سیرة پیامبر اسلام (ص) در زمینة قیادت و رهبری، سیرة شخصیتی بینظیر و بیمثال است که میتواند درسها و تعلیمات وزینی برای رهبران جهان داشته باشد؛ چراکه وی توانست در عصری که جهان از قوانین و شیوههای کارآمد و منحصر بهفرد رهبری چیزی نمیدانست، بهروزترین و شایستهترین ضوابط و قوانین رهبری، سیاسی، مدنی و نظامی را آموزش داده و در این راه نمونههای نوینی را عرضه کند. رهبران جهان اسلام نیز که بهعنوان رهروان و پیروان ایشان به حساب میآیند، از این سرمایة گرانبها برخوردار هستند و میتوانند با الگوقراردادن این فرامین رهبری و مدیریتی، نمونهای جدید از حکومتداری را به عرصة وجود بیاورند.
از اینجهت، در این نوشتار سعی بر آن خواهد شد تا با بررسیِ آموزههای پیامبر اسلام (ص) در زمینة قیادت و رهبری، به شیوة تحقیقی- نقلی، به بخشی از سیرة رهبری پیامبر اسلام (ص) پرداخته شود و نمونههایی از کارنامة اداری و زمامداری ایشان مورد بررسی قرار گیرد.
پیامبر اسلام (ص) بهعنوان آخرین پیامرسان الهی و خاتم سلسلة پیامبران، به تمام جوانب و زمینههای زندگی توجه ویژهای مبذول داشته و برای هر گوشة آن آموزهها و آموختنیهای گرانبهایی داشت. او شخصیت ممتاز و جامعی بود که با بینش صحیح و تدبیر و سیاست سنجیدة خود بهروزترین و موثرترین راهکارها و نقشههای پیروزی و موفقیت را به بشریت آموخت.
ایشان نهتنها در بعد عبادات، اخلاق، معاشرات، معاملات و مزارعات معلم امت بود، بلکه در زمینة رهبری و نظام اداره کشورها و ممالک نیز آموزگاری بیبدیل و معلمی به تمام معنا بود. بامطالعه سیرة نیک وی میتوان درک صحیح و شفافی از سیاست نظامی، اداری، جهادی و حزبی بهدست آورد و با مقایسة شیوههای رهبری و زمامداری امروزی که بر مبنای خودکامگی، ظلم و نیرنگ استوار است با شیوة رهبریِ ناب نبوی میتوان جایگاه فرمانداری نبوی را درک کرد.
بدون شک، سیرة نبوی برای رهبران و زمامداران جامعة اسلامی کارسازترین و سازندهترین آموزهها، دستورها و راه کارها را دارد و رهبران حکومتهای اسلامی با الگوقراردادن دستورات نبی اکرم (ص) در زمینة قیادت و رهبری، فصلی متفاوت و پویا را در زندگی خود تجربه خواهند کرد.
شیوة عملکرد نبی اکرم (ص) و روش رهبری وی از ابتدای بعثت، دوران مکی و هجرتهای جزئی، هجرت به مدینه، شرکت در غزوات و نبردها، پیوند دوستی میان مهاجرین و انصار، امضای پیمان همزیستی با اهل کتاب و … نمونة بارز و متفاوتی از سیاست و قیادت ناب نبوی را نمایان میسازد و نبوغ و یکهتازی ایشان را در این زمینهها هویدا میکند.
دکتر عباس محمود عقاد پیرامون خردمندی و چیرهدستی پیامبر اسلام (ص) در زمینة رهبری جنگی مینویسد:« ناپلئون همواره در فنون و فرمولهای نظامی بویژه نقشههای جنگی رأی و نظر خود را ترجیح میداد و به آن توجه میکرد ولی با وجود این، بازهم از مشاوره با یارانش بینیاز نمیشد، اما پیامبر اسلام (ص) با وجود اینکه عقل و بینش وی از همه کاملتر بود بازهم در زمینة نقشههای جنگی و تاکتیکهای دفاعی با اصحاب و یاران خویش مشوره میکرد و به بهترین وجه مشوره آنان را قبول میکرد که داستان قبول مشورة حضرت سلمان? برای حفر خندق از بارزترین نمونههای آن است. »
دکتر محمد سعید رمضان بوطی مینویسد:« آنچه از وقایع «احد» برایمان واضح میشود آن است که پیامبر اکرم (ص) از خرد و اندیشة ناب نظامی و سیاسی در نبردها برخوردار بود و از همة فرماندهان و سردمداران جنگی در زمینة تعیین تاکتیکها و گونههای نبرد و سیاست مقدم بود.»
