نویسنده: شکران احمدی

امنیت در پرتو احادیث گهربار نبوی

از آنجایی‌که احادیث گهربار رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای توضیح ضروریات اسلام، مرجع دوم است؛ به امر امنیت توجه شایسته نموده است:
  1. چنانکه سلمه بن عبدالله رضی‌الله‌عنه از پدرش روایت  می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «من أصبح منکم آمنا في سربه، معافی في جسده، عنده قوت یومه، فکأنما خیرت له الدنیا» [ترمذی، ج: 2]؛ «آن‌کس که در محل خود آسوده، تنش سالم و شب و روزش سپری شود، جهان سراسر مال اوست».
ازاین‌رو، امنیت نفس و سلامتی انسان برای تأمین رزقش، از چنان ارزشی برخوردار است که حدیث شریف تحقق آن را به مثابۀ داشتن تمام دنیا قرار داده است؛ بنابراین، اگر انسان در دنیا به تمام نعمت‌ها دسترسی داشته باشد بدون امنیت نمی‌تواند از آن‌ها بهره‌مند گردد.
  1. در زندگی هر شخص پدیده‌هایی وجود دارد که راز و حریم خصوصی هستند و شخص دومی اجازۀ دخالت یا فضولی را ندارد و کسی‌که به وحدانیت الله تعالی و بر نبوت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم گواهی دهد، مال، خون، عزت و آبرویش در امان است؛ رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «کُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ دَمُهُ وَمَالُهُ وَعِرْضُهُ» [صحيح مسلم: 8/10]؛ «خون، مال، عزت و آبروی مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است».
  2. از فضاله بن عبید رضی‌الله‌عنه روایت است که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «والمؤمن من أمنه الناس على أموالهم وأنفسهم والمهاجر من هجر الخطايا والذنوب» [المسند للإمام أحمد بن حنبل: 1/ 46]؛ «مؤمن واقعي کسی است که مردم از او نسبت به مال و نفس‌شان در امان باشند و مهاجر حقیقی کسی است که از خطاها و گناه بپرهیزد».
  3. در جای دیگر ابوهریره رضی‌الله‌عنه از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت  می‌کند که فرمودند: «المسلم من سلم الناس من لسانه ويده والمؤمن من آمنه الناس على دمائهم وأموالهم» [المسند للإمام أحمد بن حنبل 13/ 289]؛ «مسلمان واقعی کسی است که مسلمانان دیگر از دست و زبان او سالم باشند و مؤمن واقعی کسی است که دیگران از او نسبت به خون و مال‌شان احساس امنیت کنند».
وقتی رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم مسلمان ‌بودن را به «امنیت» داشتن دیگران مشروط نموده است، چه جای تردیدی به اهمیت امنیت از دیدگاه اسلام باقی می‌ماند؟! احادیث مذکور، نشان دهندۀ اهمیت و توجه پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وسلم به مقولۀ «امنیت» است و بیان‌گر این است که اسلام یگانه دینی است که تمام مصادر تشریعی‌اش به این مقوله اهمیت ویژه قایل شده است و نیز ایدئولوژی اسلام تنها ایدئولوژی‌ای است که اینگونه به امنیت اهمیت داده است.

