نویسنده: ابوعرفان
عواقب ترک امر به معروف و نهی از منکر
-
ظهور غربت و بیکسی دین؛
امر به معروف و نهی از منکر برای هر جامعه و امتی یک ضرورت اساسی است که وحدت و انسجام آنها را تقویت کرده و پیوندهای میان افراد را مستحکم میکند. در صورتی که این وظیفهی مهم مغفول واقع شود، نه تنها اتحاد و همبستگی از بین میرود، بلکه احساس برادری، همدلی، همیاری و همکاری نیز تضعیف شده و مسئولیتهایی که در اسلام بر دوش هر فرد مسلمانی قرار دارد، نادیده گرفته میشوند. از دست دادن این ارزشها، به بیگانگی و غربت اسلام منجر میشود؛ دینی که نقش محوری در زندگی انسان داشته و برای تحکیم اصول انسانی و عبادی که به آرامش روانی، روحی و جسمی منتهی میشود، بنیان نهاده شده است. این دین برای تضمین سعادت دنیوی و اخروی بشریت آمده است، اما با ترک امر به معروف و نهی از منکر، در انزوا رانده شده و از مسیر اصلی خود منحرف میگردد.
علاوه بر این، غربت دین به عنوان یکی از نشانههای ظهور قیامت و پایان جهان شناخته شده است. در چنین شرایطی، صبر و استقامت ارزشمند و پسندیده تلقی میشود. همانطور که رسول الله ﷺ فرمودهاند: «یأتی علی الناس زمانٌ الصابر فیهم علی دینه کالقابض علی الجمر»؛ ترجمه: «زمانى بر مردم میآید كه شكيبایی بر دين در آنان، همانند كسى است كه اخگرى در دست گرفته باشد.»
البته عامل آن، ندرت و قلت انصار و حامیان دین در جامعه است که دوستداران واقعی اسلام و دیانت در چنین شرایطی از نظر کمیت بسیار اندک گشته اما از بُعد کیفی، در بالاترین درجه قرار خواهند داشت و از سویی، به دلیل کمبود دعوتگران واقعی و مصلحان راستین، مهلکات و شبهات در جامعه شایع شده و راههای گمراهی و ذلت به روی عموم مردم گشوده میشود.
علاوه بر این، دعوتگران گمراهی و تباهی نیز قد علم کرده و دست به کار میشوند. در برابر این همه هجمه و حمله، اگر مسلمانان دست از امر به معروف و نهی از منکر بکشند و در برابر نابودی باورها و اندیشههای خود صرفاً نظارهگر باشند، قطعاً در چنین شرایطی، دین نسبت به هر زمان دیگری غریب گشته و به علت سهلانگاری و کوتاهی مسلمانان مظلوم و بیگانه قرار میگیرد. چراکه تعارف و شناخت دین وابسته به وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر مسلمانان است و این که تا چه سرحدی این مکلفیت خویش را ادا میکنند؛ زیرا عدم ادای این مسئولیت یا کوتاهی در شیوههای انجام آن و یا بیتفاوتی در برابر هجمات ضد دینی و توجه نکردن به دعوتگران گمراهی و معصیت و نافرمانی، باعث میشود دین ناشناس یا ناشناخته بماند و بهصورت کامل و دقیق معرفی نگردد و یا بهصورت بسیار بد و خلاف آنچه واقعاً هست تعریف شود. این وضعیت را در اصطلاح علمی «غربت / بیکسی» میگویند؛ چنانکه رسولالله ﷺ فرموده است: «بَدَأَ الإِسْلاَمُ غَرِيبًا وَسَيَعُودُ كَمَا بَدَأَ غَرِيبًا فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ»؛ ترجمه: «اسلام با غربت آغاز شده است و بهزودی دوباره غریب میشود همچنان که شروع شده است؛ پس خوشا به حال غریبان.»
