نوگرایان جدید به کسانی گفته میشود که از افکار، ایدهها و باورهای غربی متأثر شده و میخواهند آن را در اسلام نیز اجرا کنند؛ بسیاری از این افراد کسانی هستند که در غرب تحصیل کرده و به کشورهای اسلامی به عنوان نمایندههای غربی بازگشتهاند.
مکتب نوگرایی عقلی جدید، ادامۀ مکتب فکری اعتزالی قدیم در اصول، مناهج، افکار و مواضع آن است. نیاز است تا این مکتب مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد و خطر آن با افکار انحرافی و طرحهای غربیشان برای امت اسلامی بیان شود.
این گروه همانند گذشتگانشان به صحابۀ کرام رضواناللهتعالیعلیهمأجمعین طعن وارد نمودند و بر آنان ایراد وارد ساختند.
علامه ابنتیمیه رحمهالله میفرماید: «معتزله همچنان گروهی از صحابه و تابعین را فاسق دانسته و به بسیاری از آنان و روایتهایشان که با نظریات و خواهشاتشان مخالف بوده، طعن وارد نمودهاند، حتی عدهای از سلف و خلف را به خاطر مخالفت با اصول خودساختۀشان، تکفیر کردهاند. طعنی که آنان به علمای سلف و علمشان وارد نمودهاند در میان اهل سنت و جماعت یافت نمیشود.»
دکتر مصطفی سباعی رحمهالله میفرماید: «عدهای از معتزله همانند واصل بن عطاء، از زمان فتنه به عدالت صحابه مشکوکاند و برخی دیگر مثل عمرو بن عبید به فسقشان یقین دارند. بعضی دیگر امثال نظام به بزرگانشان طعن وارد نموده و آنان را به دروغ، جهل و نفاق متهم کردهاند. این باعث میشود احادیثی که از طریق این اصحاب برای ما رسیده است مردود قرار گیرد. نظام، حجیت اجماع، قیاس و قاطع بودن خبر متواتر را انکار میکرد.»
همچنان نوگرایان جدید بر سلف صالح، صحابه، تابعین و… زبان درازی کردهاند و آنان را متهم به هر بدی نمودهاند.
مؤسس مکتب نوگرایان چه کسی است؟
در مورد این که مؤسس نوگرایان و یا معتزلۀ جدید چه کسی است نیز اقوال مختلفی ذکر شدهاست؛ عدهای سیدجمالالدین افغانی را گفتهاند و بعضی شیخ محمد عبده را به عنوان مؤسس این گروه نام بردهاند.
صاحب کتاب «العصرانیون بین مزاعم التجدید ومیادین التغریب» در مورد مؤسس و بنای این گروه چنین مینویسد: «این درحالی است که عدهای سیدجمالالدین افغانی را مؤسس این مکتب فکری میداند؛ او محرک نهضت شرق و یکی از رهبرهای حرکتهای اسلامی در اواخر قرن نوزدهم است.»
ایشان در ادامه مینویسد: «شیخ محمد عبده شاگرد سیدجمالالدین افغانی بود که در طریق اصلاح در زمینههای مختلف از قبیل تعلیم و فتوا بر منهج استاد خود حرکت کرد.»
ولی مسلم است که این دو بزرگوار را نمیتوان مؤسسین واقعی و حقیقی این حرکت شمرد؛ زیرا هدفشان مبارزه با تفکرات غربیای بوده است که در آن زمان به جامعۀ اسلامی نفوذ کردهاند؛ به همین خاطر نویسندۀ فوقالذکر در ادامه میافزاید: «نوشتههای جدید و تحقیقات و پژوهشهای ثابت شده مخالف آنچه هستند که در مورد مؤسس این مکتب فکری رایج بوده است.»
این که آیا واقعا این دو شخصیت تاریخی و نویسندۀ بزرگ چنین مفکورهای داشتهاند، نیاز به تحقیق و تفحص بیشتر دارد؛ زیرا بعضی از علماء این دو شخصیت را ستودهاند؛ اما این که این دو شخصیت از این فکر متأثر بودهاند در بسیاری از کتابها و مقالات علمی وجود دارد. نویسندۀ «العصرانیون بین مزاعم التجدید ومیادین التغریب» در ادامه بحثهای مفصلی در این مورد ارائه داده است. برای تحقیقات بیشتر رجوع شود به کتاب مربوط!
یکی از نویسندگانی که بر نوگرا بودنشان اتفاق است و از افکار معتزله دفاع نمودهاند، دکتر محمد عماره است. در مورد ایشان بعضی افراد کتابهایی نوشتهاند، از جمله کتاب «محمد عمارة فی میزان أهل السنة والجماعة» که دربارۀ کتب و مقالات ایشان است.