نویسنده: ابوعرفان

شرایط امر به معروف و نهی از منکر

هر کار و امری در زندگی بشر دارای شرایط و اصولی است و موضوع امر به معروف و نهی از منکر نیز شرایطی دارد که برای تحقق و تمثیل هرچه بهتر و اصولی‌تر آن باید این شرایط و ضوابط رعایت گردند؛ چراکه در نبود شرایط، امکان بروز هر نوع اختلاف، تشنج و بی‌نظمی وجود دارد که اگر خواسته باشیم شرایط امر به معروف و نهی از منکر را به‌طور کوتاه و مختصر بیان کنیم، لازم است نکات و شرایط ذیل را در رأس همه‌ی شرایط و ضواط قرار دهیم:
  1. اسلام
درواقع احتساب و امر به معروف و نهی از منکر نوعی ولایت محسوب می‌شود و کافر هیچ نوع ولایتی بر مسلمان ندارد؛ چنانکه الله تعالی می‌فرماید: «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»؛ [نساء: ۱۴۱] ترجمه: «و الله برای کافران راهی [برای زیان] بر مؤمنان قرارد نداده است.»
لیکن هر مؤمن بر مؤمن دیگر ولایت دارد و در برابر مؤمنان مسئول است تا وظیفه‌اش را در قبال هم‌دینان و هم‌کیشان خود به نحو احسن ادا کند و در حقیقیت این یکی از ویژگی‌های دین مقدس اسلام است که دعوتگر باید مسلمان و اهل دین و کتاب و ایمان و اعتقاد به الله تعالی باشد؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر یکی از شیوه‌های مؤثر برای نصرت و یاری و گسترش دین اسلام و رفعت مقام و جایگاه آن در جامعه اسلامی و انسانی است و توقع این امر از یک فرد غیر مسلمان و کافر، انتظاری بی‌جا و بی‌مورد است؛ زیرا غیر مسلمانان تا توانی در اختیارشان باشد، برای سرکوب اسلام و خاموش‌سازی مشعل فروزان آن تلاش و کنکاش می‌کنند و هرگز از مسیر خود بازنمی‌ایستند مگر زمانی که نور اسلام بر دل‌هایشان اثر بگذارد و هدایت شوند.
بنابراین، رسول‌الله ﷺ در مورد مسئولیت مؤمن در برابر مؤمنان دیگر ارشاد می‌فرماید: «أَلَا كُلُّكُمْ ‌رَاعٍ وكلكم مسؤول عَنْ رَعِيَّتِهِ، فَالْإِمَامُ الَّذِي عَلَى النَّاسِ ‌رَاعٍ وهو مسؤول عَنْ رَعِيَّتِهِ، وَالرَّجُلُ ‌رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وهو مسؤول عَنْ رَعِيَّتِهِ، وَالْمَرْأَةُ رَاعِيَةٌ عَلَى أَهْلِ بَيْتِ زوجها وولده وهي مسؤولة عَنْهُمْ، وَعَبْدُ الرَّجُلِ ‌رَاعٍ عَلَى مَالِ سَيِّدِهِ وهو مسؤول عنه، ألا فكلكم ‌راع وكلكم مسؤول عن رعيته»؛ ترجمه: «آگاه باشید که همه‌ی شما چوپان (سرپرست) و مسئول رعیت خود (زیر دستان خود) هستید؛ لذا امام مردم، مسئول رعیت خود است و هر مرد، سرپرست و مسئول خانواده و رعیت خود است و هر زن، سرپرست خانواده‌ی شوهر و فرزندش و همه‌ی آنان است و برده‌ی هر فرد، سرپرست مال و ثروت مولایش بوده و مسئول آن است. آگاه باشید که همه‌ی شما سرپرست و مسئول رعیت خود هستید.»
بدین معنا که هر انسان مسلمان در قبال سایر مسلمانان موظف و مأمور است که باید در فکر و اندیشه‌ی هم‌دینان و هم‌کیشان خویش بوده و برای بهبود دیانت، عقیده و باورهای یکدیگر زحمت بکشند.
پیوند اخوت و برادری در اسلام نیز همین مفهوم را می‌رساند که مسلمانان باید در فکر و غم یکدیگر بوده و برای خیرخواهی یکدیگر از هیچ کوششی دریغ نورزند و همواره برای نفع‌رسانی به برادرانشان کوشا و پرزحمت بوده و شادی برادر مؤمن خویش را شادی خود و غم او را نیز غم خود بدانند و هرگاه این احساس واقعاً در دل‌ها جا گرفت، آنگاه موضوع امر به معروف و نهی از منکر نیز بهتر و آسان‌تر به پیش می‌رود و ادامه می‌یابد و مسیرش هموارتر می‌گردد؛ زیرا هر دو جانب با دیانت و از روی دلسوزی و شناخت ایمانی، به صورت بسیار بهتر و قابل درک، مطالب یکدیگر را می‌فهمند و اطاعت می‌کنند و در زندگی خود پیاده می‌نمایند و به همین دلیل است که یکی از شروط بسیار مهم امر به معروف و نهی از منکر، بحث اسلام است که آمر باید مسلمان باشد تا بتواند مسلمانان را به امور خیر و نیک امر نماید و از کارهای شر و بد باز بدارد.
