2- مرحلۀ ساخت اندیشۀ علمی در علوم اساسی؛ مسلمانان در این مرحله، سهم بهسزا و ارزشمندی در فروع مختلف علمی از قبیل علوم ریاضیات، علوم طبیعی، کیمیا و فلکیات و علوم زندهجانها و طبی داشتند. میتوان گفت که این مرحله متصف به ساخت اندیشۀ علمی برای علمای مسلمان در زمینههای مختلف علمی همراه با تأثر واضح از تمدن یونانی از نظر منطق و برهانهای ریاضی و فلسفۀ یونانی بوده است. همچنین در علوم جبر و طبیعی و کیمیا و علوم موجودات و علوم حیوانشناسی پیشرفتهای چشمگیری حاصل شد.
این مرحله از سال 198 هـ.ق، تا سال 300 هـ.ق، ادامه داشت و به سرکردگی و ریاست مأمون، خلیفۀ عباسی بود. او برای نقل و ترجمۀ هرچه بیشتر از کتابهای یونانی تلاش و کوشش بیشماری کرد و توانست ثروت و گنج بزرگی از سرزمین روم بهدست بیاورد.
وی برای امر ترجمه در این مرحله، دستمزد بسیار بالا و افسانهای پرداخت میکرد، بهگونهای که دست مزد «حنین بن اسحاق نصرانی» و «ثابت بن قره صابی» به پانصد دینار در ماه میرسید. همچنین او هر هفته روز سهشنبه، جوایزی در مقابل کارهای علمی و ادبی برتر تقسیم میکرد. بههمین علت، اشتغال به کتابت و بررسی علوم جزو بزرگترین مشاغل قرار گرفته بود و این مثال مشهور شده بود که: «پس از شغل خلافت، شریفترین شغل نویسندگی است.»
3- مرحلۀ ایدۀ پیشرفت علمی در علوم اساسی؛ این مرحله با پیشرفت علمی در تمام فروع و شاخههای علوم اساسی و غیر آنها متمایز است و بهعنوان ابزار مهمی برای انتقال دانش عربی اسلامی به جهان غرب از طریق ترجمۀ لاتینی که اکثر آنها در اسپانیا اتفاق افتاد، بهحساب میآید. با توجه به ترجمههایی که صورت گرفت اروپا از عصرهای تاریک و سیاه خود بیرون گردید و توانست پیشرفت علمی بهدست آورد.
مراکزی که در جهان اسلام برای گسترش و رشد علوم تأسیس شد نیز یکی از مفاخر و آثار مهم اسلامی در جهت رشد علوم است که میتوان به بیت الحکمت در بغداد، دارالحکمة در قاهره، دارالعلم در موصلی و جامع کبیر در صنعاء یمن اشاره کرد. این مراکز علمی مسلمانان باعث شد که دانشجویان و طلاب علوم از سراسر جهان به آنها مراجعه کنند و علم و دانش روز را کسب نمایند.
این گسترش علوم و رونق مراکز علمی مسلمانان ادامه داشت تا اینکه دوران سستی و تشتت مسلمانان در اندلس (اسپانیا) و صقلیه بهوجود آمد و پسازآن، مسیحیها و اروپاییها اقدام به تأسیس مراکز علمی و ترجمۀ کتب عربی اسلامی به زبان لاتینی کردند و آنها را در میان جامعۀ خویش تقسیم نمودند.