گرایشات این گروه اغلب مشابه گرایشات شیطانپرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیشنیازی برای خود قائل میشوند و آن پیشنیاز این است که شیطانپرست باید یک قانون ماوراءالطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است (که همه شیطانی هستند یا بهوسیلۀ شیطان شناخته میشوند)، قبول داشته باشد. شیطانی که این شاخه تعریف میکند، میتواند تنها در ذهن یک شیطانپرست یا از یک دین تحریف شده (معمولاً قبل از مسیحیت) اقتباس شود. بسته به اینکه کدام نوع شیطانپرستی مدنظر باشد، خدا یا خدایان میتوانند از انواع مختلفی از معبودها باشند. برخی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشأت گرفتهاند. انواع معمول شیطانپرستی، خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهههای باستانی بینالنهرینی و بعضاً از الهههای رومی و یونانی (مانند مارس، خدای جنگ) اقتباس کردهاند. بقیۀ شیطانپرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند، ولی بیشتر شیطانپرستان میگویند: خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار زیادی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایانی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفته است. رکن اصلی این نوع شیطانپرستی نیز مانند سایر انواع شیطانپرستی، تأکید بر پرورش استعدادهای شخصی انسان و در حقیقت خودپرستی است.
این گروهی از شیطانپرستان که بسیار قدیمی و قدیمیتر از بقیه هستند، نام شیطانپرستان سنتی را بر خود گذاشتهاند و به شیطانپرستان فلسفی، شیطانپرستان معاصر میگویند.
۴. شیطانپرستی گوتیک (شرّ پرستی)
خطرناکترین گروه شیطانپرست همین دسته بهحساب میآید، تا آنجا که از این گروه بهعنوان «شرّ پرستان» تعبیر میشود. این فرقهای از شیطانپرستان به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشوند. درهرحال، این گرایش نیز مانند دستههای قبلی، نوعی از شرّ پرستی با تمایل به تاریکی محسوب میگردد و یکی از کثیفترین فرقههای انحرافی به شمار میرود. این گروه معمولاً متهم به اعمالی از قبیل خوردن نوزادان، قربانی کردن دختران باکره، تجاوزهای جنسی، بزکُشی، خوردن مدفوع، نفرت از متدینین (بهویژه مسیحیان) و… میباشند. البته این اعمال را همۀ گروههای شیطانپرستی از واجبات بهحساب نمیآورند. بر خلاف ادعای شیطانپرستان جدید که بر اساس متون «انجیل شیطانی» بر عدم کودکآزاری و آزار حیوانات پافشاری میکنند، اما وحشتناکترین اعمال توسط این گروه برای مقابله با دستورات الهی انجام میشود.
این طرز فکر در کتاب «مالیوس مالیفیکاروم» دستهبندی شده است. شایان ذکر است که این کتاب در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا در سال ۱۴۹۰ میلادی تألیف شد و در واقع هرگز بهطور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت.