دکتور فضل احمد احمدی
چکیده
یکی از اندیشههای سیاسی که در طی قرون اخیر، به ویژه قرن نوزدهم و بیستم، رشد کرد و پیروان زیادی یافت، کمونیزم بود. کمونیزم که بیشتر در بلوک شرق حاکم بود و مرکز آن اتحاد جماهیر شوروی پنداشته میشد، به مرور زمان از صحنه قدرت کنار گذاشته شد. با این حال، این اندیشه همچنان پیروان زیادی دارد و بسیاری بر این باورند که هیچ اندیشه سیاسی دیگری توانایی کنترل جوامع انسانی را بهتر از کمونیزم ندارد. با توجه به این مطلب، این سوال مطرح میشود که کمونیسم چگونه اندیشهای است و چه مراحلی دارد؟ با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با کمک منابع کتابخانهای، این یافتهها به دست میآید که کمونیزم اندیشهای سیاسی است که عمدهترین هدف آن از میان برداشتن طبقات اجتماعی و همسطح کردن زندگی بشری است. این اندیشه که با کارهای کارل مارکس به منزلت واقعی خود رسید، مراحل متعددی را طی میکند و خود کمونیزم مرحله کمال به شمار میرود. رسالت آن رهایی همه انسانها از نابرابری اجتماعی، از تمامی اشکال ستمگری و استثمار، و از کابوس جنگ؛ و آوردن صلح، کار، آزادی، برابری، برادری و نیکبختی بر روی زمین برای همه ملل است.
کلید واژه ها: کمونیزم، اندیشه سیاسی، طبقات، مرحله، سوسیالیزم و رسالت.
مقدمه
از نظر تاریخی، کمونیزم یکی از اندیشههای سیاسی است که میتوان ریشههای آن را به یونان باستان بازگرداند. اما این اندیشه سیاسی که در طی قرون اخیر، به ویژه قرن نوزدهم و بیستم، رشد کرد و پیروان زیادی یافت، به کمونیزم واقعی رسید. کمونیزم که بیشتر در بلوک شرق حاکم بود و مرکز آن اتحاد جماهیر شوروی پنداشته میشد، به مرور زمان از صحنه قدرت کنار گذاشته شد. با این حال، این اندیشه همچنان پیروان زیادی دارد و بسیاری بر این باورند که هیچ اندیشه سیاسی دیگری توانایی کنترل جوامع انسانی را بهتر از کمونیسم ندارد.
تحقیق در زمینه اندیشههای سیاسی به طور کلی و در زمینه کمونیزم به طور خاص، تا کنون و در قرن بیستویکم که همه چیز در اعیان است، دارای اهمیت و پیروان زیادی است و از منزلت و ویژگی خاصی برخوردار میباشد. یکی از عمدهترین مسائلی که سبب رشد و توسعه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بشری میشود، فهم متقابل از تفاوتها و باورهای متعدد سیاسی/فلسفی است که بر اساس اراده بنیانگذاران آن بر مسائل اساسی جامعه بشری حاکم شده است. با توجه به این مطلب، بررسی اندیشه سیاسی کمونیزم یکی از نیازهای سیاسی است که توجه به آن سبب رشد و توسعه باورها و احترام به باورهای دیگران میشود. همچنین ما را به این باور نزدیک میکند که هنوز تعداد زیادی از انسانها به اندیشههای سیاسیای باور دارند که ممکن است از نظر ما و به ویژه از نظر شریعت اسلام مردود باشد.
در زمینه اندیشههای سیاسی به طور کلی، کتابهای متعددی از سوی نویسندگان به رشته تحریر درآمده است. تقریباً میتوان گفت در هر کتابی که پیرامون اندیشههای سیاسی بهطور عمومی نگاشته شده باشد، بحثی مفصل یا مجملی در مورد آموزههای کمونیزم نیز وجود دارد. همچنین، تعداد زیادی از مقالات پیرامون اندیشه فلسفی/سیاسی کمونیزم به نگارش درآمده است که در فهرست منابع این تحقیق تعدادی از آنها لیست شده است. اما وجه تمایز این تحقیق با سایر پژوهشهای موجود در این زمینه این است که پژوهش حاضر نگاه کلی و بیانی مختصر از باورها، مبانی، عقاید و عناصر سازنده اندیشه سیاسی کمونیزم را مطرح میکند. این تحقیق به خواننده این امکان را میدهد که در یک دید کلی، کمونیزم را در ذهن خود تصور کند و بداند که این اندیشه سیاسی دارای چه باورها و عناصر سازندهای بوده و در واقع در تقابل با کدام باورها رشد و توسعه یافته است. همچنین به بررسی فراز و نشیبهایی که کمونیزم در طول چند قرن عمر خود تجربه کرده است، میپردازد. با توجه به این مطالب، این سوال مطرح میشود که کمونیزم چگونه اندیشهای است و چه مراحلی را طی کرده است؟
با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با کمک منابع کتابخانهای، این یافتهها به دست میآید که کمونیزم یک اندیشه سیاسی است که عمدهترین هدف آن از میان برداشتن طبقات اجتماعی و همسطح کردن زندگی بشری است. این اندیشه که با کارهای کارل مارکس به منزلت واقعی خود رسید، مراحل متعددی را طی کرده و خود کمونیزم به عنوان مرحله کمال به شمار میرود. رسالت آن رهایی همه انسانها از نابرابری اجتماعی، از تمامی اشکال ستمگری و استثمار، و از کابوس جنگ است؛ و هدف آن آوردن صلح، کار، آزادی، برابری، برادری و سعادت برای تمامی ملل روی زمین است.
