نویسنده: عبیدالله نیمروزی
فرازهای معنوی زندگی علامه ندوی رحمهالله
صفای دل
یکی از اوصاف پارسایان و مردان ربانی آن است که صفحۀ قلب و سینه را از آلودگیهای کینه و عداوت، صفا میبخشند و نیک میدانند که قلب از آن الله است و آوردن اشیای دیگر در آن مقام، شایسته نیست.
آیین ماست سینه چو آیینه داشتن کفر است در طریقت ما کینه داشتن
چنانکه در مورد امام احمد بن حنبل رحمهالله آمده است که فرمود: هرگاه مأمور معتصم تازیانه را بلند میکرد تا ضربۀ دیگری بزند، معتصم را میبخشیدم. امام ندوی رحمهالله نیز در باب عفو و گذشت، مقامی بلند و پرارج داشت. یقیناً کسیکه بر مدارج کمال گام نهد، تحمل هر زحمت برای او سهل و آسان بوده و گذشتن از بدگویان و حاسدان برای آنان لذتبخش خواهد بود.
بلال عبدالحی ندوی مینویسد: خیرخواهی برای همگان با طبیعت و مزاج مولانا ندوی امتزاج پیدا کرده بود و هر کسیکه بر او وارد میشد، با پیشانی گشاده از او استقبال میکرد و با فروتنی و تواضع او را مینشاند؛ نسبت به کوچکترها نیز گاهی با چنان اخلاقی پیش میآمد که آنان به خوش گمانی نسبت به خود مبتلا میگشتند. اگر فرد بدخواهی میآمد، با او نیز به بهترین نحو برخورد میکرد. همچنین افرادی که پا را از گلیم عفت فراتر نهاده و به انتقاد میپرداختند، با آنان نیز حسن سلوک داشت.
رفتار با خویشاوندان
رفتار حضرت امام ندوی رحمهالله با خویشاوندان نیز به بهترین نحو آن بود و با همگان رابطۀ محبتآمیز و حسنهای داشت. چنانکه در رابطه با آنان حاضر بود هر مشکلی را تحمل نماید تا بتواند حق صلۀ رحم را ادا کند و در حقیقت، این رابطه با وجود مشغولیتهای بیشمار و کارهای بسیار، توفیقی از جانب خداوند بود که شامل حال ایشان گردیده بود.
در مورد ایشان آمده است که مولانا به محیطی که استعداد نوپای او شکوفا شد، بسیار اهمیت میداد. در سفرهای طولانی هم به ملاقات اقوام میرفت و هر کسیکه از خویشاوندان او بیمار میشد، از او عیادت میکرد. اگر کسی صلۀ رحم را میبرید، مولانا با او صلۀ رحم کرده و او را میبخشید. مولانا محمد رابع ندوی مینویسد: به صلۀ رحم بسیار اهمیت میداد و با دوستان پدر معاملهای حسنه داشت حتی، فرزندان او را نیز مورد لحاظ قرار میداد. اگر برخی از خویشاوندان برخوردی غیر طبیعی میداشتند، صبر میکرد و اگر فرصت مییافت از صلۀ رحم دریغ نمیکرد.
ادامه دارد…