نویسنده: دکتور فضل احمد احمدی
وجوه افتراق میان اسلام و مسیحیت (بخش چهارم و پایانی)
ز-رویکرد تبلغیاتی
روایت است که مسیحیان به ویژه اهل بیزانس از اسلام و مسلمانان تصویر نادرست و کینه آمیزی ارائه می کردند، در حالیکه مسیحیان حاضر در قلمرو اسلامی در انتقادهایشان ناگزیر به رعایت جنبۀ احتیاط بودند. اتباع امپراتوری بیزانس در ارائه کاریکاتوری کینه آمیز از اسلام هیچ قید و بندی نداشتند. در نزد بیزانسیها اسلام دشمن بزرگی بود که بر سرزمینهای آنان در مصر، سوریه و فلسطین چیره گشته بود و در مزرهای جنوبی و شرقی تهدیدشان میکرد.
بیزانسیها در ادامه ارائه تصویر نادرست از اسلام، تلاش کردند اسلام را به شکل یک مذهب غیر صادق و متمایل به بت پرستی ترسیم کنند. با این ترسیم نبوت حضرت محمد(صلی الله علیه وسلم) انکار شده و او را ضد مسیحی دانسته اند. در بسیاری از نوشتههای آنان سعی شد تا برای پیامبر اسلام(صلی الله علیه وسلم) ضعف اخلاقی بتراشند و بگویند که او مطالب درستی را از عهد عتیق و جدید در قرآن گنجانیده و در عین حال مواردی بدعت آمیز مانند آیین مانویت و نیز مطالبی را از خود به آن افزوده است(بینش، بی تا: ۸۵).
مجموعهای از برداشتهای نادرست مسیحیان از اسلام و مسلمانان، که ناشی از کینه توزی و دشمنی آنان با اسلام است و در طول تاریخ از سوی مسیحیان نا آگاه مورد استقبال قرار گرفته را میتوان بگونهی زیر خلاصه کرد:
الف- «اسلام صدق نیست و انحراف عمدی از حقیقت است.» این بینش بود که متفکران مسیحی اروپای باختری بر گِرد عقاید خود کشیده بودند و هر اعتقادی را جز آنچه خود داشتند دروغ میپنداشتند. حتی آن عده از مسیحیان که به برخی از آموزههای پیامبر اسلام(صلی الله علیه وسلم) باور داشتند نیز عنوان میکردند که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وسلم) آنها را با تعبیرهای نادرستی از عهد جدید و قدیم در هم آمیخته و برای مدعای خود معجزهای نیاورده است.
ب- «اسلام دینی است که با شمشیر و خشونت ترویج میشود.» به نظر میرسد که مسیحیان اروپای غربی در سدۀ دوازدهم و سیزدهم میلادی، یعنی در دوران جنگهای صلیبی، در باره چگونگی رواج اسلام در دورههای نخستین آن مبهم ترین تصویر را داشته اند. آنان هرگز به این واقعیت توجه نداشتند که مسیحیان در سرزمینهای تسخیرشده به دست مسلمانان، میتوانستند به صورت اقلیت مذهبی (اهل ذمه) و تحت حمایت دولت اسلامی زندگی کنند.
پ- «اسلام مذهب تنآسایی است.» مسیحیان قرون وسطی از اسلام تلقی دینی تنآسا را داشتند که به پیروانش اجازه میدهد چهار زن و یا بیشتر انتخاب کنند و از دنیا هم که رفتند، در سرای جاوید با زنان دلپسند و حوریان بهشتی هم آغوشند.