در واقع پیامبر اسلام (ص) با درنظرگیری شرایط و اوضاع پیرامون خود و با داعیة تشکیل حکومت پایدار اسلامی، روشها و بینشهای رهبری مقتدر و پایداری را دنبال کرده است و به رهبران اسلامی نکات آموزندهای عرضه کرده است.
از اینرو، در این نوشتار آموزههای نبی اکرم (ص) برای رهبران و سردمداران اسلامی را مورد بررسی قرار خواهیم داد و ارزندهترین و والاترین ویژگیهای رهبر جامعة اسلامی را از منظر سیرة نبوی مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.
ویژگیهای رهبر جامعة اسلامی در آموزههای سیرة نبوی
همانگونه که قبلا ذکر شد، پیامبر اسلام (ص) رهبر و فرمانروایی جامعالصفات بود که با ویژگیها و اوصاف منحصربهفرد خویش در تمام زمینهها تعالیم و آموزههای بیشماری را به امت اسلامی آموخته است.
از این جهت در این مبحث سعی خواهیم کرد مواردی از آموزههای ایشان پیرامون رهبری و قیادت امور جامعة اسلامی و اینکه یک رهبر چه ویژگیهایی میبایست داشته باشد، بیان خواهیم کرد.
۱- شجاعت و دلیری و پرهیز از بزدلی
اولین ویژگیِ که از سیرة نبوی برای شخص رهبر آموخته میشود درس «شجاعت» و «دلیربودن» میباشد. رهبر جامعه بهعنوان پیشوا و الگوی مردم میبایست از سختیها، تهدیدها و مشکلات نترسد و همواره در صف مقدم جبههها قرار داشته باشد.
حضرت علی (رض) پیرامون شجاعت نبی اکرم (ص) میفرماید:« ما هنگامیکه نبرد سخت و خونین میشد و دشمن به سراغمان میآمد، خود را بهوسیلة رسول خدا (ص) حفاظت میکردیم؛ چراکه هیچ کس از وی نزدیکتر به دشمن نبود. مرا در جنگ بدر به حالتی میدیدی که به نبی اکرم (ص) پناه برده بودم.»
باری، در مدینه صدای ترسناکی شنیده شد، پیامبرخدا (ص) اسب عریان حضرت ابیطلحه? را سوار شد و به استقبال آن رفت، مردم نیز خارج شدند، وقتی بیرون رفتند، متوجه شدند که پیامبر اکرم (ص) از آنان سبقت گرفته است و موضوع را بررسی کرده و به آنان میگوید: « چیزی نیست نترسید.»
همچنین در غزوة حنین وقتی مسلمانان گریختند و مشرکین شایعه کردند که پیامبر اکرم (ص) شهید شده است، رسول خدا فرود آمدند و این شعر را زمزمه کردند:« أنا النبی لا کذب أنا ابن عبدالمطلب.»
نمونهها و موارد شجاعت و دلیری آنحضرت (ص) بیشمار است و همه، این را میرساند که یک رهبر میبایست شجاع و نترس باشد.
۲- رجالسازی و تربیت نیروهای مستعد
درس دیگری که در واقع ثمره و نقطة عطف بعثت و سیرة پیامبر اسلام (ص) است، «تربیت رجال» و «ساخت انسانهای الگو و اسوه» بود. ایشان توانست با انفاس روحانی و نبوی خویش از نیروهای خام جاهلیت انسانهای نمونه، مدبر، کارساز و مدیر ساخته و بقای رسالت خویش را بهوسیلة آنان تضمین کند. وی از امتی که ناخوان و بیدانش بود امتی دانشپژوه و علممحور ساخت که گروههای دانشجویان از اروپا بدانجا سرازیر بودند. او از عمر(رض) که مشغول چوپانی در مکه بود، شخصیتی ساخت که امپراتوری قیصر و کسرا را به زیر کشاند و نیز از اهل صفه که نه خانهای داشتند و نه کاشانهای ائمه و امرای لشکر ساخت.
