همیشه تکرار یک چیز استقرار به وجود میآورد و هر عملی که برای مدتی نسبتاً طولانی تکرار شود، تبدیل به یک عادت همیشگی میشود؛ تفکیکی میان خوب و بد بودن چنین اعمالی وجود ندارد و نفسِ تکرار اعتیاد به وجود میآورد. این تکرار چنان در بدن آدمی و روح و روانش رسوخ پیدا و در رگهایش جا خوش میکند که فرد اختیار خویش را از دست میدهد و فارغ از هر خواسته و نیازی دیگر، سر بزنگاه و در موعد همیشگی یا جای همیشگی مرتکب تکرار آن عمل میشود.
متأسفانه، اصرار بر ارتکاب گناهان چنین خاصیتی دارد و یک بار که فرد در دام اعتیادش گرفتار شد، سخت میشود خویشتن را از زولانههای آن رها کند و بار دیگر در هوای آزاد رهایی رائحهی سلامت روانی را استشمام نماید. پس یکی از تبعات مخرب گناه اعتیاد به آن و تکرار مداوم آن است. اکنون به اضرار اصرار بر گناهان میپردازیم:
۵. اعتیاد به ارتکاب گناهان
گناه پاکی درون انسان را ازبین میبرد و خلوص و صفایش را میزداید؛ برعکس، لکههای تیره و تاریک ناامیدی و تنفر را جایگزین مینماید و هر روز و هر لحظه بر شمار و حجم این لکههای تاریکی میافزاید؛ تا جایی که دیگر نقطهای خیلی کوچک و ریزی هم برای امید باقی نمیماند و فراخنای دل را کاملاً دربرمیگیرد. وقتی آدمی به این درجه از گناهکردن رسید، یعنی دیگر مجالی برای رهایی و امیدی برای برگشت برایش باقی نمانده است و تمام اندام ظاهری و باطنیاش را تارهای عنکبوتی گناه فراگرفته است. این مقام پستِ انسانیتگری زمانی پیش میآید که آدمی اسیر دستوپابستهی گناهان شود و معتاد دایمیاش گردد.
اما در کنار تمام اینها، بنده با امید زنده است و تا زمانی که نفس در کام و جان در بدن دارد، هنوز دروازههای برگشت و انابت باز است و خداوند با تمام رحمتها و مغفرتهایش منتظر حضور دوبارهی بندهاش است؛ چنانکه خداوند فرموده است: «وَ اَلَّذِينَ إِذٰا فَعَلُوا فٰاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اَللّٰهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ إِلاَّ اَللّٰهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلىٰ مٰا فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ؛ و آنان که چون کار زشتی انجام دهند یا بر خویشتن ستم کنند، الله را یاد مینمایند و برای گناهشان آمرزش میخواهند. ـ و چه کسی جز الله، گناهان را میبخشد؟ ـ و آگاهانه به گناهکردن ادامه نمیدهند.» (آلعمران: ۱۳۵)
در این آیه خداوند حالت و وضعیت بندهای را بیان میکند که دچار معاصی شده است، اما در دام آن اسیر نمانده و در پی راه خروج و رسیده به ساحل پاکی است. خداوند چنین بندهای را دوست دارد و با واسعالمغفرة بودن خویش به استقبالش میآید و او را از زولانههای معاصی میرهاند.
در آیهی دیگر میفرماید: «اَلَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبٰائِرَ اَلْإِثْمِ وَ اَلْفَوٰاحِشَ إِلاَّ اَللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وٰاسِعُ اَلْمَغْفِرَةِ؛ آنان که از گناهان بزرگ و کارهای زشت، جز گناهان و لغزشهای کوچک دوری میکنند، بیگمان پروردگارت دارای آمرزش گسترده است.» (نجم: ۳۲)
در این آیه تفکیکی میان گناهان کبیره و صغیره مینماید و رهاشدن و راحتشدن از گناهان کبیره را گامی موفقیتآمیز میداند؛ زیرا در پرتو تلاش و موفقشدن در امتحان گناهان کبیره، رهاشدن و دستکشیدن از گناهان صغیره بسی راحتتر و سهلتر است.