ت-«اسلام مخالف مسیح است.» به گمان مسیحیان قرون وسطی در قرآن کریم اشتباهات فراوان وجود دارد و در نتیجه نمیتوان رسالت آسمانی پیامبر را پذیرفت. برخی دیگر پا را فراتر گذاشته میگفتند چون او پیامبر نیست و در عین حال مذهبی مخالف مذهب مسیح آورده است، پس کار او مضر و ضد دین مسیحیت است. (بینش، بی تا: ۸۶)
تردیدی در این نیست که این گونه اتهامات تنها برای مسیحیانی مقبول واقع میشد که بدون هیچ نوع تحقیق و بینش واقعگرایانه و کورکورانه میشنیدند؛ اما مسلمانان به حقانیت اسلام، صداقت پیامبر(صلی الله علیه وسلم)، آسمانی بودن قرآنکریم و سازنده بودن آیههای قرآنی، ایمان داشتند و هیچ تردیدی را در آن روا نمیداشتند. بر عکس از نظر مسلمانان، مسیحیان نیز موظف هستند تا اسلام را بپذیرند. به عبارت دیگر، مسلمانان با وجود پراکندگی سیاسی، از نظر فرهنگی نسبت به اروپائیان احساس برتری میکردند و چنین احساسی برای آنان غرور و قدرت میآفرید و اراده غریبان را برای نفوذ در میان آنها سد میکرد. (بینش، بی تا: ۸۷)
قضاوت مبشران مسیحی دربارۀ مسلمانان این است که آنها ادیان را درک نمیکنند و دربارۀ دین میگویند:«اسلام چیزی جز صورتهایی تحریف شده از عقاید و افکار باطل نیست.» گاه میگویند:«مسلمانان دزد و آدم کش هستند»؛ و دستههای جدید مبشران میگویند که مسلمانان وحشی هستند و باید آنها را متمدن ساخت. دستهای از آنها بر این باورند که آیین یهود یک مذهب روحی است ولی اسلام دینی مادی است؛ و دستهای دیگر میگویند که اسلام یک آیین حقوقی است و نسبت به برنامههای معنوی و اخلاقی توجهی ندارد.
باری مشاهده این همه قضاوتها و تصویرسازیهای نادرست از اسلام از یهودیان و مسیحیان در قرآنکریم نیز به صراحت بیان شده است. آنجاییکه خداوند میفرماید: یهودیان و ترسایان(مسیحیان) هرگز از تو راضی نخواهند شد مگر این که از آیینشان پیروی کنی. بگو: هدایت؛ هدایت الهی است و اگر از هوا و هوس آنها پیروی کنیم، بعد از آنکه آگاه شدی، دیگر از جانب خدا، یار و یاوری نخواهی داشت.[1]
بنابر این، در حالی که میان اسلام و مسیحیت از ابعاد مختلف تفاوتهای وجود دارد که هر کدام از آنها میتواند بیانگر حقانیت اسلام را نمایان کند، اما آنچه در حال حاضر بسیار مهم است و تأثیر گستردهای بر رویکرد مسیحیان علیه مسلمانان گذاشته است، قضاوتها و بینشهای منحرف کنندهای است که مبشران مسیحیت از اسلام در خور مردم مسیحی داده اند و از آن سوء استفاده میکنند. به سخن دیگر، مسیحیان وقتی دیدند اسلام به شدت درحال گسترش است و بسیاری از سرزمینهایی که مهد مسیحیت خوانده میشد را تصرف کردند و در آنجا حکومتهای عدالتمحوری را بنیان گذاشتند، چارهای نداشتند جز اینکه دست به تبلیغات منحرف کننده بزنند و تصویر نادرستی برای مسیحیان نسلهای آینده ارائه کنند.
نتیجه گیری
مسحیت دین سماوی است که با مبعوث شدن حضرت عسی(علیه السلام) و نزول کتاب انجیل به میان آمد و با ظهور اسلام منسوخ شد. در حالی میان اسلام و مسیحیت وجوه اشتراک بسیاری وجود دارد، این دو دین سماوی از جهاتی چند، تفاوتهایی نیز دارند. نخستین تفاوت در این است که اسلام دین بر حق، زنده و مورد قبول خداوند و حضرت محمد(صلی الله علیه وسلم) آخرین پیامبر و فرستاده خداوند است، در حالی دین مسیحیت در یک محدوده زمانی برحق بود و با تحریفهای که پیروان این دین در مسیحیت آوردند از مسیر واقعی خود منحرف شد و با ظهور اسلام منسوخ شده است.
دوم، متون مقدس این دو دین متفاوت است، در مسیحیت کتاب مقدس آن تحت عنوان انجیل خوانده میشود و امروزه در میان مسیحیان انجیل دوگانه که از آن به عنوان عهد عتیق و عهد جدید یا میکنند، معروف است. در حالی که قرآن کریم کتاب مقدس اسلام، تنها کتابیست که از تحریف و دستبرد محفوظ باقی مانده و تا ابد باقیست.
