بعد از شناخت اصل، مبدا و عناوین تهاجم فکری ضرورت است تا وسایل و ابزار آنرا نیز فهمید؛ چراکه جهل، فقر و امراض ناشی از آن بیشتر از اینکه یک مشکل باشند، وسیله کمکی و زمینه سازی برای جنگ فکری در کشورهای اسلامی اند که دشمن با استفاده از جهالت، فقر و انواع امراض توانسته است با دست باز و با سرعت بیشتر کار نماید و بیشترین ساحات و جهات تهاجم فکری را نیز بخش های تعلیمی، فرهنگی، اجتماعی، صحت و بازارها تشکیل میدهند.
بدین ترتیب اساسیترین وسایل و ابزار تهاجم فکری که در جبهات مختلفی به شیوه های گوناگونی در حال فعالیت هستند را می توان به صورت ذیل برشمرد: میدیا، مطبوعات، رسانه ها و… که در خدمت مؤسسات و انجوها هستند و دشمن تمام برنامه های تهاجم فکری را که از عقب درهای بسته در ادارات استخباراتی در کلیساها، صومعه ها و مراکز بی شمار دیگری با نامهای مختلف طراحی نموده است که واضح ترین مثال آنرا میتوانید در جامعه خود دریابید که چگونه ملت های فقیر و بیچاره که حتی نانی برای خوردن نمییابند، لیکن از رادیو، تلویزیون، ماهواره، مجلات و انترنت تا تمامی آلات و ابزار دیگر را در اختیار داشته و از اوقات گرانبهای خود صرف برنامه های این آلات و ابزار می کنند.
وظیفه مسلمان در مقابل تهاجم فکری
با توجه به اینکه تمام آموزههای و ارزشهای اسلامی به این نکته اشاره دارند که مسلمانان از همان آغاز دعوت و سپیده دم اسلام و در درازنای تاریخ معاصر اسلامی در معرض چنین جنگ ها و تهاجم های فکری قرار گرفته اند، اما اصولاً هیچ گوش شنوایی که بدان تبلیغات شوم دشمن شنیده شود، نزد مؤمنان پاک طینت نمیتوان یافت.
بدون شک صفایی اسلام، ایمان راسخ، یقین ثابت و روی هم رفته صداقت در توجه بهسوی خدا و آمادگی دل ها برای گرفتن پند و نصیحت، همۀ این برنامه های ناجوانمردانۀ و مرموزانه دشمن را ناکام کرده و بر روند اجرایی آنها خط بطلان کشیده است.
بیشترین تمرکز جنگ فکری روی نیروی جوان ما است تا جوانان ما را مخربین جامعه ما گردانده و همین جوانان اند که با درک مسئولیت ها، شناخت دشمن و شیوه های جنگی دشمن با عزم متین میتوانند از جوامع اسلامی و انسانی دفاع کنند.
یکی از نمونههای جنگ فکری در عصر صحابه و عصر پاکیزۀ نبوی را میتوان از لابلای کلمات دقیق این آیه تشخیص داد؛ چنانکه الله تعالی میفرماید:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ﴾ / ای آنانی که ایمان آورده اید اگر گروهی از آنانی را که کتاب داده شده اند پیروی نمائید، شما را بعد از ایمان، به کفر باز خواهند گرداند.
اگرچه برای نزول این آیه اسباب متعددی ذکر شده است و لیکن همۀ آن اسباب بر این امر اتفاق دارند که دست ناپاک یهودیها برای کاشتن تخم فتنه میان مسلمانان و شعله ور نمودن آتش جنگ و اختلاف در بین ایشان، دخالت کردن در امور مسلمانان برای اعمال کردن برنامه های شوم شان که گاه در مواردی همه موفق شدند، بیطرفانه نبوده است؛ اما بعد از آنکه پیامبرﷺ در جریان قرار گرفتند برای جلوگیری از این ترفندهای شوم دشمن یهودی، تدابیری را روی دست گرفتند.
چگونه میتوانیم ایمان و هویت ایمانی خود را از شر این دسیسه ها حفظ کنیم؟
1. ایمان اسلامی: یکی از قوتهای درونی نسبت به فضای مجازی را ایمان قوی نسل جوان تشکیل میدهد؛
2. پاکدامنی، پارسایی و تدین: یکی دیگر از قوتهای درونی جوان مؤمن نسبت به فضای مجازی، تکیه بر تدین، پاکدامنی، پارسایی و پرهیز از افراط در غرایز است؛
3. تدابیر و پایداری: از دیگر قوتهای جوان مؤمن در راستای اعمال نیک سرعت عمل در میدان کار است؛
4. تحمل سختیها در انجام اعمال خوب؛
5. عمق معرفتی در انجام عمل صالحه؛
6. اخلاص در همه اعمال؛
7. شجاعت و استقامت؛
در نتیجه، جنگ فکری از طریق فضای مجازی هر روز ابعاد جدیدی پیدا کرده و بهکارگیری ابزار نوینی را به خود شاهد است. هر لحظه غفلت از این عرصه کارزار، یک گام، دشمن را به رسیدن به اهداف خود یاری می دهد. توصیه به عدم استفاده نیروی جوان، اندیشمندان و متفکران از فضای مجازی، مانند دستور حاکمی است که نیروی تحت امر خود را در اوج درگیری با دشمن در میدان جنگ به عقبنشینی فرامیخواند.
فعالان فضای مجازی، دشمن مغز بوده، فکر و اندیشه ها را هدف قرار می دهند؛ این نبرد فکری میان نظریهپردازان و رهبران جهان اسلام و دنیای غرب از آغاز تاکنون ادامه دارد. نبرد عمومی شده و هر جوان مؤمن و غیرتمند باید همانند سربازی مسلح به سلاح علم و مهارت و با بینش سیاسی، طرحهای دشمن را که اساس جامعه اسلامی را هدف قرار داده اند شناسایی کرده و به مقابله با آنها برخیزد.
بنا براین، مهمترین اهداف و شاخصه های تهاجم فکری جهان غرب علیه دنیای اسلام و مسلمانان این است که آنها کوشش دارند تا جهان را تحت کنترول خود در آورند و به این ترتیب کوشش دارند تا همه چیز از قبیل قدرت نظامی، سیاسی، ثروت، صنعت، پیشرفت و قدرت اقتصادی فقط از آن خودشان باشد و مسلمانان را نیازمند خود در تمامی عرصه ها داشته باشند. اگر مسلمانان و جوانان مسلمان متوجه تبعات و عواقب جنگ فکری نباشند این موضوع به مراتب خطرناک تر از جنگ نظامی است. چرا که نیروی جوان و با انرژی خود به خود بدون هیچ هزینه ای از پای در آمده و دیگر توان پیشرفت و تلاش را برای آبادی سرزمین شان نخواهند داشت. چرا که انسانها با رسیدن به کمال انسانیت و پا گذاشتن در عرصه تعلیم و تربیت به موفقیت میرسند نه با ذهن آشفته و مریض.