نویسنده: «ابو عائشة»
پیش‌درآمد: در طول تاریخ حرکت‌ها و فرقه‌های زیادی پدید آمده‌اند و به‌مرور زمان رو به افول نهاده و از بین رفته‌اند. فرقۀ معتزله که یکی از فرقه‌های قدیمی بوده و روزی برای خودش مقام و جایگاهی داشته‌است، گرچه منقرض شد؛ اما آثار و نشانه‌های این گروه در فکر و عقیدۀ بعضی از روشن‌فکران و نوگرایان عصر حاضر ماندگار است. در قسمت قبلی در مورد جایگاه عقل از دیدگاه معتزله بحث نمودیم، در این قسمت می‌خواهیم در مورد این گروه، مؤسس و اهداف آن بحث نماییم.
در بخش قبلی نوشتیم که مهم‌ترین وجه تمایز و شناخت معتزله، تقدیم عقل بر نص است؛ زیرا آنان برای عقل جایگاه ویژه‌ای قایل بودند.

معتزلۀ جدید

باوجود اینکه معتزلهٔ اصلی مدت‌ها پیش بودند؛ اما امروزه در میان امت، کسانی هستند که دارای همان افکار و ایده‌ها بوده و به بزرگان معتزله و دیدگاه‌های‌شان علاقۀ فراوانی دارند. این اصل در بعضی از مدارس فکری معاصر نمایان گشته است که یکی از آن‌ها «مکتب عصری» است.
نوگرایان علاقه دارند تا از کتاب‌های معتزله استفاده کنند و منهج و شیوۀ آنان را بهترین الگو و نمونه می‌دانند. آن‌ها همواره تلاش می‌کنند تا افکار معتزله را به هر نحوی احیا کنند؛ معتزله، بنابر باور آنان در میان تمام فرقه‌ها، کسانی هستند که دارای بالاترین هوش و عقلانیت می‌باشند. دکتر محمد عماره [یکی از کسانی که از افکار معتزله متأثر شده‌است] چنین می‌نویسد: «معتزله که به نام اهل عدل و توحید نیز یاد می‌شوند، مکتب فکری است که از همه بیشتر بیانگر اصالت شخصیت عربی و اسلامی می‌باشد. آنان کسانی بودند بدون این‌که اسیر فکر یونانی شوند، منهج عقلی را در بحث و تحقیق به کار بردند.»
برای این‌که تشابه بین این دو گروه را بهتر بدانیم لازم است موافقت‌هایی که بین این دو گروه در بعضی از اصول و اهداف وجود دارد را بیان کنیم:
  1. اتفاق هر دو گروه بر تقدیس عقل و تقدیم آن بر نص؛
  2. اتفاق‌شان بر عداوت با سنت، تحقیر کردن داعیان به آن و مسخره نمودن محدثین؛
  3. اتفاق‌شان بر پیروی از مذاهب و فسلفه‌های بیگانه و دور از اسلام؛ همان‌گونه که معتزله در گذشته با جنگ فکری که توسط یونانی‌ها و هندوها از طریق حرکت ترجمه، جهان اسلام را هدف قرار داده بود، متأثر شده بودند، نوگرایان فعلی در برابر تمدن غربی و پیروی از آنان، تسلیم شده‌اند. [تا جایی‌که برای پیشرفت خود به سوی این تمدن پوشالی دعوت می‌دهند.]
  4. مباح شمردن بحث و جدل در مسائل غیبی که فقط خداوند متعال از آن مطلع و با خبر است و مصدر آن فقط نقل (نصوص قرآن و احادیث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم) می‌باشد نه عقل، مثل: بحث و مباحثه در ذات و صفات الله متعال، فرشتگان، جنیات و مسئلۀ قدر؛
  5. تمجید از گروه‌های گمراه و منحرف به نام آزادی فکر و اعتقاد؛
  6. هر دو مکتب به تفسیر قرآن و سنت و تأویل آن بر اساس عقل و بدون در نظرگرفتن منهج صحیح و شرعی، دعوت داده‌اند.
مواردی که ذکر شدند شباهت‌هایی هستند که بین معتزلۀ قدیم و معتزلۀ جدید (یا روشن‌فکران معاصر) وجود دارند. با تحقیق و بررسی در کتاب‌هایی که دراین‌باره نوشته‌اند، به وضوح معلوم می‌شود که شباهت‌ها حقیقت دارند. والله أعلم.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version