نویسنده: عبیدالله نیمروزی

فرازهای معنوی زندگی علامه ندوی رحمه‌الله

جرأت و بصیرت
امام ندوی رحمه‌الله در راه دعوت الی الله و ابلاغ پیام دین اسلام هم جرأت و هم بصیرت داشت؛ چون به هیچ اهل ثروت و یا صاحب قدرتی چشم طمع ندوخت و با کمال زهد و استغنا زیست و دعوت داد. از سوی دیگر، قلب و جانش از نور معرفت و معنویت سرشار و مالامال بود و با چنین نیرویی توانست از هر منبری صدای حق را به گوش جهانیان برساند و در هر دلی راهی داشته باشد.
مولانا ندوی رحمه‌الله با خطاب‌های صریح خود حقایقی را گوش‌زد می‌کرد که عدم توجه به آن، دنیا و آخرت را بر باد می‌داد؛ چنان‌که از علما و اندیشمندان گرفته تا پادشاهان و سردمداران حکومت‌ها همه را به‌سوی بیداری اسلامی و نجات کشتی انسانیت و اسلام متوجه می‌نمود.
بلال عبدالحی حسنی می‌نویسد: یکی از ویژگی‌های برجستۀ حضرت مولانا ندوی رحمه‌الله جرأت ایمانی، حق‌گویی و بی‌باکی او همراه با حکمت و بصیرت بود؛ این ویژگی‌ها از زهد و استغنای قابل توصیف حضرت مولانا نشأت گرفته بود. رابطۀ ایشان با عرب‌ها نیز فقط در جهت دعوت به خداوند بود، به گونه‌ای که درخواست کمک از عرب‌ها برای ساخت مدارس و مراکز دینی نیز برای حضرت مولانا دشوار بود. بر اساس این زهد کامل، حضرت مولانا با کمال جرأت و توان، سردمداران ممالک عربی را مورد خطاب قرار می‌داد و برای بیدار کردن همت و حرارت ایمانی آنان، آن‌ها را به‌طور واضح از خطرات آگاه می‌ساخت. ایشان با گوش‌زد کردن به کوتاهی‌های‌شان، از شاه فیصل تا شاه فهد، همه را در ملاقات‌های رودررو و با استفاده از نامه‌ها و پیام‌ها، با حقایق آگاه می‌ساخت.
او در مورد بصیرت ایمانی حضرت امام ندوی رحمه‌الله چنین می‌نویسد: حضرت مولانا با بصیرت ایمانی و فراست معنوی خویش در مورد اکثر مسائل آن دوران چنان رأی و نظری ارائه می‌کرد که صداقت و حقانیت آن، گاهی برای علما و راهنمایان بزرگ هم دشوار می‌نمود، اما پس از گذشت مدت زمان کوتاهی حقیقت برای همگان واضح می‌شد. نخستین مثال آن کمال آتاتورک می‌باشد که اکثر علما و رهبران، این نظریه را نسبت به او ارائه می‌کردند که او مجاهد اسلام و زعیم مخلصی است که با استعمار انگلیس مبارزه نمود. اما حضرت مولانا پس از بازگشت از اولین سفر خود از ترکیه به‌طور صریح فرمود که انگلیسی‌ها او را آلت دست قرار داده‌اند و در حقیقت او دشمن اسلام و انسانیت است که ریشه‌های اسلام را در ترکیه از بین خواهد برد. در آن دوران این نظریۀ مولانا ندوی رحمه‌الله به مذاق بسیاری خوشایند نبوده و آنان را برافروخته گردانید و حتی مولانا را هدف ملامت قرار دادند. اما پس از مدتی نظریۀ مولانا شکل حقیقت به خود گرفت و با امضای قرارداد «لوزان» چشم همگان باز شد.
در مورد رهبر مصر، جمال عبدالناصر، رهبر عراق، صدام حسین، و رهبر نظامی لیبی، معمر قزاقی، هم چنین صورت حالی پیش آمد و مولانا در همان آغاز، رأی و نظر خویش را علنا ابراز نمود که بر بسیاری از مردم گران تمام شد. اما پس از مدت کوتاهی حقیقت برای همگان واضح گشت.
امام ندوی رحمه‌الله پس از بررسی ناقدانه و ارزیابی دقیق اوضاع و احوال جهان اسلام و سران کشورهای اسلامی، بنابر نیروی بصیرتی که خداوند عزوجل به ایشان عطا کرده بود، اظهار نظرهای روشنگرانه‌ای را ارائه می‌کرد که پس از زمان کوتاهی حقیقت آن برای همگان هویدا می‌شد.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version