در این بخش به آسیبهای اجتماعی و روحی روانی بیکاری و نیز به برخی از فواید کار و اشتغال میپردازیم
بیکاری و سلامت روان ارتباط نزدیکی با هم دارند. وقتی فردی با از دست دادن شغل مواجه میشود، يا دنبال کار میگردد و کاری برای او گیر نمیآید، اولین احساسی که تجربه میکند افسردگی است که ناشی از ناامیدی و عدم احساس امنیت یک فرد بیکار است. رابطه بیکاری و افسردگی رابطهای تنگاتنگ است و اغلب کسانی که بیکار هستند آن را تجربه میکنند.
از نظر روانشناسی وقتی جوان بیکار است احساس ارزشمندی، احساس توانمندی، احساس مفید بودن و احساس تاثیرگذاری در جامعه را از دست میدهد، در این صورت هیچ مسئولیتی نسبت به اتفاقات جامعهای که در آن زندگی میکند ندارد و اگر مسئولیت پذیری پایین باشد و از طرفی نیازهای مالی، فرد را تحت فشار قرار دهد در این صورت احتمال دارد جوان انرژی سرشار و خدادادی خود را در مسیرهای تخریبی جامعه به کار ببرد، به فساد روی آورد و یا دست به دزدی، قتل و شرارت بزند.
از نظر روانشناسان موتور انگیزشی جامعه طراوت و شادابی نیروی جوان است که پایه و اساس این شادابی کار،تولید و خلاقیت است و یکی از مؤثرترین عوامل برای شکل دهی موارد فوق استقلال فکری و استقلال مالی نیروی جوان است که در اثر کار و اشتغال ایجاد میشود.
بیکاری جوانان یکی از شاخصههای اصلی و تاثیر گذار در رکود اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است و بیکاری جوانان بطور کلی سلامت روان فردی و اجتماعی را تحت الشعاع قرار میدهد.
فروپاشی اخلاقی، کاهش مشارکت اجتماعی، بیاعتمادی، تضعیف اخلاق از دیگر آثار بیکاری هستند و بیکاری خود نوعی ناهنجاری مدنی است که جوانان بیکار را به طغیانگری، اوباشگری، دزدی، سرقت، قتل، خودکشی و سایر بزهکاریها سوق میدهد. گاهی هم منجر به انحراف، سردرگمی وپژمردگی خواهد شد که در همهی این صورتها، جوانی فرد جوان به باد فنا خواهد رفت.
البته ایجاد فرصتهای شغلی و کاری کار دولتها است که در جایش به آن خواهیم پرداخت، اما اینجا نظر به اینکه مخاطب ما خود جوان است عرض میکنیم جوان هم برای مشغول شدن باید دنبال شغلهای مناسب باشد، زیرا مسئول اول خودش است
حدیث «کاد الفقر أن يكون كفرا » و نیز احادیثی که پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم در آن از فقر به خدا پناه میبرد همین مطلب را به ما میرساند که انسان در اثر بیکاری وقتی با فقر دچار شود، اعصاب و روانش آسیب خواهد دید و بر روح و جسمش فشار خواهد آمد و در اثر این فشارها احتمال دارد ناسپاس شود و به کفر سوق داده شود. مطمئنا این مشکل برای جوانی که آرزو دارد که به ازدواج و تشکیل خانواده فکر کند و به نوعی برای آینده خود برنامه داشته باشد، چندین برابر خواهد بود.
انسان جوان چون پر از قدرت و انرژی است یکجا بند نخواهد شد و باید به کار مثبتی مشغول شود، و گرنه خود بخود به کارهای منفی روی خواهد آورد. طبق پژوهشهای فراوانی دلیل اصلی اعتیاد و یکی از بزرگترین علت روی آوردن جوانان به مواد مخدر، بیکاری عنوان شده است،و عدم اشتغال با رایج شدن اعتیاد در جامعه ارتباط مستقیم دارد که هزینههای سنگینی را تحمیل فرد،جامعه و حکومت میکند. پدیدهای که بیتردید یکی از بلاهایی است که همه انسانها به ویژه جوانان را تهدید میکند وپویایی و بالندگی، نشاط و خلاقیت را از جوانان گرفته و از آنها انسانهای بیمار و بی انگیزه میسازد و ناهنجاریهای روحی روانی و عوارض جسمی را در پی داشته و هزاران انسان را به کام مرگ میفرستد.
در آخر بد نیست به برخی از فواید کار برای جوان اشاره کنیم:
۱ـ تقویت اعتماد به نفس: کار میتواند به افزایش اعتماد به نفس و خودباوری جوان کمک کند. وقتی یک جوان از نظر روانی تقویت شود اعتماد به نفسش بالا رفته و میتواند کارهای بزرگ انجام دهد و موفقیتهای بیشتری کسب کند.
۲ـ آموزش مسئولیتپذیری: کار کردن به جوان مسئولیتپذیری را آموزش میدهد، فرد با کار کردن در برابر خود، خانواده و جامعه احساس مسئولیت خواهد نمود.
۳ـ توسعه روحیه همکاری: کار گروهی در محیطهای کاری به جوان یاد میدهد که چگونه با دیگران همکاری کند و مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنند.
۴ـ کسب تجربه زندگی: کار کردن به جوان فرصتی برای یادگیری از چالشها و موفقیتها میدهد که به رشد شخصی آنها کمک میکند و به او یاد خواهد که چگونه با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کند و چطور موانع را از سر راه بردارد.
و تجربه نشان داده است که انسانهای که در جوانی به کار و تلاش در راه کسب حلال پرداختهاند، در سنین بالا از تنبلی و سستی دور مانده و انسانهای موفقی گشتهاند و عموما محتاج دیگران نشدهاند.
خلاصه اینکه بیکاری یک خلأ بزرگ در زندگی بشر مخصوصا فرد جوان است، و اگر فرد جوان غافل شود و برای پر کردن این خلأ کاری نکند از طرف شیاطین انسی و جنی شکار خواهد شد و آن خلأ خواسته یا ناخواسته با آسیبهای جبرانناپذیری پر خواهد شد و هم به خود جوان و هم به جامعه ضربه خواهد زد.