نویسنده: رحمتالله رحمانی
اسلام برای حفظ ساحت سخن از نادانی و هوی و هوس، جدل را، خواه حق باشد و خواه باطل، حرام کرده و درهای آن را بسته است. زیرا اموری وجود دارند که اگر بر نفس چیره شوند، انسان را به مغالبه و چیرگی تشویق میکنند و او را وادار میسازند که با دیگران به جدل و نزاع بپردازد. در این حالت، فرد از شبهههایی که جانب او را تقویت میکند استفاده کرده و عباراتی بر زبان میآورد که حجت او را رواج دهد. در نتیجه، حب چیرگی بر دیگران برای او مهمتر از اظهار حق میشود و طبیعت عناد، لجاجت و خودخواهی به صورتهای ناپسندی ابراز میگردد. در این شرایط، بیان واقعیت و آرامش دیگر مفهومی ندارد. اسلام از اینگونه احوال نفرت دارد و آنها را خطری برای دین و فضیلت میشمارد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: «مَنْ تَرَكَ المَراءَ وَ هُوَ مُبْطِلٌ بُنِيَ لَهُ بَيْتٌ فِى رَبَضِ الجَنَّةِ وَ مَنْ تَرَكَهَا وَهُوَ مُحِقٌ بُنِيَ لَهُ فِي وَسَطِهَا وَ مَنْ حَسُنَ خُلْقُهُ بُنِيَ لَهُ فِي أَعْلاَهَا»؛ ترجمه: «هرکس از جدال و نزاع در سخن دست بردارد؛ گرچه بر باطل هم باشد، خانهای برای وی در ربض بهشت (پیرامون بهشت) میسازند و هرکس جدال و نزاع در سخن را اگر چه حق به جانب هم باشد، ترک کند، خانهای را در وسط بهشت برای وی میسازند و هرکس اخلاقش نیکو باشد، خانهای را در بالاترین جای بهشت برایش میسازند».
برخی افراد هستند که خداوند به آنان قدرت زبانی بخشیده و این نعمت آنان را بر آن میدارد که با عالم و جاهل درگیر شوند. رغبت سخن گفتن بر آنان چیره میگردد و هرگاه با روانی زبانشان بر کارهای مردم مسلط شوند، مرتکب بدی شده و هرگاه بر حقایق دین تسلط یابند، جمال و هیبت این حقایق را ضایع کرده و زشت جلوه میدهند. بیگمان اسلام از این گروه یاوهگوی پرحرف که سخن از تهگلو میگویند، خشمگین است. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرموده است: «اِنَّ اَبْغَضَ الرّجالِ إِلَى الله الألدُّ الخصم»؛ ترجمه: «مبغوضترین مردم نزد خداوند کسی است که جدال پیشه و دشمنی برانگیز و لجوج است.» و باز هم فرموده است: «ما ضَلَّ قَوْمٌ بَعْدَ هُدى كَانُوا عَلَيْهِ إِلَّا أُوتُوا الْجَدَلَ»؛ ترجمه: «قومی که هدایت یافتهاند گمراه نشدهاند مگر زمانی که بدانان جدال و نزاع در سخن داده شده باشد.» این دسته از مردم در زبانوری و ادامهی سخن حد و مرزی نمیشناسند. آنها تنها میخواهند حرف بزنند و به توانایی زبانی خود مباهات کنند و سخن را طولانی کنند. نخستین هدفشان الفاظ و کلمات است و در مرتبهی دوم به معانی مورد نظرشان توجه دارند، و شاید در نهایت یک هدف شریف نیز در نظرشان باشد. در میان این سروصدا، جایی برای هدف شریف هم وجود دارد.
روزی یکی از این فریبخوردگان زبانآور نزد حضرت پیامبر (صلی الله علیه وسلم) آمد، در حالی که لباس نیکو بر تن داشت. هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) سخنی میگفت، او نیز سعی میکرد در برابر سخن پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به گمان خود، سخن بهتری بگوید. وقتی پیامبر (صلی الله علیه وسلم) برگشت، فرمود: «إِنَّ الله لا يُحِبُّ هَذَا وَ أَضْرَابَهُ، يَلُووُنَ الْسِنَتَهُمُ لِلنَّاسِ كَمَا تَلُوُّ الْبَقَرَ بِلِسَانِهَا المُرْعَى. كَذَلِكَ يَلُوِّي الله تعالى السِّنَتَهُم وَوُجُوهَهُمْ فِى النّار»؛ ترجمه: «بیگمان خداوند این شخص و امثال وی را دوست ندارد که برای مردم زبان را در دهان میچرخانند، همانگونه که گاو با زبانش علف را در دهان میگرداند؛ همچنین خداوند زبانها و رویهایشان را در آتش دوزخ میچرخاند و میپیچاند.»