مفهوم غربت و بیکسی در این بخش، ندرت داعیان بهسوی دین است؛ یعنی همانند صدر اسلام که دعوتگران اسلام اندک و محدود بودند و توانستند اسلام را گسترش دهند، اکنون نه به علت کم بودن، بلکه با وجود کثرت و فراوانی مسلمانان، به دلیل معدود بودن افرادی که مردم را بهسوی اسلام دعوت میکنند و امر به معروف و نهی از منکر مینمایند، دین غریب و بیکس میگردد. این به علت ترک امر به معروف و نهی از منکر است که در این شرایط، دعوتگران در نزد الله تعالی جایگاه و مقام شامخی خواهند داشت و کسانی که این امر الهی را ترک کردهاند، قطعاً بازخواست خواهند شد. آنچه در حدیث فوق تحسین و تمجید شده است، غریبانی هستند که در اوج غربت و بیکسی دین و در شرایط اضطراری و سخت، همچنان به دعوت بهسوی اسلام تلاش و تقلا میکنند و در مسیر خود از جان و مال و زمان خود دریغ نکرده و بیهیچ هراس و اضطرابی، اسلام و موضوع دعوت خویش را بر همهچیز ترجیح میدهند. از این منظر که چنین افرادی در جامعه اسلامی انگشتشمار هستند، در حدیث به غریبان صدر اسلام تشبیه شده و تعریف گشتهاند.
-
الفت به منکرات:
تمامی امور و احکام و بیانات قرآن عظیمالشأن و به تعبیر عامتر، دین مقدس اسلام، یا امر به معروف هستند یا نهی از منکر. در پرتو این اصل، وجه برتری، خوبی، نیکی، صلاح، ثواب، بهشت و… از پستی، زشتی، بدی، خطا، گناه، دوزخ و… واضح و مبرهن میگردد. راستی آزمایی هر انسان، مسیر و سرنوشت وی را روشن میسازد. اما با وجودی که ترک امر به معروف و نهی از منکر گناه و معصیت و خطا است، یکی از عواقب بسیار خطرناک و ناگوار آن «الفت به منکرات» است. هرگاه انسانی دچار این مصیبت گردد، رهایی از منجلاب آن کار آسانی نیست، خصوصاً زمانی که تبدیل به عادت و سبک زندگی گردیده باشد.
وقتی خواص امت اسلامی که درک صحیحی از امر به معروف و نهی از منکر دارند، این دستور الهی را ترک کنند، عموم مردم و اجتماع به گناه و منکرات آغشته گشته و بهمرورزمان الفت پیدا میکنند. اصطلاح «عموم بلوا» مفهوم شمولیت و فراگیری را میرساند؛ یعنی مصیبتی که برای عموم مردم عادی شده و در برابر انجام یا ترک آن بیتفاوتاند و هیچ واکنشی از خود بروز نمیدهند و بلکه برای همگان عادی شده و به آن آغشته گشتهاند.
«إِنَّ النَّاسَ إِذَا رَأَوُا الظَّالِمَ فَلَمْ يَأْخُذُوا عَلَى يَدَيْهِ أَوْشَكَ أَنْ يَعُمَّهُمُ اللَّهُ بِعِقَابٍ مِنْهُ»؛ ترجمه: «همانا مردم وقتی ظالمی را [در حال ارتکاب ظلم] ببینند و دستش را نگیرند [و مانع ظلم او نشوند]، نزدیک است که الله تعالی عذابی از همان جنس بر آنان عام و مسلط کند.»
این بلا زمانی بر سر مسلمانان میآید که در برابر انجام منکرات سکوت کنند و در رابطه با معروفات نه کسی را ارشاد و راهنمایی کنند و نه به فکر و اندیشهی آن باشند. زیرا گناه با پشتیبانی شیطان و نفس، همواره جذاب و دلنشین جلوه داده شده و انسانها را وسوسه میکند که انجام گناه را امتحان کنند. وقتی گناهی از انسان سر زد و طعم آن در دلش نشست، همانند معتادی همواره در پی انجام آن آستین بالا میزند تا آن را انجام دهد. این اصرار بر انجام معصیت، نشان قوی و دلیل مستحکمی است بر اینکه چنین فردی به نافرمانی و گناه الفت پیدا کرده و شیفته آن شده است. این شیفتگی، آغشتگی و آلودگی به گناه و نافرمانی الله تعالی، از ترک امر به معروف و نهی از منکر نشئت میگیرد و الله تعالی در برابر ترک این فرمانش بیپاسخ نمیماند: «وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»؛ [أنفال: ۲۵] ترجمه: «و از فتنهای بپرهیزید که تنها به ستمکارانِ شما نمیرسد، [بلکه همه را فرا میگیرد] و بدانید که الله سختکیفر است.»
-
مورد لعنت قرار گرفتن؛