نویسنده: «ابوعائشه»

پیش درآمد

    از آن­جایی «شفاعت» یکی از مسائل مهم بوده و در اسلام جایگاه  بلندی دارد که همواره مورد توجه علماء و محققان قرار گرفته ­است. با بررسی در این زمینه در می­‌یابیم که علماء برای اثبات آن، کتاب­‌های فراوانی به رشتۀ تحریر درآورده‌اند و این خود نشان از جایگاه آن دارد. در بحث گذشته اصل دوم نزد معتزله (وعد و وعید) بیان شد، در پایان آن بخش، یادآوری کردیم که یکی از مسائل مرتبط به وعید «مسئلۀ شفاعت» است. در این قسمت تلاش بر این است تا مسئلۀ «شفاعت» نزد اهل سنت و جماعت و نزد معتزله با ارائۀ دیدگاه هر یکی و همچنان دلایل آن بیان گردد.

تعریف شفاعت

    شفاعت در لغت  از مادۀ «شفع یشفع شفاعة» گرفته­ شده است که معنای آن، واسطه شدن و شفاعت کردن (در مورد کسی نزد دیگری) است.
    شفع ضد وتر است، به‌معنای (ضم کردن و یک­جا کردن است)، ابن فارس می‌نویسد: «شین، فا و عین اصل صحیحی است که بر مقارنت و یکجایی شیء دلالت می­‌کند و از همین اصل شفع خلاف وتر است.» عرب‌‌ها می‌گویند: «کان فرداً فشفعته: او تنها بود او را یکجا کردم.»

شفاعت در اصطلاح

    علماء برای شفاعت در اصطلاح تعریف­‌های گوناگونی ذکر کرده­‌اند که ما در این‌جا به چند نمونه اکتفا می­‌کنیم:
    شفاعت به معنای درخواست گذشت گناهان از کسی‌که جنایت در حق او واقع شده­ باشد.
    علامه ابوالسعود، شفاعت را در تفسیر خود چنین تعریف کرده است: «شفاعت واسطه شدن با سخن برای رسیدن فردی به منفعتی از منافع دنیوی و یا اخروی و یا رهایی او از مضرات.»
    شفاعت نزد معتزله این است که یک فردی از دیگری بخواهد تا به غیرش منفعت برساند و یا از او مضرتی را دفع نماید.
    کلمۀ «شفاعت» و مشتقات آن، تقریبا ۱۲ بار در قرآن‌کریم تکرار شده است که این کلمات شامل فعل مضارع، مصدر و اسم فاعل است.

انواع شفاعت

    گرچه علماء برای شفاعت انواع و اقسام متعددی بیان نموده‌اند؛ ولی ما در این مقاله مهم­ترین انواع را که علماء و محققان فرهیخته ذکر کرده‌اند، بیان می‌کنیم:
    صاحب کتاب «شرح العقیدة الطحاویة» علامه قاضی ابی العز دمشقی، انواع شفاعت را چنین بیان نموده است: «شفاعت چند نوع دارد که بخشی از آن­ها بین امت متفق هستند و با برخی دیگر، گروه­‌هایی هم­چون معتزله و سایر اهل بدعت مخالفت ورزیده­‌اند:
    نوع اول: شفاعت اول که آن را شفاعت عظمی می­‌گویند و این شفاعت در بین انبیاء علیهم‌الصلاةوالسلام، مخصوص آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم است. دلیل این نوع شفاعت احادیثی هستند که در صحیحین از گروهی از صحابه نقل شده‌اند.
    نوع دوم و سوم: شفاعت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در حق گروه­‌هایی که نیکی‌ها و بدی‌های‌شان برابر باشند؛ رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای آنان شفاعت می­‌کند تا وارد بهشت شوند و همچنان برای کسانی‌که دستور داده شده تا وارد آتش جهنم شوند و این شفاعت صورت می­‌گیرد تا وارد نشوند.
    نوع چهارم: شفاعت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در بالابردن درجات کسانی‌که وارد بهشت می‌شوند تا درجات‌شان بالاتر از آنچه باشد که ثواب اعمال آنان اقتضا می­‌کرد. معتزله به ویژه با همین نوع شفاعت موافق بوده و با موارد دیگر با وجود تواتر احادیث در آن بخش، مخالفت نموده‌اند.
    نوع پنجم: شفاعت در حق اقوامی که بدون حساب و کتاب وارد بهشت می‌­شوند و بهتر است برای این نوع از حدیث عکاشه بن محصن رضی‌الله‌عنه استدلال کرد، وقتی‌که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای او دعا کرد تا خداوند متعال او را از هفتادهزارنفری قرار دهد که بدون حساب و کتاب به بهشت وارد می­‌شوند.
    نوع ششم: شفاعت برای تخفیف و کاهش عذاب کسانی‌که مستحق عذاب شده­‌اند؛ همانند شفاعت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای عمویش ابوطالب تا در عذابش تخفیف بیاید.
    نوع هفتم: شفاعت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای این­که به تمام مؤمنان اجازۀ ورود به بهشت داده شود.
    نوع هشتم: شفاعت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای امتیان خود که مرتکب گناه کبیره شده‌اند؛ آن کسانی‌که وارد جهنم شده‌اند. این افراد از جهنم بیرون می‌­شوند و در این بخش احادیث به تواتر رسیده­‌اند؛ ولی علم و درک آن بر خوارج و معتزله مخفی مانده است و به خاطر بی­خبری از صحت احادیث و یا کسانی‌که آن را دانسته  به خاطر عناد و استمرار بر بدعت‌شان با آن مخالفت ورزیده‌اند.
    این نوع شفاعت، شفاعتی است که ملائکه، پیامبران و مؤمنان نیز در آن مشارکت دارند.

