هدف علم تحليل اقتصادي، بررسي پديده اقتصادي و تلاش براي شناخت روابط اجزاي آن با يكديگر و روابط آن با ساير متغيرهاي اطراف است. بهعبارت ديگر، هدف تحليل اقتصادي، شناخت قوانين اقتصادي است. بيترديد مهمترين غرض محقق از چنين معرفتي، شناخت كيفيت تأثير بر بعضي مقادير مانند مصرف، سرمايهگذاري، درآمد مالياتي و شناخت آثاري است كه با تغيير، خواسته يا ناخواسته، يكي از عوامل مؤثر در كميت اقتصادي حاصل ميشود. آنچه ذكر كرديم، هدف علم تحليل اقتصادي اسلام نيز هست. شواهد اين علم در تاريخ اسلامي خيلي زود آشكار شد. نمونه اينگونه شواهد، تحليل ابويوسف رحمهالله در آخر قرن دوم هجري دربارة آثار مخارج دولتي بر زيرساخت زراعتی است. ابويوسف رحمهالله به خلیفه هارونالرشيد پيشنهاد كرد كه براي اصلاح نهرها و احداث كانالهاي آبياري و قنات، اصلاح راههاي زراعي براي انتقال محصول و تجديد ساختار ماليات زراعي بر زمينهاي خراج، از طريق تغيير آن از مبلغ ثابت به نسبتي از توليد، هزينه كند. ابويوسف رحمهالله شرح ميدهد كه اينگونه مخارج دولتي و اصلاح مالياتي باعث افزايش و بهبود وضعيت زندگي كشاورزان و افزايش درآمد مالياتي خواهد شد، زيرا اينكار، كشاورز را بر افزايش تلاش توليدياش تشويق ميكند و كمكهاي توليد و بازاريابي را براي او ميسّر ميسازد؛ كمكهايي از قبيل آب براي آبياري و راه براي انتقال محصول، افزون بر افزايش مساحت زمينهاي زراعتی آبياريشده. همۀ اين امور باعث افزايش كمّي توليد كشاورز خواهد شد. افزايش توليدات زراعتی از سويي سبب افزايش سطح زندگي و از سوي ديگر باعث افزايش درآمد مالياتي ميشود. شاهدِ تحليلي ديگر، آرايي است كه امام ابوحنيفه رحمهالله در نيمه اوّل قرن دوم هجري آنها را طرح و ابنتيميه رحمهالله در اواخر قرن هشتم هجري از او پيروي كرده است. اين آرا دربارۀ گرايش قيمتها به افزايش در صورت وجود هر نوع قدرت انحصاري است؛ چه اين قدرت از توافق توليدكنندگان با يكديگر سرچشمه گيرد يا از طبيعت پروژه يا كالا كه به انحصار توليدكنندۀ واحد ميانجامد و سبب افزايش هزينههاي ثابتي كه توليد آن كالا يا خدمت اقتضا ميكند، ميشود. غير از ايندو مثال، تحليلهاي ديگري كه دانشمندان مسلمان، بهويژه بين قرن دوم و دهم هجري ارائه كردهاند، بسيار است. مقصود ما از ذكر اين دو مثال، بيان اين مطلب بود كه تحليل اقتصادي اسلامي در تاريخ ما ريشهدار و مرتبط با رشد امّت است. در حقيقت، علم تحليل اقتصادي معاصر، جزئي از پديده جديد بازگشت امّت اسلامي به راه رشد خود است. روش بحث در تحليل اقتصادي اسلامي، همان روش بحث علمي اسلامي است كه دانشمندان اسلام از ابتداي اسلام آن را بنا گذاشتهاند و آن عبارت است از روش ملاحظه توافق و تكامل بين منابع معرفت. وحي، نخستين و مهمترين منبع معرفت است؛ زيرا از جانب خداوند حكيم است. بررسي تاريخي، منبع دوم معرفت شمرده ميشود. به اين اعتبار كه شكلي از اشكال تجربه است و نتيجهگيري از مقدمات تاريخي بررسي تاريخي را ثابت و كامل ميكند. وحي، بسياري از قضايا را شامل ميشود؛ قضايايي كه در قرآن و سنت مييابيم و حقايق اساسي در فهم رفتار انساني را بيان ميكنند؛ مانند حب فزوني و احترام منافع، ارتباط تجمّل با فساد، ارتباط نابودي اقتصادي با ربا، ربط عدالت توزيعي با رشد در آيه زكات، ارتباط محاسبة منافع و هزينهها با بعد زماني كه شامل دنيا و آخرت ميشود، و امور ديگري كه منبع مهمّي را براي مقولات تحليل اقتصادي اسلامي تشكيل ميدهند. تحليل اقتصادي اسلامي بهسبب اعتراف روشن آن به تأثير عوامل فرهنگي و محيطي، و بهسبب وجود مقولاتي از وحي آسماني، قادر است پديدههاي اقتصادي را كه تحليل اقتصادي مادي محض از تفسير آنها ناتوان است تفسير كند. از جمله اين امور، پديده تبرّع، ديگرخواهي و ايثار، حبّ وطن و كشتهشدن در راه آن، اقدام به اطاعت از آموزههاي قانوني و ديني است؛ حتي اگر اطاعتكننده در وضعيتي باشد كه قانون يا ناظر ديني به او دست نيابد… و تصميمهاي اقتصادي ديگري كه همه ما شب و روز ميگيريم بدون اينكه از آنها انتظار منافع يا درآمد اقتصادي يا مادّي داشته باشيم.