در آیهی دیگر ارشاد میفرماید: «إِنَّ اَلَّذِينَ اِتَّقَوْا إِذٰا مَسَّهُمْ طٰائِفٌ مِنَ اَلشَّيْطٰانِ تَذَكَّرُوا فَإِذٰا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطانی شوند، (مجازات الهی را) به یاد میآورند و بیدرنگ بینا میشوند.» (اعراف: ۲۰۱)
یعنی بندگان ضعیف هستند و مرتکب خطا و نسیان میشوند، اما مهم این است که در این مرحلهی دچارشدن ماندگار نشوند و در اولین فرصت خویشتن را رها کنند و جامهی پوسیدهی گناهان را از تن بیرون کنند و با آب زلال توبه و انابت، خودشان را کاملاً بشورند و پاک کنند.
همچنین، پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوسلم) به نقل از پرودگار جهانیان فرموده است: «أذنب عبد ذنبا فقال: اللهم اغفر لي ذنبي. فقال تبارك وتعالى: أذنب عبدي ذنبا فعلم أن له ربا يغفر الذنب ويأخذ بالذنب. ثم عاد فأذنب فقال: أي رب اغفر لي ذنبي. فقال تبارك وتعالى: عبدي أذنب ذنبا فعلم أن له ربا يغفر الذنب ويأخذ بالذنب. ثم عاد فأذنب فقال: أي رب اغفر لي ذنبي. فقال تبارك وتعالى: أذنب عبدي ذنبا فعلم أن له ربا يغفر الذنب ويأخذ بالذنب، اعمل ما شئت فقد غفرت لك»؛ «بندهای مرتکب گناهی شد و چنین گفت: خداوندا، گناهم را مغفرت فرما. خداوند در عوض چنین میفرماید: بندهام مرتکب گناه شد، اما میدانست که او پروردگاری دارد که هم گناه را مغفرت میکند هم بر گناه مؤاخذه میکند. این بنده دوباره مرتکب گناه شد و گفت: ای رب، گناهم را مغفرت نما. خداوند در عوض میفرماید: بندهام مرتکب گناه شد، اما میدانست که او پروردگاری دارد که هم گناه را مغفرت میکند هم بر گناه مؤاخذه میکند. این بنده دوباره نیز مرتکب گناه شد و گفت: ای رب، گناهم را مغفرت نما. خداوند در عوض میفرماید: بندهام مرتکب گناه شد، اما میدانست که او پروردگاری دارد که هم گناه را مغفرت میکند هم بر گناه مؤاخذه میکند. در پایان خداوند خطاب به آن بنده میگوید: هر کاری خواستی انجام بده، چون من گناهانت را بخشیدم.».
در این حدیث اعتیاد بر ارتکاب گناهان مورد تذکره قرار گرفته است که بندگان همواره مرتکب آن خواهند شد، اما اصل مهم برگشت دوباره و انابت مجدد و دستکشیدن از آن است.
ابنقیم گفته است: «ما أذنب عبد ذنبًا إلا زالت عنه نعمة من الله بحسب ذلك الذنب، فإن تاب ورجع، رجعت إليه أو مثلها، وإن أصر لم ترجع إليه، ولا تزال الذنوب تزيل عنه نعمه، حتى تسلب النعم كلها»؛ «در مقابل هر گناهی که بنده مرتکب میشود، به اندازهی همان گناه، نعمتی از او سلب میشود؛ اگر توبه کرد و برگشت، نعمت زایلشده دوباره برمیگردد یا نعمتی مثل همان نعمت نصیبش میشود. اما اگر بر ارتکاب گناه اصرار ورزید، نعمت ازدسترفته برنمیگردد، بلکه گناهان نعمتها را همواره از او میزداید تا اینکه تمام نعمتها از او سلب میشود.»
پس چنین برداشت میشود که گناهان زایلکنندهی نعمتها هستند و در مقابل هر گناهی، نعمتی از دست میرود.
چه مصیبتی بدتر از اینکه انسان هم در دریای معاصی غرق شود هم نعمتهای داشتهاش را از دست بدهد و از نعمتهای آتی نیز محروم گردد.