یکی از افتخارات و نکات مثبت تاریخ اسلامی، وجود مراکز طبی و درمانی بزرگ و سترگ که با نام «بیمارستان» مشهور بودند، بوده است. این مراکز گاهی بهصورت ثابت بودند و گاهی نیز بهصورت متحرک و سیار خدمترسانی به بیماران و مریضان را انجام میدادند. میتوان گفت: «این یکی از مهمترین خدمات مسلمانان به نظام طبی و پزشکی جهان بوده است؛ زیرا تأسیس این شفاخانهها خدماترسانی به بیماران را بسیار آسان کرده و در زمینۀ تداوی امراض، فعال و کارآمد بوده است.»
اولین شفاخانۀ اسلامی در زمان خلافت خلیفۀ اموی، «ولید بن عبدالملک» تأسیس شد. این شفاخانه مخصوص بیماری جذام (پیسی) بود. بعد از این مرحله بود که شفاخانههای مختلفی در جهان اسلام ایجاد گردید و حتی بعضی از آنها به شأن و منزلت بالایی در جهان رسیدند؛ بهگونهای که بعضی از این شفاخانهها مراکز علم و پژوهش طبی قرار گرفتند و سرآغاز و منشأ ایجاد بقیۀ شفاخانهها در جهان گردیدند و در همین مسیر، اولین شفاخانه در غرب نیز در پاریس فرانسه، نُه قرن پس از این شفاخانهها، تأسیس گردید.[1]
این شفاخانهها گاهی بهصورت سیار بودند و بر روی بیش از چهل شتر حمل میشدند و به هر سرزمین و قسمتی از مملکت اسلامی سر میزدند و با خود ابزار و ادوات مختلف طبابت و علاج را همراه داشتند و تعدادی از پزشکان اسلامی نیز همراه آنها بودند.[2]
مؤلف کتاب «تاریخ العلوم عندالعرب» مینویسد: «بیمارستان سیار، مجهز به دارو و غذا بود و به گوشههای دور و نواحی مختلف جهان اسلام، بهصورت منظم یا هنگام پیش آمدن مشکلی فرستاده میشدند. کما اینکه به زندانها نیز ارسال میشدند. اولین فردی که این کار را انجام داد، وزیر علی ابن عیسی جراح در ایام خلیفۀ مقتدر بود که به دستور سنان بن ثابت بن قره انجام داد.
سپس زمینۀ شفاخانههای سیار وسیع شد و با پادشاهان و خلفا در سفرهایشان همراه میشدند، لشکرها نیز با خود شفاخانههای سیار همراه داشتند. «سلطان ظاهر برقوق» نیز همواره به همراه خود شفاخانۀ سیار بزرگی را حمل میکرد.»[3]
شفاخانههای ثابت
نوع دوم شفاخانهها، آنهایی بودند که ثابت و پابرجا بودند. درحقیقت، بخش اعظم شفاخانههای جهان اسلام از همین قبیل بودند و مسلمانان در شهرها و بلاد مختلفی اقدام به تأسیس این شفاخانهها کرده بودند. از مهمترین شفاخانههای ساختهشده در جهان اسلام به نمونههای ذیل میتوان اشاره کرد:
۱. شفاخانه و بیمارستان عضدی بغداد؛ این شفاخانه در سال ۳۷۱ه.ق. تأسیس شده بود. این شفاخانه را عضدالدین ابن بویه تأسیس کرده بود. در این شفاخانه بیش از بیستوچهار طبیب مشغول طبابت و مداوای بیماران بودند. همچنین این شفاخانه دارای کتابخانۀ سرشار و بزرگی بود و کارمندان و خادمان بیشماری در آن مشغول فعالیت و خدمت بودند.
۲. شفاخانۀ کلان نوری دمشق؛ این شفاخانه در سال ۵۴۹ه.ق. تأسیس شده بود. این شفاخانه را پادشاه عادل، «نورالدین محمود زنکی» تأسیس کرده بود. این شفاخانه جزو بزرگترین و والاترین شفاخانهها در تاریخ اسلامی بود که مدت زیادی را درجهت مداوا و معالجۀ بیماران گذراند، این شفاخانه تا سال ۱۳۱۷ه.ق. فعال بود؛ یعنی بیش از هشتصد سال!
