در قرآن به شيوههای متعددی از جنگ روانی و تبليغات اشاره شده است. بعضی از آنها به مؤمنان و محتوای ايمانیشان اختصاص دارد؛ برخی به غيرمؤمنان اختصاص دارد. البته ناگفته نماند همانگونه که قبلاً در تاریخچهی جنگ روانی گفته شد، اصطلاح جنگ روانی پس از جنگ جهانی اول و دوم رایج شد، اما ازآنجاییکه دین اسلام کامل است و همهی جوانب زندگی بشر را دربرمیگیرد، در قرآنکریم به این نکته اشاره شده است.
تفاوت مهم جنگ نظامی با جنگ روانی اين است كه در جنگ نظامی معمولاً فرصت مقابلهی به مثل و عقبراندن دشمن وجود دارد، اما در بسياری از شيوههای جنگ روانی كسی كه حركت اول را انجام بدهد و ضربهی اول را بزند، پيروز است. بههمینخاطر، اسلام عمدهترين ترفند در جنگ روانی را اقدامات پيشگيرانه و مقاومسازی پتانسیل مؤمنان در مقابل تبليغات و جنگ روانی دشمن میداند كه به بعضی از آنها اشاره میشود.
آنچه تحت عنوان شيوهها ذكر میكنيم، هر كدام در شرايط و زمينهی فرهنگی و اجتماعی خاصی كاربرد دارد، اما مواردی نيز وجود دارد كه در تمام شرايط و زمينهها و در تمام شيوههای جنگ روانی مؤثر است. آنها را نيز بهصورت جداگانه و تحت عنوان اصول جنگ روانی و تبليغات اسلامی میآوريم.
الف. اصول تبليغات و جنگ روانی
۱. ضرورت تبليغ و جنگ روانی؛ اسلام پيروان خود را به تبليغ و دفاع از حريم اسلام فرامیخواند و میفرمايد: «چرا از هر فرقهای از مؤمنان دستهای كوچ نمیكنند تا در دين آگاهی عميق يابند و پس از بازگشت، قوم خود را بيم دهند تا شايد آنان از كيفر الهی بترسند؟» (توبه، آيه: ۱۲۲.) «شما ای مؤمنان برای مبارزه با كافران همهی نيرو و توان خود را آماده كنيد و در حد امكان آذوقه، تسليحات، آلات جنگی و اسبان سواری برای ترساندن دشمنان خود و دشمنان خدا فراهم سازيد.» (انفال، آيه: ۶۰.) «بعضی از شما مسلمانان بايد مردم را به خير دعوت كنند، آنان را به نيكوكاری دستور دهند و از كارهای بد باز دارند.» (آلعمران، آيه: ۱۰۴.)
۲. توحيد كلمه، حول كلمه توحيد؛ قرآن مؤمنان را به وحدت دعوت میكند و میفرمايد: «به ياد داشته باشيد زمانی را كه دشمن [يكديگر] بوديد و خداوند ميان دلهای شما الفت انداخت و به لطف او باهم برادر شديد.» (آلعمران، آيه: ۱۰۳.)
۳. توجه به ارزش انديشه و تفكر حتی در ميدان جنگ؛ از نظر قرآن حتی در موقعيتهای بسيار حساس و خطرناک مثل جنگ نيز اگر كسی از مشركان امان بخواهد تا كلام خداوند را بشنود، نهتنها بايد به او پناه داد، بلكه لازم است او را پس از شنيدن و تأملكردن، به مكان امن خودش رساند تا كسی در میان راه مزاحم او نگردد، چون آنان قومی نادانند و دانستن حق آنان است. (توبه، آيه: ۶.)
۴. صبر و استقامت و سعهی صدر؛ حضرت موسی علیهالسلام وقتی به مقام پيامبری شرفیاب شد، از خداوند سعهی صدر طلبید. (طه، آيه: ۲۵.) خداوند پيامبراکرم صلیاللهعلیهوسلم را به صبر و استقامت فرامیخواند و میفرمايد: «از كسانی كه به زبان ايمان میآورند و در عمل، در كفر از يكديگر سبقت میگيرند غمگين مباش.» (مائده، آيه: ۴۱.) و «از زخم زبانها و طعنههای منكران غمگين مشو.» (يونس، آيه: ۶۵.) «آنان را دعوت كن و در اين راه همانگونه كه امر شدهای، استقامت بورز.» (شوری، آيه: ۱۵.) و «بر آنچه میگويند، صبر پيشه كن.» (مزمل، آيه: ۱۰.) «آنچنان صبر پيشه كن كه پيامبران اولوالعزم صبر پيشه میكردند.» (احقاف، آيه: ۳۵.)
۵. توجه به افكار عمومی؛ قرآنکریم افكار عمومی را معيار ارزش نمیداند، ولی در مقام تبليغ، در حد امكان، به افكار عمومی نيز توجه دارد و در صورت لزوم در برابر ديدگان مردم با مخالفان خود مبارزه میكند. فرعون ساحران را دعوت كرد كه با موسی مبارزه كنند و گفت: «موعد شما روز جشن باشد كه مردم پيش از ظهر گرد میآيند.» (طه، آيه: ۵۹.) و كوشيد كه مردم را متقاعد كند كه اينها ساحرند و میخواهند شما را از سرزمين خود بيرون كنند. موسی نيز از همان موقعيت بيشترين بهره را برد (طه، آيه: ۴ـ۶۳.)
۶. همسانی قول و فعل و عقيده؛ اگر انسان سخنی بگويد كه خود بدان معتقد نباشد و به آن عمل نكند، اين دوگانگی نوعی نفاق است. يكی از شيوههای تبليغ شيوهی الگویی است؛ يک مبلغ زمانی نظر مخاطبان را جلب خواهد كرد كه آنان قول، عمل و اعتقاد او را منطبق برهم ببينند و اگر خلاف اين را احساس كنند، تأثيرپذيریشان بسيار كم خواهد شد. قرآن مؤمنان را نكوهش میكند كه «چرا چيزی میگوييد كه انجام نمیدهيد؟ اين كار نزد خداوند سخت ناپسند است.» (صف، آيه: ۲و۳.) همچنين خطاب به اهل كتاب میگويد: «آيا مردم را به نيكی فرمان میدهيد و خود را فراموش میكنيد!» (بقره، آيه: ۴۴.)