اگر به پیشینۀ تاریخی نظام فدرالیزم نظری بیندازیم، درخواهیم یافت که این نظام، اصل اصیل و دسپلینی در طول تاریخ نداشته است؛ بلکه در لابهلای نظامهای حاکم در کشورهای روم و یونان باستان و قدرتهای جدید آمریکا مورد اجرا قرار گرفته است.
از اینکه در بلاد قدرتمند تاریخ عجم، چه نظامهای سیاسیای وجود داشته و آنها چگونه بر مردم خود حکومت کردهاند، یا رابطۀ دولت با ملت بر چه اساسی بوده است، نمیتوانیم بحث کنیم؛ زیرا هدف اصلی ما در این مبحث، صرفاً بررسی نظام فدرالیزم است. بنابراین، ما میکوشیم تا فقط پیرامون همین مبحث بپردازیم و از حاشیهها کناره بگیریم تا مبادا از مقصد اصلی خود غافل شویم. اما بهعنوان تمهید و مقدمهای کوتاه، مجبوریم به برخی از نظامهای حاکم در تاریخ اشارههایی داشته باشیم تا اصل موضوع واضحتر شود.
در عصر باستان، نمونههای فراوانی از این مناسبات دیده شده است. در تمامی تمدنهای قدیم، از چین تا آمریکای جنوبی، از مصر تا هند، و از آسیای میانه و خاورمیانه تا اروپا، تمامی اسناد تاریخی دال بر وجود اشکال متفاوت و تجربیات متنوعی هستند که سنگبنای مناسبات اجتماعی را پیریزی کرده و در پی آن تعریف سیاست را موجب شدهاند.
اغلب اندیشههای سیاسیای که به عمل تجربهشدهاند، در روم و بهویژه یونان قدیم به دلیل پیشگام بودن در نگارش تاریخ و مدون بودن آن، بیشترین توجه را به خود اختصاص دادهاند. از جملۀ این نمونهها، که به موضوع مورد بحث ما برمیگردد، مقولات فدرالیزم و کنفدرالیزم است.
بنابراین، باید به نقل از اقوال و نوشتههای برخی از سیاستدانان و نویسندگان تمسک جسته و به کمک آنها مجال را وسیعتر نماییم.
نویسندگان سازمان فدائیان خلق در یکی از نشریههای خویش نوشتهاند: «از مراجعه به متونی که تاریخ باستان را بازگو میکنند، چنین برمیآید که واژۀ «فئودوس» در دوران یونان و روم باستان، برای اولین بار استفاده شده است. همچنان، با درنظرداشت تاریخ واقعی که در آن به این واژه اشاره میشود، ابتدا «فدرالیزم» و سپس واژۀ «کنفدرالیزم» مورد استفاده قرار گرفته است.»
بناءً، لازم است که این واژهها را بهطور مختصر تعریف نماییم.
فئودوس، رابطۀ امپراطوری روم با حاکمیتهای همسایه و یا در حال درگیری با آنها را بیان میکرد. به این معنی که امپراطوری روم در درگیریهای مداوم با همسایگان، به بستن معاهداتی با برخی از آنان برای مقابله با برخی دیگر روی میآورد. این معاهدات که به آنها «فئودوس» گفته میشد، حاوی تعهداتی میان امپراطوری روم و برخی واحدها، چه داخلی و چه همسایه، برای تأمین نیروی نظامی امپراطوری و یا دیگر حاکمیتها بودند که با روم برای مقابله با دشمنان مشترک، در جنگ و درگیری همکاری میکردند.
کنفدرالیزم، در یونان باستان برای توضیح رابطۀ حکومتهای مستقل با هم و در تقابل با حملات دیگران بهکاربرده میشد.
مجموعۀ حاکمیتهای آتنیلیگ برای مقابله با قدرتهای وقت (بهویژه هخامنشیها) معاهدهای را تحت عنوان «کنفدراسیون آتن» با یکدیگر امضاء کردند. نشریۀ فدائیان خلق ایران میگوید که اولین کنفدراسیون در سال ۴۷۷ قبل از میلاد مسیح تشکیل شد. این نظام دارای موضعی برتر در میان متحدان خود بود، اما کنفدراسیون آتن بر اصل کموبیش تساوی حقوق مجموعۀ حاکمیتهای تشکیلدهنده استوار بود.
به عبارتی ساده، میتوان اینگونه خلاصه کرد که در روم و یونان قدیم، واحدی قدرتمند مانند امپراتوری روم تشکیل شد که برای تعیین رابطۀ خود با دیگر واحدها، متکی بر سیستم فئودالیسم بود، اما قدرتهای همردیف در لیگ که خود نوعی فدرالیزم را تجربه کرده بودند، برای بستن معاهداتی با هم، کنفدرالیزم را بهوجود آوردند. بدینسان، فدرالیزم و کنفدرالیزم در تاریخ سیاسی به ثبت رسیدند.