یکی از ویژگیهای ارزندۀ حضرت امام سید ابوالحسن على ندوى رحمهالله هم و غم و فکر جانکاه و جاودانۀ آخرت و امت بود. به گونهای که با این درد و فکر، مرغ آرام و قرار از آشیان جانش پرگشوده و بیتابی عجیبی در نهاد ایشان به وجود آورده بود.
بلال عبدالحی حسنی ندوی در این باره چنین مینویسد: تاریخ شاهد است که جد اعلای ایشان حضرت علی بن ابیطالب کرماللهوجه، در تاریکی شبها چنان بیتاب و بیقرار بود که انگار توسط مار گزیده شده است. بر حضرت مولانا ندوی رحمهالله نیز این سخن صادق میآید که ایشان نه در روز آرام و قرار داشت نه در شب. در اوصاف حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم چنین آمده است: «كان دائم الفكرة طويل السكت متواصل الاحزان.» حضرت رسولصلیاللهعلیهوسلم همواره در اندیشه بود، سکوت طولانیای میگزید و غمهایی پیدرپی داشت.
مولانا مجیبالله ندوی، یکی از نخستین شاگردان مولانا، مینویسد: در اولین سفر، همراه ایشان (ابوالحسن ندوی رحمهالله) به ملهور رفتیم. ما در موسم گرما در صحن مسجد خوابیدیم. کنار من مولانا ندوی خوابیده بود. ساعت سه شب، هنگامی که برای وضو چشمانم را باز کردم، مولانا را در جایش نیافتم. آفتابه را گرفته به سوی باغها برای استنجا رفتم. از دور، آواز رقتباری شنیدم، چون به آن نزدیک شدم، مشاهده کردم که مولانا سجاده را پهن کرده، نماز تهجد میگذارد و در آواز ایشان رقت وجود دارد. در احادیث آمده است که وقتی حضرت رسول صلىاللهعليهوسلم نماز تهجد میگذارد، با خواندن قرآن، از سینۀ ایشان آوازی چون آواز دیگ جوشان بر میآمد.
مولانا بهطور کامل از حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم پیروی میکرد و میتوانست این نماز را در گوشهای از صحن مسجد ادا کند، اما به دو علت این کار را انجام نداد؛ اولاً تا افراد دیگر را از خواب بیدار نکند و دوماً تا روح نوافل، یعنی اخفاء باقی بماند.
روابط انس و محبت
از آنجاییکه قلب امام ندوی پر از محبت و شوق به حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم بود، هرگز جایی برای حسادت و کینه در او وجود نداشت. او همیشه در راستای محبت با آشنایان، مریدان و بستگان، هیچ تلاشی را دریغ نمیکرد و این نشان دقیقی از اتباع و پیروی او از سیرۀ تابناک حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم بود. در وصف او آمده است که هر کسیکه او را میشناخت، فکر میکرد که بیش از همه با او محبت دارد. از آشنایان خبر میگرفت و نیازها و حالات آنها را جویا میشد. هر آشنایی منتظر بود تا توفیق خدمت حاصل نماید، اما حضرت مولانا آنان را منع میکرد. گاهی اظهار هم میکرد، ولی هرگز به خاطر خود به کسی چیزی نمیگفت. اگر اشتباهی هم رخ میداد، چشم پوشی میکرد.
خوراک حلال
اعضای خاندان حضرت امام ندوی رحمهالله غواصان اقیانوس علم و معرفت، تقوی و پرهیزگاری بوده و همواره باران پر لطافت بیداری بر این خاندان فیض افشانی داشته است. امام ندوی رحمهالله نیز در این میان از ابتدای زندگی پاکیزهاش گرفته تا قلههای فرزانگی، همواره از جرعههای جانبخش این سلالۀ طاهر بهرهها برده است. والد بزرگوار ایشان، بهسان دیگر نیاکان نامدارش، سعی بر آن داشت تا راه حرام و اموال مشتبه را از ورود به این خاندان مسدود بدارد و همواره با اهتمام کامل از حریم پر برکت خانواده پاسداری میکرد تا همراه با فضایل دیگر، شالودۀ شخصیت سلاله و تبار پربار ایشان از آمیزش با حرام مصون بماند؛ زیرا آیندۀ نزدیک و نقش هر فردی منوط است به همین مورد از زندگی، چنانچه شاعر میفرماید:
سر دین صدق مقال اكل حلال خلوت و جلوت تماشای جمال
بلال عبدالحی حسنی مینویسد: پدر بزرگوار ایشان حضرت مولانا عبدالحی حسنی، نسبت به دو چیز بسیار احتیاط میورزید: ۱. مردم آزاری و دلشکنی؛ ۲. مال حرام.
در خاندان مولانا همواره به اکل حلال اهتمام شده است، به ویژه، والد بزرگوار مولانا، حکیم سید عبدالحی حسنی بسیار متمرکز بودند تا هیچ چیزی از مال حرام و مشتبه به خانهشان وارد نشود. این احتیاطات تأثیر بهسزایی بر تمام خانواده داشته است، تا جایی که خدمتگزاران و کارگران هم در این موضوع به فکر بودند و سعی میکردند تا فرزندان این خاندان را از مال مشتبه محفوظ نگهدارند.
با این احتیاط و پرهیز، تأثیرات عمیقی در نهاد این کودک ایجاد گردید. امام ندوی رحمهالله نیز با توجه به این اصل و اساس خاندان، از حساسیت قابل توجهی برخوردار بود و بر مبنای همین احتیاط عظیم، خداوند عزوجل ایشان را از بصیرت کامل و نور ایمانی سرشار بهرهمند گردانیده بود.
بلال عبدالحی حسنی مینویسد: بسیار به اکل حلال اهتمام میورزید. اگر حتی ذرهای امکان شبهه وجود میداشت، باز هم احتیاط میکرد و در این مورد حس ذکاوت داشت؛ موارد متعددی چنین پیش آمده است که در دعوتها میرفت اما یک لقمه هم تناول نمیکرد. گاهی افرادی از مردم برای امتحان غذای مشتبه را نزد ایشان قرار میدادند، اما مولانا از آن تناول نمیکرد. و مواردی نیز پیش آمده است که اشتباهاً غذای حرامی را تناول کرده، اما فوراً آن را استفراغ میکرد. بنابراین، غذای حرام به بدن ایشان نمیپیوست.