نویسنده: «ابو عائشة»

عقل در اصطلاح

در مورد تعریف اصطلاحی عقل و بیان طبیعت آن، دیدگاه‌های زیادی وجود دارد که در زیر به برخی از آن‌ها می‌پردازیم:
  • عده‌ای می‌گویند: «عقل، نیرویی است که به‌وسیلۀ آن بین حقائقِ معلومات جدایی ایجاد می‌شود»؛
  • برخی می‌گویند: «عقل، عرضی است که با سایر علوم و اعراض مخالفت دارد»؛
  • بعضی می‌گویند: «عقل عبارت از غریزه، حکمت و ذکاوت و باهوشی بوده است».
دکتر محمد عبدالفتاح در کتاب خود بعد از بیان اقوال مختلفی دربارۀ تعریف اصطلاحی عقل، چنین نتیجه‌گیری نموده می‌نویسد: «می‌توان گفت که «عقل» در معنای اصطلاحی آن، با وجود اختلاف دیدگاه‌ها و تفاوت اقوال و تداخل تعریفات در مورد آن، که در نتیجه، در یک نقطۀ مشترک با هم جمع می‌شوند و آن نقطه این است که عقل یک عنصر اساسی در کارکرد معرفتی انسانی است و عقل اولین قاعده‌ای است که انسان به‌وسیلۀ تأمل و دقت، استنباط و درک حقائق اشیاء را شروع می‌کند و عقل بهترین وسیله برای رهیاب‌شدن به مسیر درست است؛ البته به شرطی که از مؤثرات سلبی که در آن تأثیر می‌گذارند به دور باشد».

جایگاه عقل نزد معتزله

معتزله در بسیاری از آراء و نظریات‌شان بر عقل تکیه می‌کردند و آن را به‌عنوان دلیل قوی می‌پذیرفتند، همین دیدگاه باعث شد تا آنان بسیاری از چیزهایی که با عقل سازگاری نداشت را انکار نمایند.
امام نووی رحمه‌الله در مورد دیدگاه معتزله دربارۀ عقل چنین می‌فرماید: «معتزله باور دارند که ثواب، عقاب، جنت، جهنم، واجب، حرام، مکروه و غیره با عقل ثابت می‌شود، آنچه را عقل حرام بداند حرام است و آنچه را عقل حلال بداند حلال است و آنچه را عقل واجب بگرداند واجب است و آنچه را مباح بداند مباح است؛ زیرا عقل نزد معتزله قاضی و حاکم بر نص است؛ پس عقل اصل است و نص فرع».
برخی از روشن‌فکران معاصر، دیدگاه معتزله را در این بخش ستوده و آن را برای روشن‌فکری و عقلانیت فعلی مناسب دانسته‌اند که ما در بخش‌های آینده دراین‌باره به‌تفصیل بحث خواهیم کرد، إن‌ شاءالله.
خلاصۀ مطلب این است که دلیل عقلی نزد معتزله بر کتاب و سنت مقدم است؛ زیرا به‌وسیلۀ عقل، خوب از بد تشخیص داده می‌شود و با عقل درک می‌شود که کتاب، قیاس و اجماع حجت هستند یا خیر و عقل در اعتبار بخشیدن دلایل مصادر دیگر، اصل است و به‌وسیلۀ آن ثبوت دلایل و بطلان آن درک می‌شود و برای ما شایسته نیست که وقت بررسی و معالجۀ شرایع دیگر، بدون نظارت عقل، ادعای بطلان آن شرایع را داشته باشیم.
پس معتزله، عقل را اولین دلیل قرار داده و آن را بر اصول و اعتبارات دیگر مقدم می‌دانند و عقل (نزد آنان) بر دلایل دیگر مقدم است؛ زیرا عقل اولین واسطه در شناخت هر آن چیزی است که بعد از آن می‌آید؛ پس عقل اولین چیزی است که به مهم‌ترین دلایل دست می‌یابد و یکی دیگر از امتیازات عقل این است که به‌وسیلۀ آن حجیت کتاب دانسته می‌شود و عقل مدار تکلیف و اصل آن است.
این دیدگاه را قاضی عبدالجبار خیلی واضح و صریح بیان داشته است: «اولین دلیل، دلیل عقلی است؛ زیرا به‌وسیلۀ آن دانسته می‌شود که کتاب الله حجت است و هم‌چنان سنت و اجماع و شاید عده‌ای از این ترتیب تعجب کنند و چنین بپندارند که ادله به ترتیب؛ فقط کتاب الله، سنت رسول‌الله و اجماع هستند و یا گمان کنند که وقتی عقل بر این امور دلالت کند؛ پس مؤخر است، باید گفت که مسئله این‌طور نیست؛ زیرا خداوند متعال صاحبان عقل را مخاطب قرار داده است و به‌وسیلۀ عقل دانسته می‌شود که کتاب الله، سنت و اجماع حجت هستند؛ پس عقل اصل این باب است».
یکی از اصول اصلی معتزله تقدیم عقل بر نقل است. معنای تقدیم عقل بر نقل این است که معتزله تحسین و تقبیح را وابسته به عقل می‌دانند، آن چیزی که تحسین و تقبیح می‌کند، عقل است.
بخش قبلی | بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version