نویسنده: شکران احمدی

دلیل قرآنی برای حجیت حدیث

حدیث حجت است یا خیر؟ آیا شخص مسلمان می‌تواند حدیث را موردتوجه قرار ندهد؟ پاسخ این سؤال از طریقی دیگر نیز روشن می‌شود و آن این‌که قرآن کریم «اتباع سبیل المؤمنین»؛ (پیروی از راه و رسم مؤمنان صدر اسلام» را واجب و لازم اعلام نموده است: «وَ مَنْ یشاقق الرسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَينَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيْلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِيْهِ جَهَنَّمَ وَ سَاءتْ مَصِيراً» یعنی: «هر کس بعداز این‌که هدایت برایش روشن شد، با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم مخالفت کند از راه غیر مؤمنان پیروی کند او را به آنچه می‌گردد، متوجه کنیم و در دوزخ قرارش دهیم و آن بد جایی است.»
در این آیه خداوند متعال به کسانی‌که راه مؤمنان را ترک کرده، راهی دیگر اختیار کنند، هشدار شدیدی داده و آن‌ها را مستحق دوزخ اعلام نموده است. پس لازم است معلوم شود که راه «مؤمنان اولین» چه بوده است؟ و آیا آن‌ها حدیث و سنت را حجت می‌دانسته و آن را مشعل راه قرار می‌دادند یا خیر؟ وقتی برای معلوم کردن راه و روش مؤمنان اولین به روایات و تاریخ اسلام رجوع می‌کنیم، حالات و وقایع زیر برای ما معلوم می‌شوند:
  1. در «تاریخ الخلفاء: ۲۹» مذکور است: «وقتی مسئله و قضیه‌ای به محضر حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه برای حل‌وفصل آورده می‌شد، ایشان نخست به کتاب الله مراجعه می‌کردند، اگر راه‌حل آن در کتاب الله به نظر می‌رسید، طبق آن عمل می‌کردند و اگر نمی‌رسید، به سنت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم مراجعه می‌نمودند و اگر راه‌حلی میسر می‌شد، طبق آن، حکم صادر می‌کردند و چنانچه خود ایشان از وجود راه‌حل آن در سنت آگاهی نداشتند، به صحابۀ گرامی رضی‌الله‌عنهم مراجعه نموده و استفسار می‌کردند که چنین مسأله‌ای برای فیصله نزد من آورده شده، آیا شما از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم راه‌حلی را برای آن اطلاع دارید؟»
گاهی اوقات چندین نفر می‌آمدند و اظهار می‌داشتند: آن‌حضرت در مورد این مسئله چنین حکم فرمودند. آنگاه حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه می‌فرمودند: «الحمدلله الذى جعل فينا من يحفظ عن نبينا»، (سپاس خداوند را که افرادی مقرر فرموده تا مسائل را از پیامبر ما حفظ کنند و به دیگران برسانند.)
  1. بعد از وفات رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم مهم‌ترین موضوع، برای جامعۀ اسلامی، مسئلۀ جانشینی آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود که دراین‌باره هم اصحاب بزرگوار رضی‌الله‌عنهم به سنت نبوی مراجعه کردند.
در «طبقات ابن سعد»، «تاریخ الخلفاء» و غیره به نقل از حضرت علی رضی‌الله‌عنه مذکور است: «بعد از وفات رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم دربارۀ مسئلۀ جانشینی آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم غور و تدبر نمودیم و به این نتیجه رسیدیم که آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم در زندگی خود، ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه را برای نماز، امام مقرر نمودند. پس کسی را که ایشان برای دین ما برگزیدند، ما او را برای دنیای خود نیز برگزیدیم و ابوبکر را جانشین آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم تعیین نمودیم.
در «تاریخ الخلفاء» و غیره به نقل از ابن مسعود رضی‌الله‌عنه روایت است که: «بعد از وفات آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم، انصار این پیشنهاد را دادند که یک امیر از جانب ما و یک امیر از جانب شما از مهاجران انتخاب شود. وقتی حضرت عمر رضی‌الله‌عنه از این جریان مطلع شد، نزد انصار رفت و گفت: ای گروه انصار! آیا برای شما معلوم نیست که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه را مأمور نمودند تا مردم را در نماز امامت کنند، اگر می‌دانید، پس بگویید [با توجه به این امر]، چه کسی حاضر است بر ابوبکر رضی‌الله‌عنه مقدم شود. آنگاه انصار متوجه شدند و اظهار داشتند: «نعوذ بالله أن نتقدم أبابکر» (به خدا پناه می‌بریم از این‌که بر ابوبکر مقدم شویم.) و بعدازاین که سنت نبوی دراین‌باره روشن شد، تمام انصار مطمئن شدند و بی‌چون‌وچرا خلافت ابوبکر رضی‌الله‌عنه را پذیرفتند.
نیز در همین کتاب مذکور است: بعد از وفات رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم، حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه در جمع انصار، خطاب به حضرت سعد رضی‌الله‌عنه فرمودند: سعد، آیا به خاطر داری که یک‌بار در محضر آن‌حضرت نشسته بودیم و ایشان فرمودند: «قریش ولاة هذا الأمر» یعنی: «قریش والی این امر خلافت‌اند.» حضرت سعد رضی‌الله‌عنه بدون درنگ اظهار داشت: آری، شما راست گفتید. ما وزیر و یاورتان و شما امیر و والی هستید. آنگاه سعد رضی‌الله‌عنه از ادعای خلافت دست برداشت.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version