 دیدگاه معتزله دربارۀ شفاعت

    در مورد این که رأی و دیدگاه معتزله را بدانیم که آنان دربارۀ شفاعت چه اعتقاد و باوری دارند، باید اقوال علماء و بزرگان آنان را مورد بررسی قرار دهیم:
    قاضی عبدالجبار می­نویسد: «در بین امت، هیچ اختلافی نیست مبنی بر این­که شفاعت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای امت ثابت است، اختلاف در این است که این شفاعت برای چه کسانی است. او در ادامه می­نویسد: نزد ما شفاعت برای مؤمنانی است که توبه کنند.»
    او در جایی دیگر می­‌گوید: «از این معلوم می‌­شود که شفاعت در واقع وجود دارد ولی شفاعت فقط برای مؤمنان ثابت است نه برای فاسقین که نمازخوان باشند.»
    شیخ ندا ابو احمد دربارۀ عقاید و باور معتزله چنین می‌­نویسد: «بخش دوم: گروهی هستند که دربارۀ شفاعت کوتاهی کرده، آن را انکار نمودند و در نفی آن زیاده­‌روی کردند، این گروه خوارج و معتزله هستند؛ کسانی‌که شفاعت را به‌طور عموم و در حق اهل کبائر به طور خصوص نفی نموده و تکذیب کردند. آنان در این راستا به عقیدۀ باطل و مذهب فاسدشان که صاحب گناه کبیره همیشه در آتش جهنم است، اعتماد و تکیه نموده‌اند.»
معتزله می‌گویند: «وقتی مسلمان گناهکار با توبه وفات کرد، بهشتی است و به خاطر گناهان محاسبه نمی‌شود؛ زیرا آن گناهان به حسنات و نیکی‌ها تبدیل شده‌اند؛ اما اگر مسلمان گناهکار بدون توبه وفات کرد، برایش ترازویی وضع می‌شود، اگر کفۀ حسنات او ترجیح یافت وارد بهشت می‌شود و به‌خاطر گناهان و بدی‌ها مجازات نمی‌شود؛ ولی در جنت درجه‌اش از درجه کسی‌که گناه نکرده، پایین‌تر خواهد بود؛ اما  اگر جانب گناهان او ترجیح یافت وارد جهنم می‌شود و به سبب حسنات و نیکی‌ها به او ثوابی نمی‌رسد. آنان می‌گویند: بعد از این‌که کسی وارد بهشت و یا جهنم شد دیگر از آن بیرون نمی‌شود. مسلمان گناهکار وقتی وارد جهنم شد، هرگز از آن بیرون نمی‌شود نه با شفاعت و نه هم با عفو و بخشش خداوند متعال».
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version