از اینجهت، رهبر جامعة اسلامی بیش از همه میبایست به تربیت رجال و نیروهای متخصص بپردازد و در این مسیر تلاش و تکاپو کند.
۳- شناخت علائم نبوغ و ویژگیهای انسانها
رهبر جامعة اسلامی میبایست چنان فراست و درک عمیقی داشته باشد که آثار نبوغ و رشد انسانها را تشخیص داده و توانایی، نیروهای فطری و نشانههای شخصیتی آنان را کشف کند. این ویژگی را میتوان در سیرة نبوی بهوضوح مشاهده کرد. ایشان در بیان حقایق و اسرار انسانها میفرماید:« الناس معادن کمعادن الذهب والفضة خیارهم فی الإسلام خیارهم فی الجاهلیه إذا فقهوا» و باز میفرماید: « تجدون الناس کإبل مائة لا یجد الرجل فیها راحلة»
روز حدیبیه وقتی که سهیل بنعمرو به نبی اکرم (ص) گفت «محمد رسول الله» ننویس و مسلمانان خشمگین شدند، پیامبر خدا (ص) به صحابه فرمودند:« روزی خواهد رسید که سهیل در مقامی باشد که شما وی را مدح و ستایش کنید.» از این واقعه سالها میگذرد و سهیل مسلمان میشود و باز در جایگاهی که بسیاری از اهل مکه مرتد میشوند او پابرجا میماند و بر دین خود استقامت میکند.
این واقعه نشان از آن دارد که پیامبر اسلام (ص) ویژگیهای باطنی و آثار نبوغ سهیل را درک کرده بود و بر مبنای آن تصمیم عجولانه نگرفت و به آینده پر برکت وی بشارت داد.
۴- توجه ویژه به آموزش و پرورش و محو بیسوادی
در زمینة امور اجتماعی و آموزشی، رهبری وزینی که پیامبر اسلام> به جهانیان آموخت بحث «گسترش تعلیم و تعلم» و «ارزشدهی به مسئلة سوادآموزی» بود؛ بهگونهای که ایشان در مسجدالنبی حلقههای تعلیم و آموزش برپا میکردند و به صحابة کرام امور دینی و هر آنچه به زندگی آنان ارتباط داشت را میآموختند و نیز سوالهایی را مطرح کرده و مسابقات علمی منعقد میکردند.
امام بخاری (رح) روایت میکند: حضرت عبدالله ابن عمر (رض) میفرماید: رسول اکرم (ص) فرمود: «از میان درختها درختی است که برگهایش نمیریزد و شبیه شخص مسلمان است، آن چه درختی است؟» صحابه فرمودند: ای رسول خدا! شما به ما خبر بدهید. نبی اکرم (ص) فرمودند: «درخت خرما است.» حضرت ابن عمر(رض) میفرماید: من به پدر بزرگوارم گفتم در دلم این جواب آمده بود، ایشان فرمود اگر میگفتی، برایم از اینقدر و اینقدر مال بهتر بود.
همچنین ایشان در غزوة بدر، فدیة اسیران را تعلیم ده تن از فرزندان مسلمانان قرار داد.
بدینوسیله پیامبر اسلام (ص) حرکت تعلیمی و سوادآموزی را درمیان مسلمانان رهبری نمود و به آنان گوشزد نمود که سواد و دانشآموزی جایگاه والایی در نگاه ایشان دارد.
۵– حلوفصل امور بر مبنای شورا و مشاورة همگانی
مشوره و شورا جایگاه ویژهای در سیاستهای نظامی و مدنی نبی اکرم (ص) داشت. ایشان بنابر این دستور خداوند «و شاورهم فی الأمر» ، و بهعنوان یک رهبر، همواره با صحابه مشاوره میکردند و از آرای آنان بهره میبرد.