  1. تکلیف
ابن منظور در تعریف مطلق «تکلیف» ذیل واژه‌ی «کلف» می‌نویسد: «تکلیف» در لغت به معنای امر به انجام دادن کاری است که انجام دادنش برای کسی که به او امر شده مشقت دارد.
در اصطلاح و در یک تعریف ساده‌تر می‌توان در مورد آن چنین نوشت: «عبارت است از اوامر و نواهی خداوند متعال به بندگانش به منظور انجام دادن یا انجام ندادن برخی از افعال که آنرا تکلیف می‌گویند.»
واژه‌ی تکلیف به‌صورت واضح و عینی در قرآن کریم نیامده است، اما از مشتقات مصدر آن حدوداً هفت بار در کلام وحی ذکر شده است که در شش مورد بار معنایی واحدی دارد که به موضوع مربوطه دلالت مستقیم دارد و اهمیت توان و تکلیف بشر را بیان می کند:
  1. در سوره بقره آمده است: «لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا»؛ [بقره: ۲۳۳] ترجمه: «هیچ‌کس جز به اندازه‌ی توانایی‌اش مکلف نمی‌شود.»
  2. در سوره نساء نیز الله تعالی فرموده است: «لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ»؛ [نساء: ۸۴] ترجمه: «جز به نفس خودت مکلف نیستی.»
  3. در سوره‌ی انعام در ضمن بحث اموال یتیمان نیز تذکر می‌دهد: «وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»؛ [انعام: ۱۵۲] ترجمه: «و به مال یتیم جز به روشی که نیکوتر است، نزدیک نشوید تا به حدّ بلوغِ [بدنی و عقلیِ] خود برسد، و پیمانه و ترازو را بر اساس عدالت و انصاف کامل و تمام بدهید؛ هیچ کس را جز به اندازه‌ی توانش تکلیف نمی‌کنیم؛ و هنگامی که سخن گویید، عدالت ورزید هر چند درباره‌ی خویشان باشد، و به پیمان خدا وفا کنید؛ خدا این [گونه] به شما سفارش کرده تا پند گیرید.»
  4. حتی الله تعالی در باب ایمان و اعمال صالح نیز بیان می‌کند که اگر هر انسان به اندازه‌ی توانش ایمان داشته و عمل صالح انجام دهد، از جمله‌ی بهشتیانی است که دایم در بهشت می‌مانند و می‌فرماید:
«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»؛ [اعراف: ۴۲] ترجمه: «و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند هیچ‌کس را جز به اندازه‌ی توانش تکلیف نمی‌کنیم آنان اهل بهشت هستند و جاودانه در آن خواهند ماند.»
  1. وقتی پیرامون عدالت الهی بحث می‌شود، بازهم الله تعا در بهشت می مانند و می فرماید: لی توان بشر را اساس می‌داند و عدم ظلم را بر آن مترادف بیان کرده و این موضوع را با اهمیت کامل بیان می‌کند: «وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ»؛ [مؤمنون: ۶۲] ترجمه: «(ما) هیچ‌کس را جز به اندازه‌ی توانش تکلیف نمی‌کنیم و نزد ما کتابی است که به حق سخن می‌گوید و به آنان هیچ ستمی نمی‌شود.»
  2. در بخش انفاق نیز توان امت اسلامی را یادآور شده و می‌فرماید: «يُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا» [طلاق: ۷] ترجمه: «آنان که دارا (و ثروتمند) هستند باید از دارایی (و ثروت) خود انفاق کنند، و کسی که تنگدست است پس باید از آنچه که الله به او داده انفاق کند. الله هیچکس را جز به اندازه‌ی (توانایی) که به او داده مکلّف نمی‌کند، الله به زودی بعد از سختی (و تنگدستی) آسانی (و گشایش) قرار می‌دهد.»
اما اگر خواسته باشیم موضوع تکلیف بنده در برابر فرامین الله تعالی را واضح‌تر بیان کنیم، ناگزیریم اینگونه بنویسیم که تکلیف، توان عقلی، جسمی و حکمی فرد را گویند که با آن بتواند حکمی را که بدان امر شده است، من حیث یک فرد مکلف، انجام دهد یا ترک کند و آنرا عبادت و اطاعت دانسته و از زیر بار مسئولیت آن بدون عذر شرعی، قصر در نرود.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version