نویسنده: ابوعائشه
نشنلیزم (بخش سیوچهارم)
جدایی دین از سیاست
یکی از پیامدهای خطرناک ملیگرایی، جدا ساختن دین از سیاست و دولت است. تفکر و گرایشهای ناسیونالیستی بر پایۀ جدایی دین از سیاست استوار است. این طرز فکر به جای ارزشهای اسلامی، تنها به منافع و خواست ملت توجه دارد. در نتیجه، در تقابل میان ارزشهای اسلامی و خواست ملی، از ارزشهای اسلامی چشمپوشی میشود.[1]
پیدایش ملت و ملیت در دوران مدرن که بنیان ملیگرایی را تشکیل میدهد، همواره با پس زدن دین همراه بوده است. با تشکیل حکومتهای محلی، حاکمیت کلیسا از میان رفت و اشتراک در شریعت جای خود را به اشتراک در علم و سیاست جدید داد. ملیگرایی در آغاز پیدایش خود، به معنای رویگردانی از قدرت کلیسا و ایجاد حکومتهای ملی با قوانین بشری بود. این روند با جدایی کامل سیاست از دیانت همراه بود. در ملیگرایی، حکومت و قوانین آن صرفاً دنیایی میشود و مردم قوانین را وضع میکنند؛ اما در اسلام، محور دین و اعتقاد به خداوند است و انسان، حکومت را بر مبنای الهی میپذیرد.[2] در اسلام، تمام احکام، قوانین و دستورات از سوی خداوند متعال و رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم وضع میشوند.
آسیب به کشورهای کوچک و اقلیتها
علامه سید ابوالحسن ندوی رحمهالله دربارۀ زیانهای ملیگرایان بر ملتهای کوچک مینویسد: «ملیگرایان، چه در داخل و چه در خارج کشور، پیوسته قومیت و ملیگرایی را برای ملتهای کوچک زیبا جلوه میدهند. آنان زبان، ادبیات، فرهنگ و تاریخ این ملتها را ستایش میکنند تا آنکه ملت مورد نظر سرمست احساسات ملیگرایانه شود و گمان برد که دارای دژهای تسخیرناپذیر و قدرتی بیهمتاست. در نتیجه، از جهان جدا میشود و گاه از روی غرور به قدرتهای بزرگ تعرض میکند. چنین ملتی، در بسیاری موارد، قربانی ملیگرایی محبوس در دایرهای تنگ میشود.»[3]
با گسترش ناسیونالیسم در کشورهای مختلف، مشکلات اقلیتها حل نخواهد شد. مؤلف کتاب «ناسیونالیسم از دیدگاه اسلام» در اینباره مینویسد: «از آنجا که نظام مبتنی بر ناسیونالیسم، نظامی بسته است، مسئلۀ اقلیتها در کشورهای مستقل حل نمیشود. اقلیتها احساس بیهویتی کرده و از جامعه طرد میشوند. این وضعیت آنان را به شورش و مقابله واداشته و هویت ملی را به چالش میکشد.»[4]
ازهمینرو، در بسیاری از کشورهایی که شعار ملیگرایی سر میدهند، اقلیتها از کمترین حقوق خود محروم هستند. این وضعیت باعث میشود که برای دستیابی به حقوق خود، به راههای مختلف متوسل شوند.
پایین آمدن ارزش انسان و محدودیت فکری
یکی دیگر از پیامدها و آسیبهای بزرگ ناسیونالیسم در جامعه، پایین آوردن جایگاه انسان و محدود ساختن افق فکری او است. چنانکه اگر مسلمانی به این پدیده گرفتار شود، هرگز درد و رنج مسلمانان جهان او را دردمند نمیسازد؛ زیرا او فراتر از وطن، خاک، نژاد و قوم خود به چیزی نمیاندیشد.
ملیگرایی افق فکری انسان را در چارچوبی تنگ محدود میسازد و او را در دو محور اصلی مقید میکند:
-
ملیگرایی فکر انسان را به «هموطنانش» محدود کرده و او را از تفکر دربارۀ بشریت و همنوعانش بازمیدارد.
-
ملیگرایی فکر انسان را به جای «عقیده، معنویات و ارزشهای عمیق» به «خاک، خون، وطن و نژاد» محدود میسازد و اجازه نمیدهد که به غیر از این موارد به چیزی دیگر بیندیشد.