نویسنده: «ابو عائشه»
دلیل عقلی معتزله
معتزله برای اثبات مذهب خود از ناحیۀ عقل نیز استدلال کردهاند که مضمون آن این است: عقاب و مجازات لطفی است برای مکلف، ساقط کردن مجازات و عقوبت، قبیح و زشت است و انجام قبیح از جانب خداوند متعال محال است؛ پس اسقاط عقوبت از مرتکب گناه کبیره درست نیست؛ زیرا جواز عفو و گذشت از گناهان کبیره تحریک و انگیزهای است برای ارتکاب فعل قبیح و زشت و این کار [یعنی اسقاط عقوبت از مرتکب گناه کبیره] رخ نمیدهد. قاضی عبدالجبار این دلیل را اینطور برایمان به تصویر میکشد: «اگر فاسق بداند که در صورت ارتکاب گناه کبیره مؤاخذه و مجازات نمیشود، او بهسوی کار زشت تحریک میشود و در حکم کسی است که برایش گفته شود: این کار را انجام بده، برایت اصلا اشکالی ندارد.»
معتزله معتقد هستند که خداوند قبیح را انجام نمیدهد، عفو و بخشش نزد آنان زشت و قبیح است پس وقوع آن از جانب خداوند متعال ممکن نیست.
اینها دلایلی بودند که معتزله از آن برای عدم عفو و بخشش مرتکب گناه کبیره استدلال کردهاند، اما باید دانست که این دلایل آنان خالی از اعتراض نیستند؛ بلکه این دلایل را میتوان به چند وجه پاسخ داد که ما در زیر آن را بیان میکنیم:
پاسخ اهل سنت به معتزله
پاسخ به استدلال معتزله از آیات
-
این آیات همانطوری که مشروط به عدم عفو هستند همچنان بالاتفاق مشروط به عدم توبه نیز هستند، و این به دلیل جمع بین آیات وعید و وعد است؛
-
این آیات وعید با آیات وعد معارض هستند؛
-
ممنوعیت عمومی در این آیات؛ اگر قبول هم شود که برای عموم وضع شدهاند؛ ولی اینجا بهطور قطعی عموم مراد نیست؛
-
غرض نهایی نصوص فقط وقوع عقوبت و مجازات است و وقوع مجازات مستلزم وجوب آن بر خداوند متعال نیست و عدم وجوب همراه با وقوع مستلزم خلف و کذب نمیشود و هیچ اختلافی در وقوع نیست بلکه اختلاف در وجوب است…»
پاسخ به استدلال از حدیث
البته در این حدیثی که قاضی عبدالجبار از آن استدلال کرده است، باید متوجه بود که ایشان از بخش آخر حدیث :«کسیکه در قلبش هموزن دانۀ سپندان از تکبر وجود داشته باشد، به بهشت وارد نمیشود.» ، استدلال نموده است؛ چون ظاهر این بخش مذهب او را تأیید میکند؛ اما خود را از ابتدای حدیث بیخبر گرفته است. ابتدای این حدیث به این صورت است: «هیچ کسیکه در قلبش هموزن دانهای از ایمان وجود داشته باشد وارد جهنم نمیشود.» ؛ زیرا ظاهر آن با مذهب او در تعارض است.
پاسخ علامه تفتازانی به دلایل معتزله
قبلا بیان شد که معتزله به دو دلیل مرتکب گناه کبیره را مستحق دایمی آتش دوزخ میدانند:
پاسخ دلیل اول: قید دوام اینجا ممنوع است، بلکه استحقاق به معنایی که آنان اینجا مراد گرفتهاند که همان وجوب بر خداوند متعال باشد، نادرست است. ثواب، فضلی است از جانب خداوند متعال و عذاب عدالتی است از جانب ربالعالمین. اگر خواست عفو میکند و میبخشد و اگر خواست مدتی عذاب میدهد، سپس او را وارد جنت میگرداند.
پاسخ دلیل دوم: قاتل مؤمن به دلیل اینکه آن فرد مؤمن است کافر میشود و همچنان کسیکه از تمام حدود تجاوز بکند و همچنان کسیکه اشتباهاتش دورتادور او را احاطه کرده و از تمام جوانب او را فرا بگیرد، باز هم اگر قبول کنیم [که مرتکب گناه کبیره مخلد فی النار است]، پس خلود اینجا به معنای مکث طولانی استفاده میشود همانطوری که در میان عربها مشهور است: «سجن مخلّد»؛ اما اگر این سخن قبول شود با نصوصی که بر عدم خلود دلالت میکند در تعارض است.
پاسخ دلیل عقلی معتزله
این دلیل را میتوان چنین پاسخ داد:
-
این دلیل بر وجود عقاب و وقوع آن دلالت دارد نه بر وجوب آن و در وقوع عقوبت و مجازات هیچ اختلافی وجود ندارد، بلکه اختلاف در وجوب آن است همانطوری که قبلا گذشت. این از یک ناحیه است؛ اما از جهت دیگر تعلیل آنان [معتزله] بر اینکه اگر عقوبت و مجازات واجب نمیبود، اینجا تحریک بهسوی معصیت و کار زشت وجود داشت. در صورت وجوب عقوبت لازم نیست تنفر و انزجار از طاعات به وجود بیایید، پس لازم نیست که از جواز ترک عقاب بر معصیت، اجازه و تشویق لازم بیایید، این در صورتی است که گمان عقوبت بر ترک آن راجح نباشد؛ چون همراه با رجحانش از تجویز محض ترک آن، تجویز مرجوح اجازه و تحریک ثابت نمیشود.
-
این دلیل شما با توبه نقض میشود؛ زیرا اگر علم به جوازِ عفو، تحریک بهسوی فعل قبیح است، پس علم و آگاهی به سقوط عقوبت و مجازات با توبه نیز تحریک بهسوی فعل قبیح است، این را هیچ کسی نگفته است پس مسئله در عفو نیز همینطور است.