نویسنده: محمدعاصم اسماعیلزهی
داروین و نظریۀ تکامل
چارلز رابرت داروین (۱۲ فوریه، ۱۸۰۹ – ۱۹ آوریل، ۱۸۸۲) دانشمند و زیستشناس انگلیسی و بنیانگذار نظریۀ تکامل است. او کتابی با عنوان «اصل انواع» دارد. فرضيۀ تکامل که نخستین بار توسط چارلز داروین در کتابش به نام «اصل انواع» مطرح شد، این نظر را پیش مینهد که موجودات زنده از اشکال ساده نظیر باکتری، به اَشکال پیچیدهتر نظیر انسان تکاملیافتهاند. این تحول و تکامل زاييدۀ تصادف بوده است؛ نخستین مولکول نیز در اثر تصادم اتمها در یک ملغمۀ ابتدایی به وجود آمده است. نتیجۀ این امر پیدایی موجودات زنده بوده است. این موجودات ذرهبینی زنده تدریجاً تکامل یافتند و از نوعی به نوع دیگر درآمدند. کاملترین حلقۀ این تکامل، انسانهای امروزند که از موجوداتی شبیه به میمون و سپس میمونهای انساننما ظاهر گشتند.
نظریۀ تطور و تکامل انواع
در مورد خلقت انسان، بین دانشمندان دو نظریۀ عمده وجود دارد. گروهی از دانشمندان به نظریۀ ثبوت انواع قائل شده و معتقدند که موجودات بهصورت انواع مستقلی خلق شدهاند؛ بنابراین، انسان نیز نوع مستقلی است که ابتدا از خاک خلق شده است. این نظر با آیات قرآن نیز سازگار بوده و آنرا تائید میکند.
اما گروه دیگری از دانشمندان به نظریۀ تکامل و تطور انواع متمایل شده و معتقد شدهاند که انواع مختلف موجودات در سـایۀ تکامل نوع نخستین به وجود آمدهاند و در حقیقت ریشۀ همۀ انواع یک نوع بوده که در اثر تکامل به انواع مختلف تبدیل شده است؛ بنابراین نظر، انسان نیز مستقیماً از خاک خلق نشده بلکه تکامل یافتۀ انواع پیش از خود است. مدعیان این نظریه برای اثبات نظریۀ خود به چند مطلب استناد کردهاند، از جمله اینکه میگویند: مطالعه روی اسکلتهایی که از میلیونها سال پیش به دست آمده نشان میدهد که موجودات زنده از صورتهای ساده به صورتهای پیچیدهتر و کاملتری تغییر شکل دادهاند.
نقد این نظریه: اینگونه نظریهها از حد فرضیه و گمان فراتر نرفته و دلایل ارائه شده تنها چنین ادعایی را بهصورت یک فرضیه بیان میکند و از اثبات وقوع خارجی آن عاجز است. خود مطرح کنندگان چنین نظریهای نیز هیچکدام بهطورقطع به آن حکم نکردهاند. با اینکه بسیاری از مردم عادی بر این باورند که تکامل، پدیدهای علمی و اثباتشده میباشد. واقعیت این است که بعد از گذشت ۱۵۰ سال، تکامل فرضیهای است اثبات نشده و بدون سندیت. در واقع باید گفت که قرائن و شواهد بسیاری تکامل را رد میکنند.
نابسندگی شواهد و دلایل
تأثیر و نفود فرضيۀ تكامل را نمیتوان دستکم گرفت؛ این فرضیه طرز تفکر انسانها را دربارۀ جهان و وجود خودشان دگرگون کرده است؛ اما اکنون بعد از گذشت ۱۵۰ سال تکامل هنوز در سطح یک فرضیه باقی مانده است. هنگامیکه شواهد و دلایل مطرح شده را موشکافانه بررسی میکنید، پی میبرید که چقدر نابسنده و غیرقطعی هستند.
بررسی و نقد نظریۀ داروین و طرفداران او
لازم است که این نظریه را از نگاه و دیدگاههای مختلف موردبررسی و نقد قرار دهیم.
الف: از دیدگاه و نگاه قرآن
از آنجا که قرآنکریم کتاب معجز و کلام الهی است و تمام علوم، نیازمند علوم قرآن میباشند؛ چون قرآن -این نسخۀ آسمانی و ربانی- قانون اساسی و برنامۀ زندگی مسلمانان است و کتاب اندرز و رهنمود است و بهترین جهانبینی را ارائه میدهد و آنچه برای ما و نزد ما میزان و ملاک قرار میگیرد و سخن «ثابت» و «قاطع» و روشنی میباشد، دیدگاه این نسخۀ آسمانی است. قرآن کتاب اندیشه، علم و عمل است و میدان آن برای هرگونه تحقیق علمی صحیح، درست و نافع باز است. با آنهم قبل از هر چیز خود را در محضر قرآن کریم، -این نسخۀ آسمانی و ربّانی- قرار میدهیم تا ببینیم و بشنویم که سخن «قاطع» و «روشن» و پیام این کلام الهی در مورد خلقت انسـان چیست؟
بُعد مادی و خاکی انسان
-
آنچه قرآن تصریح مینماید، آفرینش اصل انسان از خاک است. از دیدگاه و بینش قرآن، سرشت اولیۀ وجود انسان (بُعد جسمانی) از عناصر همین زمین است و از عناصری مادی و خاکی تشکیل شده است: تراب (خاک)، طین (گل)، «سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ»، طين لازب (گِل چسبنده)، «صَلْصَالٍ مَنْ حَمَإٍ مسنُونٍ»، (گل بدبو یا لجن تغییر شکل داده)، «صَلْصَالٍ كَالْفَخَارِ»، (گِل خشک و سفالگونه)… اینها همه اشاره به بعد مادی و خاکی انسان میکنند که منشأ آن در طبیعت میباشد؛ بنابراین اصل خلقت انسان مستقل است نه تکاملیافتۀ موجودات دیگر.
«فَإِذَا سَويتُهُ»؛ «او را آراستۀ کمال و پذیرای روان کردم، او را به شکل انسان در آوردم و صورت خلقت بشری بخشیدم». «وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُم ثُمّ صَوّرنَاکُم»؛ «(آدم، جد نخستین) شما را آفریدیم، سپس صورتگری کردیم».
ادامه دارد…