شواهدی از دوران خلافت خلفاء

اگر تاریخ خلفای صدر اسلام را مرور کنیم، امنیت و عدالتِ دوران خلافت‌شان نمونه و برجسته است. در دوران آن‌ها جنگ برای اجرای عدالت و تأمین امنیت بود و از هرگونه تبعیض بین رعایا مبرا بودند، حقوق همه را محترم می‌شمردند، طوری‌که هیچ‌کس احساس محرومیت نمی‌کرد.
از امام اوزاعی رحمه‌الله نقل شده است: «در جنازۀ عمر بن عبدالعزیز رحمه‌الله حاضر شدم. وقتی از جنازه فارغ شدم، راه قسرین را در پیش گرفتم؛ در راه، گذرم به راهبی افتاد و از من پرسید: ای فلانی! حتما به جنازۀ عمر بن عبدالعزیز رحمه‌الله رفته بودی؟ گفتم: بلی. به گریه شروع کرد. گفتم: تو چرا گریه می‌کنی، تو که از اهل دین او نیستی؟! گفت: من به‌خاطر او گریه نمی‌کنم؛ بلکه به‌خاطر نوری گریه می‌کنم که زمین را روشن کرده بود و الآن خاموش شد».
گریستن یک راهب به‌خاطر وفات حضرت عمر بن عبدالعزیز رحمه‌الله انعکاس‌دهندۀ عدالت او در حق همگان است. این‌گونه نبوده است که در دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز رحمه‌الله تنها انسان‌ها از امنیت و عدالت برخوردار باشند؛ بلکه حیوانات و مواشی نیز احساس امنیت می‌کردند. از حسین قصار حکایتی منقول است که می‌گوید: «من در دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز رحمه‌الله مسئول جمع‌آوری گوسفند بودم؛ روزی گذرم به چوپانی افتاد که در گله‌اش نزدیک به «سی» گرگ بود؛ ابتدا فکر کردم سگ هستند. گفتم: با این‌ همه سگ چه می‌کنی؟ گفت: این‌ها گرگ هستند. گفتم: سبحان‌الله! گرگ در داخل گلۀ گوسفند و هیچ عکس‌العملی نشان ندهد؟! گفت: پسرم! وقتی سر درست باشد تن کاره‌ای نیست
این وقایع تبلوری واضح و روشن از امنیت و عدالت آن دوران است.

مزایای یک جامعۀ «امن»

اگر بگوییم برای رشد یک جامعه در عرصه‌های: اقتصاد، تعلیم، فرهنگ، سیاست و خودمختاری، امنیت حیثیت روح را دارد، به‌جا گفته‌ایم؛ زیرا امنیت ستون فقرات زندگی است و یک زندگی آرام، همۀ این موارد را شامل می‌شود؛ مثلا: «امنیت»، اقتصادآور است و برای برخوردار بودن از اقتصاد حداقل میانه، باید از نا امنی در امان بود. اگر در کشوری امنیت باشد و مردم نسبت به نتایج کارشان ایمن باشند، آن کشور در فرصت کم به یک کشور اقتصادی تبدیل خواهد شد.
به همین اساس، پیشرفت و ترقی در زمینۀ «تعلیم و تربیت» به امنیت وابسته است؛ در کشوری که امنیت نباشد، مردم آن دیار با فقر علمی مواجه شده و دیری نمیپاید که مستعمرۀ کشورهای دیگر خواهد شد. آنچه واضح و روشن است، تأثیر امنیت بر «فرهنگ» یک ملت است؛ زیرا پدیدۀ فرهنگ‌سازی یکی از مهم‌ترین رخ‌دادهای یک کشور است و اگر کشوری فاقد هویت فرهنگی باشد، گویا کارد به گلوی خود گذاشته و منتظر بیگانه‌ای است تا او را عبور دهد؛ لذا فرهنگ‌سازی در بستر امنیت مهیا است و بس؛ و چه‌بسا نا امنی‌ها بستر حضور فرهنگ‌های بیگانه را مهیا کرده و فرصت تزریق فرهنگ‌شان را در بطن وطن به ارمغان می‌آورد.
از بد، بدتر، گاهی این نا امنی‌ها از جانب دشمنان عمداً ایجاد می‌شود تا به‌قول مشهور: «آب را گَل‌آلود کن و ماهی بگیر» راحت‌تر غواصی کنند.

یک پندار

با شکل‌گرفتن جامعۀ امن، اساس رضایت از زندگی و رضایت سیاسی برای فرد شکل می‌گیرد. به اعتقاد اکثر نظریه‌پردازان، رضایت سیاسی در چارچوب کلی رضایت از زندگی قرار دارد و رضایت از زندگی،  منعکس‌کنندۀ احساس و نظر کلی افراد یک جامعه نسبت به محیطی است که در آن زندگی می‌کنند؛ به‌طور کلی می‌توان رضایت از زندگی را تا حدود زیادی به رهایی فرد از احساس نیاز و ترس دانست؛ بنابراین احساس رضایت از زندگی به علت وجود امنیت عیني و ذهنی در جامعه منتج شده و تأثیر بسیار مهمی بر فرهنگ مدنی یک جامعه دارد و رضایت سیاسی، به رضایت مردم از عملکرد دولت مربوط می‌گردد، به طور کلی احساس امنیت سیاسی، ملی، جسمی وتأثیر بسیار مهمی بر رضایت افراد از زندگی دارد.
ادامه دارد
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version