یونانیان برداشت کالاگونهای از زن داشتند و گاهی او را در بازار برای فروش عرضه میکردند. آنها زنان را موجوداتی پلید و شیطانی میدانستند و به همین دلیل از حقوق انسانی محروم میکردند. یونانیان معتقد بودند که مصیبتها و رخدادهای ناگوار در جنگها بهسبب خشم خدایان آنهاست. به همین خاطر، در هنگام مصیبت یا شکست، دختران را به عنوان قربانی در پای بتها سر میبریدند و با این وسیله به آنها (بتها) پناه میبردند.
همانگونه که معروف است، حکمت و فلسفه یونان نه در آتن و نه در اماکن فراوان دیگر، هیچ نوع مخالفتی با روسپیگری و اعمال فسق و فجور نکرد و از تأسیس مدارس ویژه، زنان روسپی که در آن روسپیگری و فحشا و موسیقی را میآموختند، مانع نشد.
یونانیها در بسیاری از ادوار تاریخ، زن را موجودی پلید و رجس از کارهای شیطانی میپنداشتند، در بعضی ادوار بر دهان زن مهر سکوت میزدند، تا بدون اجازه ولی امر صحبت نکند و بسا زن را از خوردن گوشت نیز محروم میکردند. حتی فیلسوف بزرگ یونانیها «سقراط» میگوید: «منشأ بزرگترین گرفتاریهای و تباهی جهان، وجود زن است. زن بسان درختی مسموم و زهر آگین است که ظاهری زیبا و دلنشین دارد، اما وقتی گنجشکها از آن بخورند، درجا میمیرند.»
دیگری میگوید: «ما میتوانیم جای سوختن و نیش مار را معالجه کنیم، اما برای زن بداخلاق هیچ معالجهای وجود ندارد.»
زن نزد رومیان:
زن در نزد رومیان بهتر از یونانیان نبود، بلکه دیدگاه آنها زشتتر و بدتر از یونانیان بود. زیرا رومیان معتقد بودند که زن وسیلهی فریب، نیرنگ و فساد است و شیطان از او برای اجرای مقاصدش استفاده میکند و با دیدهی تحقیر به زن مینگریستند. تاریخ روم میگوید که کنگرهای برای بحث در مورد زن تشکیل شد و مواد زیر را تصویب کرد:
۱-زن موجودی است که از روح انسانی بیبهره است، بنابراین نمیتواند به زندگی جاودان برسد.
۲-زن نباید گوشت بخورد، بخندد و یا سخن بگوید.
۳- زن پلید است.
۴-باید همهی عمرش را در خدمت همسر و بتها سپری کند.
زن نزد ایرانیان:
زن در تمدن ایرانی خوشبختتر از زن در تمدنهای معاصر آن نبوده، بلکه بدبختتر و بدتر بوده و روابط جنسی بین زن و مرد از نابسامانی آشکاری برخوردار بوده است.
«مزدک» در امپراتوری ایران حکم به اشتراکیت زن در میان مردان داده بود. تعدد زوجات بدون ضابطه و حدود، مباح بوده و ازدواج با محارم (مادر، دختر و خواهر)، که از بیشرمانهترین انواع ازدواج در جهان است، نزد آنان قانونی بوده است.
در یکی از اسناد تاریخی ایران که به نام «نامه تنسر» معروف است، وضعیت آن روزگار که دعوت «مزدک» منتشر شد، چنین گزارش شده است: «بساط حیا و غیرت برچیده شد، بیبندوباری عمومی گشت. مردمی پیدا شدند که از شرافت و کار خوب خبری نداشتند، نه به سرنوشت ملت میاندیشیدند و نه دارای کار و شغلی بودند. در سخنچینی، کثافتکاری، دروغگویی و بهتانتراشی خیلی مهارت داشتند، و همین کارها را وسیلهی امرار معاش و رسیدن به ثروت و مقام خود قرار داده بودند.»
زن در جزیرة العرب
زنا در جامعه جاهلی عرب نادر نبود و زیاد مورد نکوهش قرار نمیگرفت. یکی از عادات رایج آنها این بود که خارج از چارچوب ازدواج، همواره دارای معشوقههایی از زنان بودند و همچنین زنان نیز دوستانی از مردان داشتند. در برخی موارد، زنان را به ارتکاب زنا اجبار میکردند.
حضرت عبدالله بن عباس (رضیاللهعنهما) میفرماید: «در جاهلیت جهت کسب در آمد، عرب کنیزانشان را به ارتکاب زنا اجبار میکردند.»
ام المؤمنین عایشه صدیقه (رضیاللهعنها) میفرمایند: در زمان جاهلیت چهار نوع نکاح وجود داشت:
۱-همین نکاحی که امروزه هم رایج است.
۲-نکاح استبضاع: و آن به این صورت بود که مرد به زنش میگفت وقتی دوران قاعدگیات تمام شد، پیش فلان مرد برو و با او هم بستر شو و از همدیگر استفاده کنید. تا زمانیکه زنش از آن مرد اجنبی حامله نمیشد با او مقاربت نمیکرد. گویا روشی برای بدست آوردن تخم بچه، دلیل این کار این بود که به زعم خودشان فرزندانشان نجیب زاده شوند.
۳-روش دیگر این بود که چند نفر مرد که تعدادشان کمتر از ده نفر بود با یک زن رفت و آمد میکردند و رابطهی جنسی داشتند وقتیکه این زن حامله میشد و زایمان میکرد به وسیلهی قاصد شوهرانش را جمع میکرد و هرکدام را که دلش میخواست پدر بچه خطاب میکرد و از او میخواست تا برای فرزند خویش اسمی بگذارد. بدین صورت نصبش از آن مرد ثابت میشد و نفقه هم به عهدهی او بود، نه او میتوانست انکار کند و نه دیگران میتوانستند ادعایی داشته باشند.
۴-تعدادی زن هم بودند که بر خانههایشان پرچمهای مخصوصی بود و رفت و آمد پیش آنها برای عموم آزاد بود، اینها خود فروشان حرفهای بودند واگر چنانچه بچهای بدنیا میآمد مردهایی که رابطهی جنسی با آن زن داشتند جمع میشدند و بچه توسط قیافه شناسان به یکی از آنها نسبت داده میشد و اجازهی اعتراض هم داده نمیشد.
حضرت عایشه (رضیاللهعنها) پس از بیان نکاح جاهلیت میفرماید: «هنگامی که محمد (صلیاللهعلیهوسلم) به پیامبری مبعوث شد، بقیه صورتهای نکاح جاهلی را از بین برد بجز همین نکاحی که امروز رایج است.
در جامعهای که مرد با رضایت خود همسرش را برای بدست آوردن تخم با خفت و خواری پیش این و آن بفرستد و هیچ توجهی به احساسات زن نداشته باشد، میشود حدس زد که آن جامعه تا چه حد در لجنزار ذلت و خواری فرو رفته و تا چه حد به زن و عفت و ناموسش ظلم کرده است. مرد تصور میکرد که زن را در مقابل مهری که پرداخت کرده خریده است و هیچ مسئولیتی در قبال او ندارد و به همین دلیل پس از مرگ شوهر، زنش جزو ترکهی او محسوب میشد و به ورثه تعلق میگرفت.
این بود اوضاع اسفبار زن در ادیان و ملل گذشته. اینک نگاهی میاندازیم به اوضاع زن در کشورهای متمدن و پیشرفته امروزی.