نویسنده: عبیدالله نیمروزی

فرازهای معنوی زندگی علامه ندوی رحمه‌الله

در راه مدینه
شور و شوق امام ندوی رحمه‌الله نسبت به مدینۀ منوره و صاحب آن صلى‌الله‌علیه‌وسلم از آنجا ریشه می‌گیرد که در دوران خردسالی با خواندن کتاب‌های سیرت حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وسلم رابطه‌ای وثیق و انس بسیار داشت و با خواندن کتاب رحمة للعالمین در این زمینه این محبت و عشق روزبه‌روز بیشتر و شکوفاتر می‌شد؛ در همان دوران کودکی نیز در خانوادۀ مبارک ایشان قصه‌های پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وسلم و یاران حماسه‌آفرین ایشان تکرار می‌شد، و مسلّم است که چنین جوّی آکنده از صفا و معنویت، تأثیر به‌سزا و عمیقی در ذهن صاف و شفاف کودک خواهد گذاشت. چنان‌که در اثر همین فضای روحانی، نخستین غنچه‌های این باغ شکوفا شده و ابوالحسن علی که کودکی هفت هشت ساله بود در عالم کودکی خویش با دوستان همسن و سال خود سمیناری در زمینۀ سیرت‌النبی برگزار می‌کرد.
امام ندوی رحمه‌الله هر چه بزرگ‌تر می‌شد، آتش شوق او نسبت به حضرت محمد مصطفی صلى‌الله‌علیه‌وسلم شعله‌ورتر می‌گشت و شوق و محبت ایشان شدت می‌گرفت. ایشان در خانواده‌ای پرورش یافت که مملو از عشق و عاطفه بود. مادری داشت که قلبش را محبت صاحب مدینه بی‌قرار ساخته بود و بخشی از آن را به جگرگوشۀ نابغه‌اش تقدیم کرد و با شیر محبت و دوستی سرور عالمیان او را پرورش داد. برادری داشت که همواره او را به اتباع و پیروی از حضرت‌ رسول صلی‌الله‌علیه‌وسلم و محبت با ایشان دعوت می‌کرد.
دکتر محمد اجتباء ندوی می‌نویسد: چنان‌که خون در رگ‌ها جریان دارد، محبت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز در ایشان موج می‌زد و به عقل و قلب و رگ و پیِ ایشان سرایت کرده بود و همین محبت بود که شعلۀ ایمان سرشار و عقیدۀ راسخ و قوی را در نهاد و قلب ایشان ملتهب گردانید؛ هنگامی که پا به دوران جوانی نهاد و با اخلاص و اراده به میدان دعوت روی آورد و در شهرها و روستاهای منطقۀ خود و جاهای دیگر سیر نموده با مسلمانان دیدار کرد و تأليفات و روزنامه‌ها را ورق زد، از ضعف و نقص این جنبه غمگین شد. لذا در سخنرانی‌ها، موعظه‌ها، مجالس گفتگو و درس‌هایی که از شبکه‌های رادیویی کشورهای عربی و اسلامی پخش می‌شد، نیرویش را بدین سو متمرکز نمود. در کتاب «الطريق الى المدينة» می‌نویسد: ضعف عاطفه در این سرزمین‌ها و کم رنگ بودن رابطۀ روحی و عاطفی با پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وسلم مؤلف این کتاب را وحشت زده و هراسان کرده است، زیرا این خطر بسیار سهمگین است که راه را برای هر نوع شورش و ناآرامی (درونی) و سستی و هرج و مرج هموار می‌کند.
عوامل متعدد و تبلیغات سازمان یافتۀ گوناگون دست در دست هم داده به خشکاندن و ضعیف نمودن سرچشمه‌های این محبت کمک کرده است و مردم به جمود فکری و عاطفی مبتلا شده‌اند. این مرض به شعر و ادبیات و دین و مظاهر دینی نیز سرایت کرده است.
مؤلف با نگارش این کتاب خواسته است به عنوان یک سرباز کوچک برای مبارزه با این سیل خروشان ایستادگی نماید و محبت و عاطفه‌ای را که به عقیدۀ او مانند آتش زیر خاکستر در دل هر مسلمان نهفته است، برانگیزد و پرورش دهد.
دکتر یوسف قرضاوی می‌گوید: «امام ندوی محمدی است» و سپس به تفسیر و تبیین این کلمه می‌پردازد و اضافه می‌کند: مقصود از محمدی بودن ایشان تنها این نیست که ایشان از نسل حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وسلم و از سلالۀ هاشمی و حسنی می‌باشد؛ زیرا بسیاری از حسنی‌ها و حسینی‌ها هستند که کردارشان با انساب‌شان تناقض آشکار دارد و هر کس از لحاظ عمل، عقب بیفتد نسبش او را جلو نخواهد برد، بلکه مراد آن است که امام ندوی شخصیتی است که در سلوک، کردار و تمام زندگی‌اش حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم را در زمینه‌های عبادت، زهد، اعراض از مظاهر دنیا و زینت آن اسوۀ خویش قرار داده و سیرۀ ایشان را چراغی فرا راه خویش نهاده است. پس او در میان خلف، زندگی سلف را برگزیده است و به کالای دنیا همانند ما، اهمیتی قایل نمی‌شود و چون او را ببینی انگار سلمان فارسی یا ابودرداء را مشاهده کرده‌ای، گفتار ایشان در مورد حضرت محمد مصطفی صلى‌الله‌علیه‌وسلم مثل گفتار یک سخنور و محقق نیست؛ بلکه گفتار یک محب عاشق می‌باشد که به این شخصیت یکتا و بزرگوار با نگاه اعجاب می‌نگرد.
شخصیت محمد بن عبدالله و تبلور این اعجاب تنها در کتاب نبی رحمت نیست، بلکه در باقی کتاب‌ها، نوشته‌ها، مقالات و گفتارهای ایشان نیز جلوه‌گر است. در حقیقت، این محبت و تأسی ناشی از فهم ایشان نسبت به زندگی شگفت نبوی و درک سیرت جامع سرچشمه‌ای از معانی و کمالاتی است که خداوند عزوجل آن را در میان بنی آدم تقسیم کرده و همه را در ذات حضرت محمد مصطفی صلى‌الله‌علیه‌وسلم جمع گردانیده است.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version