1-مفهوم و ویژگیهای کمونیزم
کاربرد کلی این اصطلاح موارد و انواع بسیاری از نظامهای اجتماعی را در بر میگیرد، از جمله جامعه اسپارت باستان، جامعههای کمونیست مسیحی که در قرن شانزدهم و قرنهای بعدی ایجاد شدند، و نیز طرحهای نظری برای جامعههای آرمانی مانند جمهوری افلاطون، آرمانشهر تامس مور، و جامعههای اشتراکی پیشنهادی فوریه، رابرت آون و دیگران. اما کمونیزم جدید به ویژه با ایدههای کارل مارکس (مارکسیزم) و مفهوم جامعه بیطبقه که بر اساس مالکیت اشتراکی قرار دارد، به میان آمد و رشد کرد. به بیان دیگر، کمونیزم از نظر لغوی واژه لاتینی «Communis» به معنی مشترک است و به جنبش سیاسی-علمی-اقتصادی گفته میشود که از قرن نوزدهم میلادی بیشتر بر پایه اندیشههای کارل مارکس و مانیفست کمونیزم مطرح شده است. مارکس برای تعریف فاصله و اختلاف خود با سوسیالیزم غیر کارگری قرن نوزدهم، عنوانی را که به جنبش سوسیالیستی کارگری خود برگزید، کمونیزم بود. هدف این جنبش سیاسی حذف مالکیت خصوصی بر ابزار کار، لغو کارمزدی و برچیدن طبقات اجتماعی از طریق انقلاب کارگری است. با عنوان مالکیت عمومی بر ابزار کار، کمونیزم میکوشد تا با مالکیت مشترک و در غیاب مالکیت خصوصی یا مالکیت دولتی، یک سازمان اجتماعی فاقد طبقههای اجتماعی را ترسیم کند. (میرگلوی بیات، بیتا: ۶) به تعبیر دیگر، کمونیزم یا مرام اشتراکی یک ایدئولوژی فلسفی، سیاسی و اقتصادی است که در تقابل با سرمایهداری و لیبرال دموکراسی در قرن هجدهم ظهور کرد. به عبارت دیگر، کمونیزم، در سادهترین معنا، سازمان عمومی زندگی اجتماعی بر پایه مالکیت جمعی است. کمونیزم در مقام آرمانی نظری بیشترین پیوند را با نوشتههای مارکس دارد. چرا که به نظر او کمونیزم موجب ایجاد جامعهای بیطبقهای است که در آن همهی مردم مالک ثروت جامعه اند. تولید با نیازهای انسان سازگار است، و چون دولت در آن «فرسوده شده» است، هماهنگی خود انگیخته خودکار را ممکن می کند. این اصطلاح همچنین برای توصیف جامعه هایی به کار میرود که بر پایهی اصول مارکسیستیای ایجاد شده اند که لنین و استالین آنها را قاطعانه پذیرفتند.
کمونیزم با این مفهوم دارای ویژگیهای اصلی زیر است:
-
مارکسیزم-لنینیزم ایدئولوژی «رسمی» است؛
-
حزب کمونیستی که بر پایه اصول «سانترالیزم دموکراتیک» سازمان یافته است، از انحصار قدرت سیاسی برخوردار است؛
-
حزب کمونیست «فرمانروایی» میکند، به این معنا که با ایجاد تشکیلاتی از ترکیب حزب و دولت، بر دستگاه دولت مسلط است؛
-
حزب کمونیست، با کنترل کردن تمام نهادها، از جمله نهادهای اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و تفریحی، «نقش رهبر و راهنما» را دارد؛
-
زندگی اقتصادی بر جمعی کردن دولتی مبتنی است و با نظام برنامهریزی متمرکز سازمان مییابد.