یکی از شیوههای دعوت مولانا ندوی نرمی گفتار همراه با قاطعیت بود. چون خداوند عزوجل فرموده است: «فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشى.» صراحتگویی ایشان در دعوت هم چنان بود که گاهی خوف از بین رفتن جانش میرفت. مولانا ندوی راهنمایی دینی، اصلاح اجتماعی و ارشاد سیاسی را مدنظر داشت و میدانست که در هر صورت زیان همۀ کاستیها را مسلمانان متحمل میگردند چون آنان جزیی از ملتاند.
مولانا همۀ جوانب حکمت و بصیرت را در دعوت و تبلیغ ملحوظ میداشت و با استغنایی بینظیر، اندیشهای والا، دردی جانکاه نسبت به امت، نیتی صحیح و عزمی راسخ به اصلاحگری میپرداخت و هیچگاه چشم طمع به امرا و اهل منصب ندوخت و این امر را میتوان یکی از موفقیتهای بینظیر امام ندوی در عصر حاضر برشمرد. مولانا ندوی بر این باور بود که اگر دعوت برخاسته از قلبی دردمند، جانی آگاه و شیوهای نرم و لطیف باشد، بهطور حتم تأثیراتی را برجای خواهد گذاشت. چنانکه حضرت ابراهیم علیهالسلام پدرش را با این الفاظ دعوت میداد: «يا ابت لم تعبد ما لايسمع ولا يبصر ولا يغنى عنك شيئا …» لفظ یا ابت را باید چنین ترجمه نمود: (پدرجان من!).
حضرت رسول اکرم صلىاللهعليهوسلم به عمویش ابوطالب در حساسترین لحظات چنین خطاب میکند که «یا عم لو وضعوا الشمس…» كلمۀ «يا عم» به معنای (ای عموجان من!) است. با چنین شیوهای باید دعوت داد تا تأثیری بر آن مترتب گردد. امام ندوی در زمینۀ دعوت از قرآن بسیار الهام میگرفت و با بررسی قصههای قرآنی بهترین ثمرهها را برداشت میکرد. در این زمینه گاهی از داستان حضرت ابراهیم علیهالسلام با پدرش، گاهی از دعوت حضرت یوسف علیهالسلام به دو رفیق زندانیاش و گاهی هم از مؤمن آل فرعون یادآوری کرده، نمونههای کامل دعوت را که همراه با حکمت و بصیرت بودهاند به تصویر کشید که در نتیجه خود او شیرینترین ثمرهها و برترین فواید آن را حاصل نموده و در راه بیداری اسلامی هم از آن شیوهها الهام گرفت. همچنین از راهکارهای اصلاحی و حکیمانۀ بزرگان امت و مشعلداران دعوت اسلامی بهرهها گرفت و بهطور ویژه از دعوت ایدهآل و نمونۀ مجدد الف ثانی شیخ احمد سرهندی رحمهالله یاد میکرد و آن را مورد تمجید قرار میداد و خود در راه ایشان قدم نهاد و چنان که مجدد الف ثانی به موفقیتهای چشمگیری در راستای غلبۀ اسلام نایل گشت. مولانا ندوی هم در این راه توفیق یافت. مولانا ندوی معتقد بود که نمونههای عملی تأثیر فراوانی بر جای خواهند نهاد و یک انسان الگو از هزار گفتار عاری از کردار برتر و پرتأثیرتر میباشد. و به قول معروف «دوصد گفته چون نیم کردار نیست».
مولانا ندوی میفرمود: به خدا قسم مادامیکه جهان هستی برقرار باشد، این قانون بوده و هست که نخستین امری که بسیار تأثیرگذار میباشد، همان نمونه و الگوی عملی است.
مولانا ندوی بر این باور بود که پاکسازی دلها و تزکیۀ جانها، کار علمای ربانی و داعیان صادقی است که نماز و عبادت و زندگی و مرگشان برای خداوند عزوجل میباشد و همواره صبح و شام برای هدایت امت میسوزند و بر اثر دعوت و اخلاصشان، خداوند عزوجل گمراهان را به هدایت میرساند، گنهکاران را توفیق توبه عطا میگرداند و کژروان را به راه استقامت میآورد و آنان بنابر اخلاصی که دارند سخن، از قلبشان برخاسته و بر دل مردم اثر میکند. مولانا بر این عقیده بود که در این مورد کلیدی وجود دارد که تمامی قفلها را میگشاید و آن کلید ایمان میباشد که رسول خدا به وسیلۀ آن قفلهای دل عرب را گشود.