از همینجهت حضرت ابوهریره (رض) میفرماید:« هیچ کس را ندیدم که با اصحاب و یاران خویش بیشتر از رسول الله (ص) مشوره کند.»
رسول اکرم (ص) در جنگ خندق مشورة حضرت سلمان (رض) را مبنی بر حفر خندق پذیرفت و نیز در جنگ بدر خطاب به مسلمانان فرمود:« أشیروا علی أیها الناس»، همچنین مشورة حضرت سعد ابن معاذ (رض) را مبنی بر آمادهساختن مرکزی برای فرماندهی که پیامبر اکرم (ص) در آن باشد قبول کرد.
دکتر مصطفی سباعی مینویسد:« در اینکه پیامبر اسلام (ص) مشورة حضرت حباب بن منذر (رض) را در جنگ بدر مبنی بر نقل مکان از محلی که انتخاب کردهاند قبول کرد، نیز اینکه مشورة صحابه را در روز خیبر پذیرفت، دلایلی است که غرور دیکتاتورهای امروزی را خرد میکند؛ آنانی که بدون خواست ملتها بر گردة آنان سوار شدهاند و خود را عقلکل گمان میکنند و اراده و خواست ملتها را حقیر دانسته و خود را از اینکه با عقلا، حکیمان و متفکرین مشوره کنند، بالاتر میدانند.»
۶- عدم ترجیح اقوام، اقارب و خویشاوندان
رهبر جامعه میبایست دارای دید فراجناحی و وسیع بوده و پستها و مقامها را بر مبنای شایستگی و توانایی اشخاص به آنان محول کند و در این زمینه مرتکب ترجیح اقوام و نزدیکان خویش بر دیگران نشود. این درس والایی است که از سیره نبی اکرم (ص) میتوان آموخت.
در جنگ بدر وقتی مشرکین بعنوان مقدمة نبرد، از پیامبر (ص) خواستند چند تن از اصحاب خود را جهت نبرد تن به تن ارایه کند، آنحضرت (ص) حضرت حمزه، حضرت علی و عبیده بن حارث (رضیالله عنهما) را جلو فرستاد. حضرت حمزه عمو و علی و عبیده پسر عموهای ایشان بودند. پیامبر اسلام اقوام نزدیک خود را به میدان سختی و نبرد فرستادند درحالیکه میتوانستند دیگران را برای این کار مقدم کنند.
باز در روز فتح مکه کلید کعبه را به پسر عمویش علی ابن ابیطالب نداد بلکه آن را به بنیشیبه که نگهبانان آن بودند، بازگرداند.
همچنین وقتی حضرت فاطمه (رضیاللهعنها) از ایشان خادمی خواست تا اینکه در امر آردکردن گندمها وی را کمک کند، ایشان فرمود: « چگونه من به تو خادمی بدهم درحالیکه اهل صفه گرسنه هستند؟»
اینها نمونهها و مواردی هستند که شخص زمامدار و پیشوا را تشویق میکند بر اینکه نباید نزدیکان خودرا درکارها و پستها ترجیح دهد.
۷- مشارکت و همراهی با صحابه در کارها و وظایف
پیامبر اسلام (ص) با آنکه رهبر و زمامدار جامعة اسلامی بود و صحابه حاضر بودند برای رفاه و راحتی ایشان هرکاری انجام دهند، اما هرگز خود را از صحابه متمایز نمیدانست بلکه در کنار آنان مشغول کار بود.
در روز بدر وقتی مرکبها را تقسیم کردند و به هر سه نفر یک سواری رسید و حضرت علی و سلمان (رضیاللهعنهما) با نبی اکرم (ص) همراه شدند، این دو بزرگوار از پیامبر اکرم (ص) خواستند که همهوقت بر مرکب سوار باشند و آن دو پیادهروی کنند، اما آنحضرت (ص) قبول نکرد و فرمود :« شما از من توانمندتر به پیادهروی نیستید و من نیز از شما بینیازتر از ثواب نیستم.»