۳. شفاخانۀ بزرگ منصوری قاهره؛ این شفاخانه در ۶۸۳ه.ق. تأسیس شده بود.این شفاخانه را ملک منصور سیفالدین قلاوون در قاهره تأسیس کرده بود. این شفاخانه، جلوهای از دقت و نظم و نظافت بود و چنان بزرگ و وسیع بود که در یک روز توان مداوای بیش از چهارهزار بیمار را داشت.
۴. شفاخانۀ مراکش؛ این شفاخانه که جزو عجیبترین و نمونهترین شفاخانهها بود، توسط منصور ابویوسف یعقوب در حوالی سال ۵۸۰ه.ق. تا ۵۹۵ه.ق. تأسیس شده بود. ساختمان و بنای این شفاخانه، نشانهای از کمال و جذابیت بود. چراکه دراین شفاخانه تمام انواع درختان و کشاورزیهای کشت شده بود، حتی داخل آن چهار دریاچۀ صنعتی کوچک قرار داشت و از نظر امکانات طبی و پزشکی و دارویی جدید و وجود اطبای ماهر در سطح بسیار بالایی قرار داشت. این شفاخانه واقعا نشانۀ افتخاری برای جهان اسلام بود.[4]
از شفاخانههای مختلف دیگری که در جهان اسلام وجود داشت میتوان به شفاخانههای: زقاق قنادیل، المعافر، شفاخانۀ العتیق، شفاخانۀ الأسفل، شفاخانۀ القشاشین، شفاخانۀ السقطیین، شفاخانۀ ناصری یا صلاحی و شفاخانۀ اسکندری اشاره کرد. این شفاخانهها در مصر قرار داشتهاند.
از شفاخانههایی که در عراق و جزیره وجود داشتهاند به این شفاخانهها میتوان اشاره کرد: بیمارستان «الرشید»، که آن را هارون الرشید خلیفۀ عباسی تأسیس کرده بود، بیمارستان «البرامکه» که «ابن دهنی» در آن بهعنوان طبیب و پزشک فعالیت میکرد، شفاخانۀ «ابی الحسن علی بن عیسی» که توسط این وزیر در منطقۀ «حربیۀ» بغداد تأسیس شد، شفاخانۀ بدر غلام المعتضد، شفاخانۀ السیدة، شفاخانۀ ابن الفرات و… .
اما از شفاخانههایی که در شام وجود داشتهاند، به شفاخانههای ذیل میتوان اشاره کرد: شفاخانۀ الولید ابن عبدالملک، خلیفۀ اموی، این اولین شفاخانهای بود که در شام توسط خلیفۀ ششم اموی ولید بن عبدالملک تأسیس شد. دراین شفاخانه به بیماران مختلفی از قبیل افرادی که بیماری پیسی، کوری و بیماریهای مزمن داشتند، خدمات ارائه میشد.
شفاخانۀ انطاکیه، این نیز جزو شفاخانههای معروف و مشهور سرزمین شام بود که توسط مختار ابن الحسن ابن البطلان تأسیس شده بود. شفاخانۀ الصفیر دمشق، شفاخانۀ باب البرید، شفاخانۀ حماة و… .
شفاخانههای بیشماری نیز در سرزمین حرمین شریفین وجود داشت که میتوان به شفاخانۀ مکه که در جانب شمالی مسجدالحرام وجود داشت و شفاخانۀ مدینۀ منوره اشاره کرد.[5]
این شفاخانهها برای مداوای امراض مختلف بودند که؛ مثلا بخشهایی از آنها مخصوص بیماریهای باطنی، بخشی مخصوص انواع و اقسام زخمها، بخشی مخصوص بیماریهای پوستی، بخشی مخصوص بیماریهای چشم، بیماریهای فردی و بیماریهای استخوانی و شکستگی آنها بود.
این شفاخانهها فقط بیمارستان نبودند، بلکه محل تعلیم و تدریس علم طب بودند؛ بهگونهای که استاد متخصص هر صبح بر بیماران گذر میکرد و به همراه وی شاگردانی بود که در مراحل ابتدایی یادگیری علم طب بودند، لذا آن استاد به آنها تعلیم میداد و ملاحظات آنها را تصحیح و تدوین میکرد و نسخهها را تجویز مینمود.
سپس استاد به سالن بزرگی میرفت و محصلان گرد وی جمع میشدند و کتب طبی را نزد وی میخواندند و استاد برای آنها این کتب را تشریح و توشیح میکرد و سوالات آنها را پاسخ میداد و در پایان دروس نیز از آنها امتحان میگرفت و به افرادی که در امتحان کامیاب میشدند گواهی و شهادت اجازۀ طبابت تحویل میداد.[6]