استفادهی دین از رسانهها تاریخچهای دراز و ژرف دارد. مذاهب گوناگون را براساس ارتباط آنها با رسانههای مختلف دستهبندی میکنند. میتوان گسترش مذاهب غرب مدرن را در نظر گرفت که صنعت چاپ از نوع متحرک به شیوههای گوناگون بر آن تأثیر گذاشته است. در قرن بیستم شماری از مذاهب روابطی خاص و ویژهای با رسانههای جمعی پیدا کردهاند.
مسیحیت در غرب مدرن و پسامدرن با رسانههای جمعی در ارتباط بود و در پرتو این حقیقت که رسانههای غرب مسیحی بـر کل رسانهها تسلط پیدا کردهاند، این ارتباط تعیینکننده بوده است. اگرچه وضعیت به طریقی در حال تغییر است و گروههای مسیحی از اولین ناشران اروپایی و آمریکای شمالی به شمار میآمدند.
همهی گروههای مسیحی و عمدهی گروههای غیرمسیحی و دیگر جنبشهای دینی در اروپا و آمریکای شمالی به لحاظ تاریخی آثار مکتوبی را از جمله جزوات، بروشورها، مجلهها و کتابها انتشار دادهاند و در برنامههای تبلیغی از جمله تبلیغ کتاب مقدس همچنان پرکار و فعال عمل کردهاند.
با این حال، رسانههای غیرچاپی بستری چندان کارآمد برای بیشتر مذاهب به شمار نمیآیند. در قرن بیستم همانگونه که استقرار مذاهب اروپایی و آمریکای شمالی با ظهور رسانههای جمعی روبهرو شد، گروههای مسیحی برای تجدید و استیلای فرهنگی که بیوقفه ادامه داشت، دست به تلاش گستره زدند.
قابل ذکر است که رسانهها همیشه نقش مهمی در زندگی دینی ما داشتهاند؛ در حالی که ممکن است با شنیدن کلمهی رسانه به تلویزیون فکر کنید، اما اینگونه نیست؛ قرنهاست که انسانها مینویسند و میخوانند. متون دینی از جمله سوتراها (متون مقدس بودایی)، انجیل (متن مقدس مسیحی)، وداها (متون مقدس هندو)، قرآن و حدیث (متون مقدس اسلامی) و تاناچ، میشنا تلمود و ميدراش (متون مقدس یهودیان) همه با هدف آگاهساختن ما پیرامون چگونگی تفکر دربارهی این زندگی و زندگی بعدی نوشته شدهاند.
لذا از قدیمالأیام رسانهها با ادیان در ارتباط بوده است؛ زیرا یکی از راههای بسیار مؤثر در رساندن پیام آنها بوسیلهی رسانهها انجام میگرفت که از نوشتن میتوان بهعنوان رسانه و پیامرسان تأثیرگزار آن زمان نام برد. بنابراین، رابطهی درحال تکامل میان دین و رسانهها به جای تأثیرگزاری یا تأثیرپذیری بر یکدیگر به طریق اولی به تعامل میان این دو بدل شده است. صاحبنظران دین و رسانهها بیش از پیش از این تعامل و دریافت آن از جانب افراد و گروههای مواجه با فرهنگ رسانهای سخن به میان میآورند.
دین برای ورود به زندگی مردم و آشناشدن مردم با آن، باید منتشر شود. دین از رسانهها در جهت انتشار و گسترش خود استفاده کرده است. تولد دین در بستر رسانهای زمان خود سبب پذیرش رابطه و هماهنگی دین با این رسانههاست؛ اما در حال حاضر، با وجود رسانههای مدرن، موقعیت جدیدی در برابر دین و مبلغان دینی به وجود آمده که سؤالهای مختلفی را ایجاد کرده است. با پیدایش و گسترش رسانههای جدید كه محصول تمدن غرب شمرده میشوند، سالهاست ذهن بسیاری از پژوهشگران و متخصصان علوم دینی و شماری از متفكران حوزهی علوم اجتماعی به این نكته معطوف گشته كه رابطهی میان دین و رسانه چیست و نحوهی تعامل این دو باهم چگونه است؟ آیا بین دین و نهاد رسانه سازگاری و همگرایی وجود دارد یا هر یک به نوعی در تقابل و تضاد با دیگری است.
البته ریشه این سؤالات به یکی از اصلیترین سؤالات در باب چگونگی ارتباط سنت و تجدد برمیگردد که در این نوشتهی مختصر فرصت پرداختن به آن نیست.