در زمانی که برخی از افراد به دنبال جدال در مسائل دینی، سیاسی، علمی و ادبی هستند، از یاران پیامبر (صلی الله علیه وسلم) نقل شده است که روزی در حال بحث و جدل در مورد برخی مسائل دینی بودند. ناگهان پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به نزد آنان آمدند و به شدت خشمناک بودند، به گونهای که هرگز پیش از آن چنین ندیده بودند. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) به آنان فرمودند: «مهلاً يا أُمَّةَ محمّد، إِنَّما هلكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُم بهذا، ذروا المراء، لقلة خيره ذَرُوا الْمِرَاءَ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ لا يُمارِي. ذروا المراء فَإِنَّ الْمُمَارِيَ قد تمَّتْ خَسَارَتُهُ، ذَرُوا المِراءَ فَكَفَى إِثْماً ألا تزال مُمارياً ذَرُوا المراءَ فَإِنَّ المُمارِى لا اَشْفَعْ لَهُ يَوْمَ القِيامَةِ، ذَرُوا المِراءَ فَأَنَا زَعِيمٌ بِثَلاثَةِ أَبْيَاتٍ فِي الْجَنَّةِ، رباضها، و وسطها و اعلاها لَمَنْ تَرَكَ المراء و هو صادق ذَرُوا المراءَ فَإِنَّ اول ما نهاني عنه ربى بعد عبادة الأوثان المراء»؛ ترجمه: «آرام باشید، ای امت محمد! همانا کسانی که پیش از شما بودند، به خاطر همین جدالها هلاک شدند. از جدال دست بردارید؛ زیرا خیر آن اندک است. از جدال دست بردارید، چرا که مؤمن نباید به جدال بپردازد. از جدال دست بردارید؛ زیرا کسی که به جدال میپردازد، زیانش کامل است. از جدال دست بردارید؛ زیرا کافی است گناهی که همواره در جدال باشی. از جدال دست بردارید؛ چرا که من در روز قیامت برای کسی که به جدال میپردازد، شفاعت نخواهم کرد. از جدال دست بردارید؛ زیرا من ضمانت میکنم سه خانه در بهشت – در پیرامون، وسط و بالای بهشت – برای کسی که جدال را ترک میکند، حتی اگر او صادق باشد. از جدال دست بردارید؛ زیرا اولین چیزی که خداوند مرا بعد از عبادت بتها از آن نهی کرد، جدال بود.»
مردم مجالسی دارند که در آنها به طولانی کردن سخن میپردازند، ولی اسلام مجالسی را که در آنها وقت صرف پیگیری اخبار دیگران و جستجوی عیوب مردم میشود، نمیپسندد. این امر به ویژه در مورد کسانی صدق میکند که به خاطر داشتن اموالی، به استراحت و سرگرمی در پرداختن به امور دیگران مشغولند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ أُمَزَةٍ الَّذِى جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ كُلَّا لَيُبَدِّنَّ فِي الْحُطَمَةِ»؛ ترجمه: «وای به حال هر که عیبجو و طعنهزن باشد، همان کسی که دارایی فراوانی را گرد میآورد و آن را بارها میشمارد. او میپندارد که داراییاش او را جاودانه خواهد ساخت. نه، به یقین او در آتشی که شعلهور است (حطمة) افکنده خواهد شد.»
در دوران ما، نشستن در انجمنها، میکدهها، و کابارهها بسیار افزایش یافته است، و این رویه به آفتی تبدیل شده که جامعه را به آلودگیهای متعددی دچار میسازد. این اماکن در روستاها و شهرها بیش از حد نیاز شایع شدهاند. در حدیثی آمده است که: «قال الرسول صلی الله علیه وسلم أيَّاكُمْ وَ الْجُلُوسَ فِى الطَّرقات. قالو: يا رَسُولَ الله مالَنَا بُدٌ مِنْ مجالسنا نتحدث فيها. قال: إِذا أَبَيْتُمْ إِلا المَجْلِسَ فأعطوا الطريق حَقَّهُ قالو: وَمَا حَقَّهُ يا رسول الله؟ قال: غَضُ الْبَصَرِ، وَ كَفُّ الأَذَى و ردّ السَّلامِ و الأمر بالمعروف وَ النَّهى عَنِ المُنكَرِ»؛ ترجمه: «از نشستن در راهها بپرهیزید. صحابه پرسیدند: “ای رسول الله، ما ناچاریم که در مجالس خود بنشینیم و گفتگو کنیم.” پیامبر فرمود: “اگر به نشستن در این مجالس اصرار دارید، پس حقوق راه را ادا کنید.” آنها پرسیدند: “حقوق راه چیست یا رسول الله؟” فرمود: “چشمپوشی از نامحرم، خودداری از آزار رساندن به دیگران، پاسخ دادن به سلام، امر به معروف و نهی از منکر.”»
نکتههای پایانی
۱. سخن را مفید و مختصر بیان کنید
هنگام سخن گفتن، سعی کنیم که کلاممان هم مفید و هم مختصر باشد. تعادل در گفتار مهم است؛ نه به قدری پرحرفی کنیم که مخاطب خسته و ناراضی شود، و نه به قدری کمگویی کنیم که منظورمان ناگفته بماند. از اطناب بیمورد و پیچیده سخن گفتن پرهیز کنیم و کلاممان را به صورت واضح و مستقیم ارائه دهیم.
۲. به لحن و آهنگ صدای خود توجه کنید
لحن ما هنگام صحبت کردن باید با موقعیت و حالات مخاطبان متناسب باشد. آهنگ صدا و لحن باید مناسب با موضوع گفتگو انتخاب شود. به عنوان مثال، در موضوعات حساس مانند غم و اندوه، لحن باید حاکی از همدردی و تسلی باشد.
۳. آینده را در نظر بگیرید
در مباحث و گفتوگوها، باید مراقب باشیم که روابط آیندهمان را به خطر نیندازیم. باید به گونهای سخن بگوییم که در آینده نیز بتوانیم با وجدان راحت و بدون شرمساری در مقابل دیگران قرار بگیریم. اختلاف نظرها اجتنابناپذیر است، اما مهم این است که روابط خانوادگی و دوستانه را به سادگی از دست ندهیم. باید خویشتندار باشیم و همواره برای آرامش و صلح دعوت کنیم.
فردوسی، شاعر حکیم، به زیبایی بیان داشته است:
سخن را بباید شنیدن نخست
|
|
چو دانا شوی پاسخ آری درست
|
سعدی نیز چنین سروده است:
زبان در دهان، ای خردمند چیست؟
|
|
کلید درِ گنج صاحب هنر
|
چو در بسته باشد چه داند کسی
|
|
که جوهر فروش است یا پیلهور
|