بدون تردید، ستون اساسی شیطانپرستی را باور به شیطان و مقدس دانستن او تشکیل میدهد. اعتقاد به شیطان اصل اساسی این فرقه در گذشته و حال بوده و هست. شیطانپرستان قدیم چنین میپنداشتند که شیطان تنها پروردگار زمین، حامی انسانها، یکتای نخستین، گل سرسبد ملائکه، خدای شر و فرمانروای تاریکی است. شیطانپرستان معاصر، اما در رابطه با تقدیس شیطان خط و مشی خاصی اتخاذ کردهاند.
الف) تصویر ایجابی از شیطان
این فرقه نوع دید کتابهای آسمانی نسبت به شیطان را نمیپذیرند. لاوی مینویسد: «تعریفهای سلبی شیطان به عنوان متمرد، شرور، راندهشده، گمراهکننده و دشمن انسان، از دادههای رجال دین است که بر اساس درک اشتباهِ آنها از شیطان در قرن ۱۴ میلادی شکل گرفته است.»
در سال ۱۹۹۲م. پس از آن که دولت آمریکا دهها تن از شیطانپرستان را به قتل رساند، کلیسای شیطان طی تصویب قانونی تحت نام قانون ۱۲۸ چنین اعلان کرد: شیطانی را که ما میپرستیم از لحاظ صفات و ظواهر غیر آن شیطانی است که مسیحیت یا اسلام تعریف میکند.
بطلان این ادعاها به روشنی آفتاب است؛ زیرا قرآن مجید قرنها پیش از قرن ۱۴ میلادی چهرهی واقعی شیطان را اینگونه ترسیم میکند: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ»؛ «ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست! او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان میدهد؛ (و نیز دستور میدهد) آنچه را که نمیدانید، به خدا نسبت دهید.»
ب) شیطان یگانه قدرت حاکم بر هستی
همان طور که شیطان پرستان پیشین برخی اوصاف از قبیل: خدای شر، خدای تاریکیها، دارندۀ نور، حاکم دنیا و… را به شیطان نسبت میدادند، پسینیان نیز برخی اوصاف جدید مانند: حکمت پاکیزه، تنها نیروی دفعکننده در جهان و حاکم حقیقی هستی را به وی نسبت میدهند.
در یکی از مراسم ویژه به نام «نماز فرمانده»، پس از نسبت دادن برخی صفات به شیطان این گونه با او به راز و نیاز میپردازند: «ای شیطان بزرگ!، ای فرماندۀ همۀ شیطانهای جهنم، ای مالک هاویه و عقاب، به درگاه تو تضرع میکنم تا نمازم را بپذیری و به بندهات توفیق خدمت به درگاهت را عطا فرمایی.»
«فیکسن» یکی از نظریهپردازان شیطانپرست در مقالهای تحت عنوان «چرا شیطان پرست شدم»، اسباب تقدیس شیطان را اینگونه بر میشمارد:
۱. شیطان یگانه نیروی دافعۀ واقعی در زندگی است؛
۲. سمبول استقلالیت است؛
۳. حکمت شیطان باعث سعادت و بهرمندی بشر از زندگی است؛
۴. الگوی مقاومت و ایستادگی در برابر استبداد است؛
۵. شیطان نمادی از آزادی اندیشه است؛
۶. شیطان به مانند غریزهای است که همواره انسان را در کشف خطاها در راستای رسیدن به حقیقت راهنمایی میکند.
با خواندن این مطالب به خوبی نتیجه میگیریم که شیطانپرستان همواره در تلاشاند تا بتوانند برای گمراهی خویش و انحراف دیگران سند و مدرکی تهیه نمایند. ازاینرو، به چنین ادعاهای پوچ و پوشالی روی میآورند.