نویسنده: عبدالحمید گرگیج
هر تمدنی همچون انسان دارای روح و جسم است. همه دستاوردهای مادی، اعم از سازندگی، صنعت، ابزار و وسایل، تمامی اموری که زمینهساز زندگی توأم با رفاه و بهرهمندی هستند؛ مظاهر و بخش مادی یک تمدناند. اما روح و ماهیت هر تمدن را مجموعۀ عقاید، مفاهیم، ارزشها، آداب، فرهنگ و سنتها تشکیل میدهند که در رفتار و رویکردهای افراد و انسان، فرد و جامعه تبلور پیدا میکند. تمدنهای بزرگی که بشریت در تاریخ خویش دیده، در خصوص «مادیت و معنویت» موضعگیریهای متفاوتی داشتهاند. برخی از آنها رنگ و روی مادیشان بیشتر بوده، بعضی هم مظاهر معنوی و روحیشان جلوۀ بیشتر داشته و تعدادی هم میان آن دو توازن و همگرایی برقرار کرده است. اگر به واکاوی تاریخ بپردازیم، بهوضوح درمییابیم که این عدم توازن، ریشه در تمدن غرب دارد. آغاز قرون وسطی به سده (۴۷۶) بر میگردد. با حاکمیت استبدادی کلیسا این دوره شاهد حوادث و ناهنجاریهای زیادی بوده است. علاوهبر قدرت روحانی، بر افکار اجتماع تسلط یافت. خونریزی، جهل، پراکندگی و وحشیگری از مشخصات بارز این دوره در اروپاست. این وضعیت اسفناک تقریبا مصادف با پایهگذاری تمدن اسلامی در شرق بود. مدتها گذشت اما غرب در سیر تکاملی کلیسا و دستگاه پاپ بهسر میبرد و چندین قرن در این سیاهچال دستوپا میزد و با زندگی وحشیگری خوی گرفته بود، تا اینکه خورشید اسلام از افق سرزمینهای اسپانیا و سیسیل طلوع کرد و تمدن جدید اسلامی با رسالت ناب حیاتبخش وارد زندگی این دو سرزمین شد و آنها را از پژمردگی و کهولت به طراوت و شادابی باز گرداند. مسلمانان در بازه زمانی نچندان طولانی درخشیدند و به اکتشافات و نوآوریهای زیادی دست یافتند که هیچ تمدنی تاکنون با چنین فناوریهای آشنایی نداشتند. تکنولوژیی که حکایت از غنیبودن تمدن اسلام داشت و سرآمد آن روزگار بود. این حوادث مثبت عمیقترین تأثیرات را در جوامع غربی بجا گذاشت و در علوم مختلف شهره آفاق شد. دانشجویان غربی از راههای دورودراز به اندلس اسلامی سرازیر میشدند و علوم متنوعی را در دامن معاهد و دانشگاههای اسلامی اندلس فرا میگرفتند.
۱. علم طب؛ اولین پیشگامان در حوزه طبابت تمدن اسلامی بود. کتاب قطور «الحاویِ» ابوبکر محمدبن زکریا رازی که در «بیست جلد» نگاشته شده، از عجایب آن روزگار است. رازی تمام نکات ریزودرشت طبابت را در آن گنجانید که تا قرن ۱۷م. در دنیای غرب بهعنوان مرجع معتبر در علم طباطت شناخته میشد. اندکی بعد از مرگ رازی، بوعلی سینا چون خورشیدی در جهان دانش درخشید. مسلمانان در جنگهای صلیبی بر پزشکان اروپایی بهخاطر معلومات پست و اندکشان میخندیدند.
۲. علم نورشناسی؛ بیشترین پیشرفت در این علم هم از آن مسلمانان بود. در این زمینه رساله «الکندی» ابویوسف یعقوببن اسحاق کندی معتمدترین نوشتهای بود که نزد مسلمانان و غربیها بود.
-
علم شیمی/ کیمیاشناسی؛ اولین کاشف این علم جابربن حیان است که از مهارت فوق العادهای برخوردار بود. ماکس میرهوف دربارۀ وی میگوید: «جابر در تمام دنیا به پدر کیمیای عرب معروف است. تا هنوز حدود صد جلد کتاب شیمی از جابر در دست است و نفوذ کتابهای او در تاریخ کیمیا و شیمی اروپا آشکار میباشد.»
۴. علم ریاضی؛ اعراب مسلمان در ریاضی شکوه و پویایی بیشازحد داشتند. در حقیقت، مسلمانان جبر را به یک علم مستقل تبدیل کردند. اینان علم هندسۀ تحلیلی و حساب مثلث را پایهگذاری نمودند.
-
علم فلکیات/ اخترشناسی؛ دانشمندان اسلامی در زمینه نجومشناسی جهشهای قابل توجهی داشتند و به یافتههای ارزشمندی دست یازیدند. سرآمد این علم، زرقالی بود. وی، ابو اسحاق ابراهیمبن یحیی الزرقالی اندلسی قرطبی متوفای ۱۰۸۷م مؤسس هیئت جدید است.
زرقالی، از دانشمندان مسلمان اندلس در قرن پنجم هجری، برای پیداکردن نقطه اوج خورشید، 402 بار رصد کرد و آن را به دست آورد. وی توانست تقویم سالیانه دو نطقه اعتدال را 50 ثانیه محاسبه کند که نزدیک به پژوهشهای ستارهشناسان قرن بیستم میلادی است. وی همه ابزار رصد را خودش میساخت.
۶. علم زمینشناسی؛ اثر گرانسنگ رئیس ابن سینا در خصوص چگونگی پیدایش کوهها و سنگها و … دارای جایگاه خاصی است.
۷. علم فلسفه؛ درست است که نخستین بنیانگذارن فلسفه یونان قدیم بود، اما فلسفه یونانی در حال احتضار بود که تمدن اسلام بر آن حیات دوباره بخشید. توجیهات ابنرشد در خصوص آثار ارسطو نزد اروپاییها دارای جایگاه خاصی بود.
۸. علم واژهشناسی؛ این علم تأثیر بهسزایی در شعر و سرودههای اسپانیایی گذاشت. مستشرقان انگلیسی میگویند: «عمیقترین تأثیر ادبیات عربی در جهت برانگیختن روح نوشته بود، تا جایی که فکر اروپایی را از تقلید کورکورانه آزاد کرد.
-
علم جامعهشناسی؛ نخستین کسی که در این عرصه درخشید، ابنخلدون بود. از او به نام اولین اندیشمند اجتماعی و نخستین قانونگذار تقدم و عقبماندگی ملتها یاد میکنند.
-
علم جغرافیا؛ مؤرخ شهیر فرانسوی، «دکتر گوستا و لوبون» مینویسد. «مسلمانان در کشتیرانی همیشه دلیر بودهاند و از مسافرت به نقاط دور دست هیچگونه تزلزل و اضطرابی به خود راه نمیدادند. اینگونه راههای خشکی و دریایی را بلد بودند و مسیر و جهتهای خود را با اسطرلاب شناسایی میکردند. «ابن حوقل» یکی از دانشمندان بزرگ جغرافیای اسلام است. او در کتاب خود (صورة الأرض، المسالک والممالک) میگوید: «من طول و عرض زمین را در این کتاب نوشتم و کلیه کشورها و مرزهای اسلامی را شرح دادم و در مورد هر کشور، نقشهای هم ضمیمه آن ساختم که نقاط گوناگون آن کشور را نشان میدهد.»