سوم، تفاوت اساسی دیگری که میان مسیحیت و اسلام وجود دارد، در مورد روح القُدُس است. مسیحیان روح القدس را یکی از اجزای سه گانه یا همان تثلیث میدانند، در حالی در اسلام، روح القدس فرشتهای است که مسئول رساندن وحی الهی به پیامبران میباشد.
چهارم، روایتهای اسلام و مسیحیت در مورد شخص حضرت عیسی(علیه السلام) متفاوت است. در حالی که مسیحیان به صلیب کشیدن حضرت عیسی (علیه السلام) را باور دارند، آموزههای اسلام نشان میدهد که حضرت عیسی (علیه السلام) مصلوب نشده بلکه شبیه آن را به صلیب کشیدهاند.
پنجم، تفاوت اساسی دیگر، مسأله تثلیث و یکتا پرستی است. مسیحیان در عبادت خود شرک ایجاد میکنند و خدا را سه جزء میدانند (پدر، پسر و روح). در حالیکه اسلام به یکتا پرستی دعوت میکند و خدا را یگانه و ذات لاشریک میداند.
ششم، مسأله رفتار اجتماعی موضوع دیگری است که تفاوت میان پیروان این دو دین را مشخص میکند. مسیحیان در طول تاریخ، رفتار ناشایست و خشونت آمیز علیه مسلمانان داشتهاند، در حالیکه شواهد تاریخ نشان میدهد که مسلمانان نسبت به همه اهل کتاب رفتار محترمانه ومحبت آمیزی داشتهاند.
و سرانجام اینکه، مسیحیان از همان ابتدای ظهور اسلام به تبلیغات علیه اسلام و مسلمانان پرداخته اند و هر روز بر این تبلیغات میافزایند، در حالیکه مسلمانان همچنان با آرامش کامل مسیحیان را به حقیقت و واقعیت دعوت میکنند.
منابع و مآخذ
قرآن کریم
-
بینش، عبدالحسین، (بی تاریخ)، «اسلام و مسیحیت؛ دیدگاه های متقابل»، مجله مربیان، سال چهارم، شماره ۱۳ و ۱۴، صفحات ۷۹ تا ۹۸.
-
جامعی، محمد مسجد، (بی تاریخ). «اسلام، مسیحیت و تمدن نوین»، نامه فرهنگ، شماره ۱۲، صفحات ۴۶ تا ۵۰.
-
الساموک و الشمری، سمعون محمود و هدی علی، (بی تاریخ). الأدیان فی العالم، مکتبه المهتدین الاسلامیه لمقارنه الادیان. http://kotob.has.it
-
سعید، حبیب، (بی تاریخ). ادیان العالم، مصر- القاهره؛ دارالتألیف و النشر للکنیسه الاسقفیه.
-
طاهری و طاهری، حبیب الله و محمد حسین، (۱۳۸۸). «آموزه توحید در ادیان ابراهیمی»، مجله فلسفۀ دین، سال ششم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۸، صفحات ۵ تا ۲۷.
-
عارف، رضا، (۱۳۸۴). «اسلام و مسیحیت؛ مسأله عقل یا ایمان»، دوفصلنامه اسلام پژوهش، شماره اول، پاییز و زمستان ۱۳۸۴، صفحات ۱۰۷ تا ۱۳۴.
-
فلاطوری و کهندانی، عبدالجواد و مهدی،(۱۳۸۴)، «گفت و گوی اسلام و مسیحیت»، همشهری، شماره ۳۸۵۹، صفحات ۱۱۴۰ تا ۱۱۴۴.
-
القفاری و العقل، ناصر بن عبدالله و ناصر بن عبدالکریم،(۱۹۹۲). الموجز فی الادیان و المذاهب المعاصر، الطبعه الاولی، الریاض- المملکه العربیه السعودیه؛ دارالصمیعی للنشر و التوزیع.
کونگ، هانس،(۱۳۷۱). «اسلام و مسیحیت»، ترجمه حسین نجفی زاده، مجله چاووش، سال اول، آذر ۱۳۷۱، شماره ۹ و ۱۰، صفحات ۳ تا ۱۷.
[1] – «وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ»، سوره بقره، آیه ۱۲۰.