حضرت براء (رض) میفرماید :« من رسول اکرم (ص) را در روز خندق دیدم که خاک را حمل میکرد تا اندازهای که خاکها موهای مبارک سینة وی را پوشانده بود.» حضرت جابر(رض) میفرماید:« رسول اکرم (ص) و یاران ایشان سه روز کامل خندق را حفر میکردند و چیزی نخورده بودند.»
اینها نمونههایی از مشارکت پیامبر اسلام (ص) در کارها بود که نشان از آن دارد که رهبر جامعه میبایست در وظایف حضور فعال داشته باشد.
۸- انتخاب عقوبات و تنبیهها طبق حالات انسانها
مربی و رهبر موفق کسی است که در برنامههای خود ترغیب و ترهیب و پاداش و زجر داشته باشد تا اینکه انسانهای نیکوکار و بدکار در یک سطح قرار نگیرند. پیامبر خدا (ص) با توجه به همین مسئله، مسلمانان را بر اساس روحیات و ویژگی ایمانی آنان ترغیب و ترهیب میکرد؛ بهگونهای که بعضی از آنان با یک اشاره آگاه میشدند و بعضی دیگر با تصریح نیز نمیدانستند تا آنکه برایشان زجری تعیین میشد.
این شیوه را میتوان در روش برخورد پیامبر اسلام (ص) با حضرت کعب ابن مالک (رض) مشاهده کرد. هنگامیکه وی از غزوة تبوک باز ماند، رسول خدا (ص) عقوبت همراه با رحمت پدرانة خویش را بر وی اجرا کرد و تا مدت پنجاه روز با وی سخن نگفت.
همچنین رسول خدا (ص) به مدت یک ماه همسران خود را ترک کردند تا اینکه بر سختیها و دشواریهای راه اسلام تربیت شوند و آماده جانفدایی باشند.
۹- احترام به تخصص افراد و ارزشدادن به تواناییهای آنان
رهبر جامعه میبایست به تخصص افراد و اینکه در چه بعد و عرصهای توانایی دارند احترام گذاشته و هر کدام را طبق تخصص و توانایی وی مورد استفاده قرار دهد. دراینصورت، همة افراد مورد بهرهبرداری قرار میگیرند و نیرو و توان هیچکس ضایع نخواهد شد. پیامبر اسلام (ص) این مسئله را در سیرة خویش بیان نمودهاند، بهگونهای که ایشان هر کدام از صحابه را در آنچه که تخصص دارند بکار گرفتهاند و القابی را برای آنان انتخاب نموده اند که دلالت بر توانایی آنان دارد.
ایشان به حضرت خالد (رض) لقب «سیف الله المسلول» را دادهاند که دلالت بر تخصص ایشان در میادین نبرد دارد و نیز حضرت ابوعبیده (رض) را ملقب به «امین امت» کردهاند. در مورد حضرت ابوبکر و حضرت عمر (رضیاللهعنهما) فرمودهاند:« أرحم أمتی بأمتی أبوبکر و أشدهم فی دین الله عمر و أعلمهم بالحلال و الحرام عبدالله ابن مسعود و أقضاهم علی.»
در مورد حضرت عثمان (رض) میفرماید:« آیا من از شخصی که ملائکه از وی حیا میکنند حیا نکنم؟»
این گفتههای ایشان در واقع نشانهای از آن است که وی هر شخص را نسبت به تخصص وی مورد اکرام و اعزاز قرار میدادهاست و تواناییهای همه را پاس میداشتهاند.
۱۰- نگهداری و پوشاندن اسرار و رازهای حکومت اسلامی
یکی از ویژگیهای رهبران عاقل و خردمند آن است که اسرار و رازهای حکومتی و برنامههای کاری خویش را مخفی ساخته و در اختیار عموم قرار ندهد. پیامبر اسلام (ص) بر حفظ اسرار حکومت اسلامی بسیار حساس و کوشا بود و هیچگاه آنها را به عموم مردم بازگو نمیکرد.
