گرایش به قرآنبسندگی و انکار سنت که از آن با عنوان فرقۀ قرآنیون یاد میشود، پدیدهای تازه یا بیسابقه نیست. این موضوع از مباحث مهم محافل علمی بوده و در طول تاریخ اسلام، فرازونشیبهایی داشته است. این جریان همواره نسبت به جایگاه سنت، مسیر افراط یا تفریط را در پیش گرفته است. برخی بر این باورند که در فهم مباحث دینی، تنها باید به قرآن بسنده کرد و به همین دلیل، حجیت تمام احادیث را انکار میکنند. این گروه، روایات را بیاعتبار دانسته و در امور دینی تنها به قرآن استناد مینمایند.
مقدمه
خداوند سبحان، به مقتضای حکمت و رحمت بیکرانش، اراده فرمود تا بشریت را از تاریکی کفر و جهل رهایی بخشد و او را از زنجیر اوهام و خرافات آزاد سازد. بدین منظور، آخرین کتاب آسمانی خود، قرآن کریم را بر پاکترین بندهاش، محمد مصطفی صلیاللهعلیهوسلم، نازل فرمود و به ایشان مأموریت داد تا این کتاب را به مردم ابلاغ نماید: «وَأَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»؛[1] (و قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه را برای مردم فرستاده شده است، برایشان بیان کنی.)
همچنین، خداوند همۀ مسلمانان را مکلف نمود که از دستورات و سنت مطهر پیامبر صلیاللهعلیهوسلم پیروی کنند؛ چراکه گفتار و رفتار ایشان بر پایۀ حکمت و وحی الهی است و از هوا و هوس بهدور: «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى»؛[2] (او از روی هوای نفس سخن نمیگوید؛ بلکه آنچه میگوید، وحی است که به او نازل شده است.)
بر همین اساس، پیروی از حدیث و سنت نبوی صلیاللهعلیهوسلم بهمنزلۀ پیروی از قرآن کریم و خداوند متعال است: «وَما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛[3] (آنچه پیامبر برای شما آورد، بگیرید و از آنچه شما را نهی کرد، بازایستید.)
بدین ترتیب، حدیث، پس از قرآن، بزرگترین اصل و پایۀ زندگی مسلمانان است. بسیاری از احکام شرعی تنها از طریق بیان پیامبر صلیاللهعلیهوسلم روشن شده است. بر همین مبنا، شریعت اسلام بر دو محور اصلی استوار است: قرآن کریم و سنت نبوی صلیاللهعلیهوسلم.
امام شاه ولیالله دهلوی رحمهالله دربارۀ اهمیت حدیث و سنت میفرماید: «احادیث، همانند چراغهای فروزان و ماه شب چهاردهماند. هرکس از آنها پیروی کند، به رشد و هدایت میرسد و هرکس از آنها رویگردان شود، گمراه شده و در مسیر هلاکت میافتد.»[4]
بدینسان، سنت از نظر وجوب تبعیت و نزول از جانب خدا، در مرتبۀ دوم پس از قرآن قرار دارد. صحابۀ کرام میان احکام ثابتشده با قرآن و احکام ثابتشده با سنت تفاوتی قائل نبودند. تفاوت سنت و قرآن صرفاً در این است که لفظ و معنای قرآن از جانب خداوند است، اما در سنت، معنا از جانب خداوند و الفاظ از پیامبر صلیاللهعلیهوسلم است.[5]
آغاز فتنۀ انکار حدیث
انکار سنت که با عنوان فتنۀ انکار سنت شناخته میشود، از جمله فتنههایی است که با شهادت حضرت عمر بن خطاب رضیاللهعنه آغاز شد. شهادت ایشان که همچون سدّی محکم در برابر فتنهها بود، به سرازیر شدن موجی از اختلافات و ظهور گروههای متعدد در جهان اسلام انجامید. این گروهها با شعار «حسبنا کتاب الله» (کتاب خدا برای ما کافی است)، به مخالفت با سنت برخاستند و آن را که دومین منبع تشریع احکام اسلامی است، انکار کردند.
امام ذهبی در کتاب سیر أعلام النبلاء در اینباره میگوید: «كان الناس أمة واحدة ودينهم قائما في خلافة أبي بكر وعمر. فلما استشهد قفل باب الفتنة عمر وانكسر الباب، قام رؤوس الشر على الشهيد عثمان حتى ذبح صبرا. وتفرقت الكلمة…»؛[6] (مردم در دوران خلافت ابوبکر و عمر یک امت بودند و دین آنان استوار بود؛ اما با شهادت عمر، باب فتنه گشوده شد. سپس سردمداران شرّ بر علیه عثمان قیام کردند و او را مظلومانه به شهادت رساندند. در نتیجه، وحدت از بین رفت و اختلافها آغاز شد.)
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم ظهور چنین فتنههایی را پیشبینی و مسلمانان را از آن برحذر داشته بود. امام ابوداود از پیامبر صلیاللهعلیهوسلم روایت کرده است: «لَا الْفِيَنَّ أَحَدَكُمْ مُتَّكِنَا عَلَى أَرِيكَتِهِ… فَيَقُولُ: لَا نَدْرِي، مَا وَجَدْنَا فِي كِتَابِ اللهِ اتَّبَعْنَاهُ»؛[7] (نبینم که یکی از شما بر بالش خود تکیه زند و بگوید: ما تنها به آنچه در کتاب خدا یافتهایم، عمل میکنیم!) این پیشبینی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم نشاندهندۀ اهمیت پایبندی به سنت در کنار قرآن است و خطری که از انکار آن برای امت اسلامی به وجود میآید.
انکار حدیث در عصر قدیم
فتنۀ انکار سنت در ابتدا، بدون هرگونه سازماندهی گروهی، توسط افرادی که از بینش و دانش صحیح نسبت به سنت برخوردار نبودند، ظهور کرد. حافظ ابن عبدالبر ماجرای یکی از این افراد با صحابی بزرگوار، عمران بن حصین را چنین نقل میکند: «مردی نزد عمران بن حصین آمد و از او دربارۀ موضوعی پرسید. عمران برای او حدیثی نقل کرد. مرد گفت: “از کتاب خدا برای من بگو، نه از غیر آن.” عمران بن حصین پاسخ داد: “تو مردی نادان هستی. آیا در کتاب خدا آمده است که نماز ظهر چهار رکعت است و در آن قرائت مخفی است؟ آیا تعداد نمازها، زکات و امثال آن در قرآن ذکر شدهاند؟ خداوند این مسائل را بهطور کلی بیان کرده و سنت به تفسیر آنها میپردازد.”»[8]
این فتنه نخستین بار در عراق، بهویژه بصره، ظهور یافت، زیرا عمران بن حصین از بصره بود. همچنین، اغلب منکرین سنت که امام شافعی در کتاب اختلاف الحدیث از آنان یاد میکند، از همین منطقه بودند.[9] با گذر زمان، در قرن دوم هجری، این فتنه به شکل سازمانیافتهای درآمد. طراحان اصلی این حرکت، گروههایی چون روافض، خوارج و معتزله بودند.