نویسنده: شکران احمدی

نقش قرآن در ساختار حیات قلوب و غذای ارواح

در سیاق این موضوع اندکی به احوال بزرگان سلف می‌پردازیم که در واقع با قرآن زندگی کردند و آن را الگوی عملی در همۀ ابعاد زندگی‌شان قرار دادند، بلی! بزرگان سلف در کنار آن‌که قر آن را در سینه‌های‌شان حفظ داشتند، وقتی آیات الهی بر آنان تلاوت می‌شد به ایمان‌شان افزوده می‌شد و به حرکت می‌آمدند، الله متعال می‌فرماید: «وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً»؛ ترجمه: «و هنگامی كه آيات او بر آنان خوانده می‌شود، بر ايمان‌شان می‌افزايد».
دعوت‌گر معروف نذیرمحمد مکتبی در کتاب «صیحات في آفاق الدعوة إلی الله» می‌نویسد: «بزرگان سلف ما وقتی به آیه‌ای می‌رسیدند که در آن ذکر جنت می‌بود، از بس که خوشحالی بر آنان عارض می‌شد گریه می‌کردند، وقتی به آیه‌ای می‌رسیدند که در آن ذکری از دوزخ می‌بود با آواز بلند فریاد می‌کشیدند، گویا صدای سهم‌گین جهنم را در گوش‌های‌شان حس می‌کردند.
آورده‌‌اند که عمر بن عبدالعزیز رحمه‌الله شبی بلند شد که نماز تهجد بخواند، سورۀ «اللیل» را قرائت نمود، وقتی به آیۀ: «فَأَنذَرْتُكُمْ نَاراً تَلَظَّى»؛ رسید؛ گریه چنان بر او مستولی شد که صدایش بند آمد و نتوانست این آیه را تلاوت کند، دوباره از اول شروع کرد، باز وقتی که به این آیه رسید، گریه چنان بر او غالب شد که نتوانست قرائت کند، این حالت به همین منوال ادامه داشت تا اینکه، این سوره را ترک کرد و به سورۀ دیگری شروع کرد.
قرآن انسان را مخلوقی معرفی می‌کند که نزد خداوند کرامت دارد و دارای ارزش والایی است؛ خداوند با دستان بلاکیف خود پیکر آدم را ساخت و از روح خویش در او دمید، او را جانشین خود در زمین قرار داد و به فرزندانش نیز همین مسئولیت را سپرد و مقام و منزلتی که ملائکه انتظار داشتند به ایشان داده شد؛ اما به این دلیل که آنان برای این هدف آفریده نشده بودند، به آنان واگذار نشد؛ بلکه آدم و فرزندان او بودند که اهلیت و توانایی آن را داشتند، کسانی‌که همۀ آنچه در جهان هستی و در زمین و آسمان قرار دارد تحت تسخیر ایشان گردیده است، خداوند متعال می‌فرماید: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً»؛ ترجمه: «ما آدمی‌زادگان را [با اعطای عقل، اراده، اختيار، نيروی پندار و گفتار و نوشتار، قامت راست وغيره] گرامی داشته‌ایم و آنان را در خشكی و دريا [بر مركب‌های گوناگون] حمل كرده‌ایم و از چيزهای پاكيزه و خوش‌مزه روزی‌شان نموده‌ایم و بر بسياری از آفريدگان خود كاملاً برتری‌شان داده‌ایم».
«وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»؛ و آنچه كه در آسمان‌ها و آنچه كه در زمين است همه را از ناحيۀ خود، مسخّر شما ساخته است، قطعاً در اين [تسخير موجودات مختلف و به گردش و چرخش درآوردن چرخۀ حيات به نفع انسان‌ها] نشانه‌های مهمّی [بر قدرت و مهربانی خدا در حق آدمی‌زادگان] است، برای كسانی‌كه می‌اندیشند [و انديشمندانه به اشياء دَوروبر و به خودِ زندگی می‌نگرند]».

نقش قرآن در تثبیت حقوق بشر

در راستای تاکید بر کرامت انسان، قرآن‌کریم چهارده قرن پیش تاکید نموده است؛ اما امروزه این موضوع وِرد زبان بشر شده است و برخی از ناآگاهان آن را از ثمرات فرهنگ و تمدن دنیای نوین به‌شمار می‌آورند و آن را حقوق بشر می‌نامند؛ درحالی‌که حقوق بشر واقعی دست‌آورد قرآن است. دربارۀ حقوق بشر در زمینۀ آزادی بیان، اندیشه و تفکر قرآن در آیات زیادی بیان نموده است: «قُلِ انظُرُواْ مَاذا فِي السَّمَاوَات وَالأرْضِ»؛ ترجمه: «بگو بنگرید در آسمان و زمین چه چیزهایی وجود دارد؟» «قُلْ إِنَّمَا أعِظُکُمَ بِوَاحِدَةٍ أن تَقومُوا للهِ مَثْنَی وَفُرَادَی ثُمَّ تَتَفکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ»؛ ترجمه: «بگو من شما را تنها يک نصيحت می‌كنم و آن اين است كه خالصانه برای خدا، دو نفر دو نفر و یا یک نفر یک نفر برخیزید [و اندیشه‌های خفته را زنده كنید]؛ سپس [دربارۀ محمد كه سال‌ها با او بسر برده‌اید، فكر خود را به كار گيريد و] بينديشيد [تا پاكی و امانت‌داری و سلامت جسمانی و روحانی او در خاطره‌ها مجسّم شود اين] همدم و هم‌نشين [ديرينۀ] شما، جن‌زده و ديوانه نيست».
پیرامون حق آزادی عقیده، قرآن می‌گوید: «لاَ إِکْرَاهَ فِي الدِّینِ»؛ ترجمه: «در دین هیچ اجبار و اکراهی نیست.» و نیز می‌فرماید: «أفَأنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ»؛ ترجمه: «آیا تو [ای پيغمبر!] می‌خواهی مردمان را مجبور سازی كه ايمان بياورند؟ [اين كار نه صحيح و سودمند است و نه از دست تو ساخته است]».
قرآن‌کریم راجع به آزادی بیان، اظهار نظر، امر به معروف و نهی از منکر می‌فرماید: «وَالمُؤْمِنُوْنَ وَالْمْؤْمِنَاتُ بَعْضهُمْ أوْلیَاء بَعْضٍ یَأمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ المُنکَرِ»؛ ترجمه: «مردان و زنان اهل ایمان حامیان و پیشتیبانان یک‌دیگراند، به نیکی و معروف دستور می‌دهند و از منکر بر حذر می‌دارند».
در مورد مساوات نژادی میان همۀ انسان‌ها می‌فرماید: یَا أیُّها النَّاسُ إِنَّا خَلقنَاکُم مِّن ذکَرٍ وَأنثَیَ وَجَعَلنَاکُمْ شعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أکْرَمَکُمْ عِندَ اللهِ أتْقاکُمْ»؛ ترجمه: «ای مردم! به راستی شما را از یک مرد و زن آفریدیم و به‌صورت ملت‌ها و قبیله‌هایی در آوردیم تا یکدیگر را بشناسید [و با همدیگر همکاری کنید] به درستی که گرامی‌ترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شما است».
«فٍإِذاَ نُفِخَ فِيُ الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئذ وَلا یَتَسَاءلونَ»؛ ترجمه: «هرگاه در شیپور دمیده شد، هیچ‌گونه نسب و نژادی معیار و ملاک خوبی و بدی نیست و در آن روز، احوال یکدیگر را نمی‌گیرند».
ادامه دارد…
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version