت و دلسوزانه‌ای برای حل اختلافات قاره آفریقا از جمله ناسازگاری‌های الجزایر به‌ویژه با مغرب برداشته نشده است و کشور سوریه به هر دلیلی که باشد، دارنده عضویت در اتحادیه عرب نیست و پرونده حساس درگیری‌های داخلی و بیرونی یمن همچنان باز است و مشکلات و مطالبات کشورهای عربی دیگر به‌ویژه در آفریقا نظیر لیبی، تونس، سودان و حتی مغرب موضوعاتی است که در چنین شرایطی به حاشیه رانده شده است و خیابان‌های بسیاری از این کشورها شاهد اعتراضات گسترده ملت‌ها است و دراین‌بین حتی وضعیت کشوری مانند مصر نیز مطلوب ارزیابی نمی‌شود و بسیاری از مسائل آن نظیر حل اختلافات پیرامون «سد النهضه» به طور کامل در دستور کار قرار نگرفته است.
حتی به نظر می‌رسد برخی از کشورها تلاش مصر برای دستیابی به انرژی هسته‌ای را در زمانی که آلمان در حال کنار گذاشتن آن است، محکوم کرده‌اند، با اینکه ثابت شده است تصمیم مصر برای روی آوردن به انرژی هسته‌ای کاملاً بی‌عیب و نقص بوده است؛ آن‌هم در شرایطی که حتی ترکیه که عضو اتحادیه ناتو بوده و پیوند ناگسستنی با کشورهای غربی دارد، در مورد توانایی‌های خود در زمینه انرژی هسته‌ای شروع به صحبت کرده است.
فرجامین نظر
با این کوتاهه به این نتیجه می‌رسیم که خودکرده را چاره نیست و کلید حل این بحران‌ها در خود جهان عرب است و بحران، بحران‌آفرین است و بیگانه هرگز دوست‌تر از خانواده نمی‌گردد و بی‌تردید همان‌گونه که تقسیم‌بندی جهان عرب بر اساس یک پلان منظم عملی گشت، بیگانگان به هر نحوی که شده، همواره در پی ایجاد تنش و اختلاف بوده و یقیناً در این برهه زمانی و در هر مقطع دیگری که احساس کنند منافعشان در ایجاد تنش در سایر کشورها تأمین می‌شود، هیچ تلاشی فروگذار نخواهند شد با هر نیرنگ و ترفندی که ممکن باشد، فتنه‌انگیزی کرده و آتش اختلافات جزئی را به کوره ذوب آهن بدل خواهند کرد و از سادگی و صاف‌دلی مسلمانان علیه مسلمانان بهره‌ها خواهند برد.
بنابراین، بی‌شک تنها عامل موفقیت و جان گرفتن مجدد اتحادیه عرب، توانایی این نهاد در پیوند منافع سیاسی و اقتصادی اعضا و پایبندی به روابط سیاسی بین آن‌ها خواهد بود که با استحکام حقیقی و عملکرد واقع‌گرایانه و پایمردی بر اساس‌نامه این اتحادیه و در نظرگیری پلان‌های سیستماتیک دشمنان و پایه قرار دادن منافع مشترک خود می‌توانند به نتیجه دلخواه و مقصود اصلی ایجاد این اتحادیه و مأمول اسلامی دست یابند.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version