نویسنده: بشیراحمد «احمدی»
اروپا قرنها متمادی دور از علم، روشنی و رفاه اقتصادی، در فقر، تنگدستی و تیرهروزی به سر میبرد. اما روزنهی علم و رفاه اقتصادی زمانی به این قاره تاریک بازگردید که اندیشههای جدید جای اندیشههای قدیم، بهویژه اندیشههای چند صد ساله کلیسا را گرفت و تعبیرهای جدیدی نسبت به زندگی فردی، اجتماعی و قوانین حکومتداری ارائه کرد.
از میان افکاری که تحولات بزرگی را ابتدا در اروپا و سپس در سایر نقاط جهان رقم زد، یکی هم اندیشه ناسیونالیزم (ملتگرایی) بود. این اندیشه به عنوان اندیشهای مدرن، هویت جدیدی را برای اروپاییان به وجود آورد. چنانکه اندیشه ناسیونالیزم بود که ابتدا هویت ملی را تفکیک و سپس میان همه ملتهای اروپایی مرزهای جغرافیایی و سیاسی را به وجود آورد. در حالی که پیش از این، کلیسا به عنوان منبع تعیین هویت و قدرت در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها سایه افکنده بود. برای ریشهیابی هرچه بیشتر این اندیشه، به سیر تاریخی آن خواهیم پرداخت تا دیده شود که ناسیونالیسم در کجا، چگونه و چه زمانی به وجود آمد.
در سال ۱۰۹۵ میلادی، مجلس عالی کلیسا به رهبری پاپ، جنگی را علیه مسلمانان با عنوان جنگ مقدس به هدف اشغال بیتالمقدس (فلسطین) راهاندازی نمود که ما مسلمانان آن را به نام جنگهای صلیبی میشناسیم. مسیحیان پس از یک ماه درگیری، سرانجام فرماندهشان از منطقه فرای بولونی وارد بیتالمقدس شد و به قتل عام مسلمانان پرداخت. این اولین جنگ صلیبی بود که علیه مسلمانان آغاز گردید. در مجموع، جنگهای صلیبی حدود ۱۵۰ سال با وقفههای کم و زیاد، دوام کرد و در نهایت فلسطین از تسلط مسلمانان بیرون کشیده نشد، زیرا سلطان صلاحالدین ایوبی، فرمانده نامآور مسلمانان، به این همه سلطهجوییهای صلیبیان پایان بخشید.
ادامه دارد…