ایشان دو وزیر داشتند که حضرت ابوبکر و حضرت عمر (رضیاللهعنهما) بودند و با آن دو مشوره و رایزنی میکردند و نیز هنگامیکه ارادة جنگی را در مکانی میکرد به مردم چنین وانمود میکرد که مکان دیگری را نیت کرده است تا اینکه منافقین را مشغول و سرگردان سازد. مثلا اگر طرف شمال میخواستند بروند میفرمودند: میخواهیم جنوب برویم. پس در راه متوجه شمال میشدند.
همچنین گاهی اوقات شخصی را با نامهای به مکانی میفرستاد و میگفت تا زمانیکه به مقصد نرسیدهای نامه را باز نکن.
این نوع عملکرد به رهبران میآموزد که میبایست بر حفظ اسرار حکومت خویش حریص باشند.
۱۱– پایبندی به قوانین و مقررات بینالمللی و جهانی
انسانها مجموعهای از بلاد و مناطقی هستند که با همدیگر در یک کرة خاکی زندگی میکنند و هر کدام دارای قوانین و ضوابطی هستند که در کشور و یا منطقةشان اجرا میشود، اما نوع دیگر از ضوابط و مقررات، آنهایی هستند که بینالمللی و جهانی هستند و بر همه رهبران لازم است که به آنها پایبند و عامل باشند.
وقتی دو سفیر مسیلمة کذاب نزد پیامبر اسلام (ص) آمدند، به آنان گفت آیا شما از پیروان وی هستید؟ گفتند بله. پیامبر اکرم (ص) فرمود:« اگر این قاعدة کلی نمیبود که پیکها کشته نمیشوند، حتما شمارا به قتل میرساندم.»
همچنین در صلح حدیبیه وقتی مشرکین نخواستند که «محمد رسول الله» بنویسند، پیامبر اکرم (ص) فرمود: من پیامبر خدا هستم گرچه شما من را تکذیب کنید ولی مشکلی نیست «محمد بن عبدالله» بنویسید.
باز وقتی میخواست به پادشاهان نامه بنویسد به ایشان گفتند که پادشاهان هیچ نامهای را نمیخوانند مگر اینکه به آن مهر زده شده باشد. از این جهت ایشان برای خود مهری ساختند که روی آن «محمد رسول الله» نوشته شده بود.
پیامبر اسلام (ص) با این موارد این نکته را گوشزد نمود که رهبر جامعة اسلامی میبایست سعة صدر و تفکر وسیع داشته باشد و قوانین بینالمللیِ را که با ضوابط دین وی تضادی ندارد، قبول کند.
۱۲– شرکت در نبردها و پختگی در این راه
نبی اکرم (ص) با شجاعت و رادمردی خویش در بسیاری از معارک و نبردها شرکت کرد و در خط مقدم جبهه قرار داشت. وی در این راه چنان به پختگی و کارکشتگی رسیده بود که بسا اوقات خود ایشان نبرد را هدایت میکرد.
از این مسئله فهمیده میشود که رهبر جامعة اسلامی باید در نبردها و معرکهها شرکت کند تا به پختگی و تربیت روحی و جسمی محکمی برسد و همواره آماده باشد.
نتیجه
از آنچه در این نوشتار گذشت این حقیقت بهدست آمد که پیامبر اسلام (ص) شخصیتی بینظیر در تمام عرصههای زعامت و رهبری بود و توانست نمونههای استوار و مدبرانهای از رهبری اجتماعی، دینی، مدنی و نظامی را به جامعة اسلامی آموزش داده و آن را در این زمینة خودکفا کند. در سیاست رهبری نبوی، جانها محفوظ، مالها در حال رشد، و کشورها مملو از صفا و صمیمیت است. صداقت و دینمحوری حرف اول را میزند و فرقی بین حاکم و شهروند وجود ندارد.
آموزههای سیرة نبوی چراغ فروزانی بر شاهراه رهبران و زمامداران حکومت اسلامی بوده و در این زمینه آنان را آموزش داده و تربیت میکند. رهبر جامعة اسلامی میبایست شخصی راستگو، شجاع، متمدن و با خرد و دانشِ اجتماعی باشد که خود را فدای نظام اسلامی و قوانین آن بکند.
۱ دیدگاه
عالی و موثر!