نویسنده: شکران احمدی
دلایل اقوال
برای اثبات و انکار مقصد و علت برای احکام شرعی، دلایل متعددی ارایه شده است. در این گفتار در ابتدا، دلایل مثبتان مقصد برای احکام و سپس دلایل کسانیکه شریعت و افعال خداوند را دارای مقصد و علت نمیدانند، بیان شده و دلایل نافیان مقاصد ارزیابی میشود.
الف: دلایل مثبتان تعليل
برای علت و مقصد داشتن احکام شریعت، به آیات قرآن کریم و نیز سنت نبوی استناد و استدلال شده است که ذیلاً به بیان و بررسی آن پرداخته میشود:
-
آیات: اثبات علت برای احکام شرعی از آیات متعدد قرآن کریم استنباط شده است، از جمله: خداوند جلجلاله فرموده است: «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ.» يعنى: «ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بهحق نیافریدیم.» هم چنان در آیۀ دیگر میفرماید: «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ.» یعنی: «ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است به بازی و بیهدف نیافریدیم.»
آیات فوق دلالت میکند که آفرینش و خلقت زمین و آسمان و آنچه در بین آنها است، بیهوده نیست و دارای غرض و مقصد است. بیهودگی و عبث از افعال خداوند به دور است و خداوند از خلقت عبث مبرا است.
هم چنان خداوند جلجلاله اسباب را به مسببات پیوست داده است و اسباب را در امور دین و دنیا، به «حکمت» تعبیر نموده و انکار از اسباب را، عمل مخالف عقل و فطرت قرار داده است. پس هرگاه همۀ موجودات به اسباب و مسببات ضرورت دارند، شرع نیز بر مبنای آنها است؛ چنانچه در قرآن کریم به اثبات اسباب، تصریح شده و خداوند جلجلاله میفرماید: «فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ.» و «ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ.» در این آیات اشاره به زنجیرۀ علت و معلول شده و هر عملی، دارای هدف و غایت، دانسته شده است.
ابن قیم رحمهالله فرموده است: «بزرگترین جنایت در مورد شرایع، نبوت و احکام، فریب دادن مردم است مبنی بر اینکه توحید، بدون انکار از اسباب، تکمیل نخواهد شد.» همچنان در قرآن کریم بسیاری از آیتها به صیغههای علت، ذکر گردیده است؛ چنانچه در سورۀ حشر با کلمۀ «کی» به علت چنین تصریح شده است: «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَى لَا يَكُونَ دُولَةً بَينَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ.» یعنی: «آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا [این اموال عظیم] در میان ثروتمندان شما دستبهدست نگردد.»
در سورة المائده به صيغۀ (أجل) چنین اشاره شده است: «مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا.» یعنی: «به همین جهت، بر بنیاسرائیل مقرر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین، بکُشد، چنان است که گویی همۀ انسانها را کشته و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همۀ مردم را زنده کرده است.» همچنان به حرف (لعل) برای ترجی و با مفعول له به خاطر علت برای معلل به و به صیغههای امر، نهی اخبار و غیره به مقاصد و علتها اشاره شده است.
-
سنت نبوی؛ همچنین برای اثبات علت و مقصد در احکام شرعی، به سنت نبوی نیز استناد و استدلال شده است: پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم در پیامهای خویش نیز به علل احکام شرعی و اوصاف آن اشاره نموده است؛ چنانچه در مورد پسخوردۀ گربه، قتاده از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم چنین روایت کرده است: «انها لَيسَتْ بِنَجَسِ، إنها مِنَ الطَّوَّافِينَ وَالطَّوَّافَاتِ عَلَيْكُمْ» یعنی: «پسخوردۀ گربه نجس نیست؛ زیرا آنها در خانۀ شما بسیار میگردند و گشتوگذار میکنند.»