نویسنده: م. فراهی توجگی

نمونه و ساختار دولت اسلامی

۲. هویت خلیفه
نظریهٔ خلافت بر این اصل استوار است که در خصوص تعیین خلیفه، هیچ نصی از جانب خداوند یا پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم نازل و روایت نشده است. طبق دیدگاه اهل‌سنّت، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم امر خلافت و شیوه‌های تعیین خلیفه را به دانش و بینش صحابه و سپس به تصمیم اهل حل و عقد در هر زمانه واگذار کرده‌اند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم هرگز شخص خاصی را به‌طور قطعی برای ادارهٔ دولت اسلامی پس از خود منصوب نفرمودند و حتی روشی مشخص برای تعیین حاکم پس از خود توصیه نکردند. ایشان صرفاً اصول کلی و قواعد لازم در امر حکومت‌داری و انتخاب حاکم را بیان فرمودند.
اهل‌سنّت بر اساس باور به نبود نصوص خاص دربارهٔ خلافت شخص معین و هم‌چنین عدم وجود نص در خصوص شرایط و شیوهٔ تعیین خلیفه، در اثبات مشروعیت دولت اسلامی به گفتار و کردار صحابه استناد کرده‌اند و عملکرد آنان را معیار و الگوی خود قرار داده‌اند.
با توجه به مرجعیت صحابه و اجماع آنان در خصوص خلفای راشدین، اهل‌سنّت شرایط و شیوهٔ استقرار خلفای چهارگانه را به‌عنوان نمونهٔ ایده‌آل و مشروع دولت اسلامی پذیرفته‌اند. البته برخی از روایات و اشارات پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز دلالت بر خلافت خلفای راشدین دارد.

طریقهٔ تعیین خلیفه

در نظام سیاسی خلافت، سه شیوهٔ اصلی برای استقرار حاکم و انعقاد خلافت وجود دارد که دو مورد از آن‌ها مستند به عمل صحابه است. این استناد نشان‌دهندهٔ آن است که هر دو روش از نظر فقهی در قلمرو امور تخییری قرار دارند و اخذ هر یک از آن‌ها در نظام سیاسی، مشروع است. روش سوم، غلبه و استیلا است.
  1. انتخاب اهل حل و عقد
در نظام سیاسی اهل‌سنّت، اهل حل و عقد مسئولیت تعیین و انتخاب خلیفه را بر عهده دارند. این گروه به مجلس شوراهای امروز در برخی کشورها شباهت دارند، هرچند تفاوت‌هایی نیز وجود دارد. مشروعیت عملکرد اهل حل و عقد به اجماع آنان یا حضور تعدادی معین وابسته نیست؛ بااین‌حال، لازم است که تعدادی از آنان حضور داشته باشند و امام را تعیین کنند و با او بیعت نمایند. این انتخاب برای دیگر مسلمانان لازم‌الاطاعت است.
اهل حل و عقد، که در فقه اهل‌سنّت با عنوان اهل الاختیار شناخته می‌شوند، باید سه شرط اساسی را دارا باشند:
  1. عدالت: با تمامی شرایط و ویژگی‌های مربوط به آن.
  2. دانش کافی: برای شناخت شرایط خلیفه و افرادی که شایستگی خلافت را دارند.
  3. رأی و تدبیر: برای انتخاب فرد اصلح و شایسته‌ترین شخص جهت تأمین مصالح مردم.
از دیدگاه اهل‌سنّت، تعلق اهل حل و عقد به دارالخلافه، امتیاز شرعی ندارد و تنها اولویت عرفی محسوب می‌شود. دلیل این اولویت آن است که اهالی دارالخلافه زودتر از دیگران از مرگ یا عزل خلیفه باخبر می‌شوند و افرادی که صلاحیت رهبری دارند، غالباً در دارالخلافه یافت می‌شوند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version