نویسنده: دکتور فضل‌احمد احمدی

مفهوم نشنالیزم

نشنالیزم، همانند سایر اندیشه‌های سیاسی، دارای پیچیدگی و ابهامات است. بااین‌حال، به‌طورکلی می‌توان گفت که نشنالیزم یا ملت‌باوری نوعی آگاهی جمعی است که به تعلق ملت اشاره دارد. این ایدئولوژی، دولت ملی را بالاترین شکل سازمان سیاسی می‌داند و در برابر چیرگی یا تسلط بیگانه‌ها برای تأسیس یا حفظ چنین دولتی، مبارزات ملی‌گرایانه را برقرار می‌کند.
به‌عبارت‌دیگر، نشنالیزم به‌عنوان یک ایدئولوژی به شکلی از رفتار نگریسته می‌شود که از خودآگاهی ملی، هویت قومی یا زبانی برای فعالیت‌ها و بیان سیاسی استفاده می‌کند. در این راستا، دولت ملی به‌عنوان تلاقی ناسیونالیسم (نشنالیزم) و دولت‌گرایی که از یک‌سو تمایل به تقویت و استحکام قدرت دولتی دارد و از سوی دیگر به ساخت یک فضای هویت‌ساز و وحدت‌بخش برای اطاعت از فرهنگ رسمی غالب، محدود شده است.
هم‌چنین، می‌توان گفت که نشنالیزم یا ملی‌گرایی در حقیقت، چیزی نیست جز احساس مالکیت و یا شرکت و مشارکت در یک مالکیت عمومی که ظرف آن کشور و مظروف آن ملت است.
بنابراین، نشنالیزم وضعیتی ذهنی و به معنای ارادۀ جمعی است که نهایت وفاداری فرد را نسبت به دولت ملی نشان می‌دهد. نشنالیزم در این مفهوم جنبشی ایدئولوژیک برای دست یافتن و حفظ استقلال (حاکی از نفوذ همیشگی نشنالیزم در ملت‌های دیرپا)، وحدت و هویت برای مردمانی است که برخی از اعضای آن به تشکیل یک ملت بالقوه و بالفعل باور دارند.
از سوی دیگر، هستۀ اصلی نشنالیزم بر اساس یک شکل از فرهنگ عمومی و نماد سیاسی و در نهایت، فرهنگ توده‌ای سیاسی شده است که تلاش می‌کند شهروندان را برای عشق ورزیدن به ملیت خود، رعایت قوانین و دفاع از سرزمین بسیج کند. «لئون پی. بارادات»، موجودیت سیاسی نشنلیسم را بیش از یک توصیف صرفاً سیاسی می‌داند و می‌نویسد: نشنالیزم آینه‌ای است که افراد، خود را در آن می‌بینند و تعریف می‌کنند (منشوری است که به واسطۀ آن افراد مشاهده می‌کنند، ارزیابی می‌کنند و نسبت به حوادث و دیگر افراد عکس‌العمل نشان می‌دهند. نشنالیزم ویژگی‌های غیرمادی مشخصی دارد که موجب ادراک، تاریخ، عزم و اراده در پیروانش می‌گردد). به‌عبارت‌دیگر، نشنلیسم وسیله‌ای است که با آن می‌توانند از طریق بالا بردن غرور ملی و عزت‌نفس، احساس روشن‌تری از هویت خاص خود به دست آورند.
نشنالیزم برای ورود به برنامه‌های سیاسی و فرهنگی، به مفاهیمی نظیر اصالت، تداوم، شأن و منزلت، تقدیر و سرنوشت و علاقه و شور به میهن نیاز دارد. این مفاهیم به‌عنوان معیارهایی برای ارزیابی وضعیت گذشته و حال ملت و تلاش برای دستیابی به اهداف موردنظر ارائه می‌شود. اصالت به معنای یافتن خود واقعی و پاک کردن آثار زمان‌های گذشته است که باید توسط تاریخ‌نگاران، هنرمندان، باستان‌شناسان و فرهنگ‌سازان اثبات شود. در اینجا، اصالت مترادف با حقیقت می‌شود و تقابل اصل با بدل و یافتن تمایز‌های دقیق میان ما و دیگران به محور اصلی مباحثات روزمره تبدیل می‌شود.
مفهوم تداوم به معنای همگونی در طول زمان و استناد به ایده‌ها، علی‌رغم تحولات و رویدادهای رخ داده در طول زمان است. مفهوم منزلت نیز به کشف مجدد ارزش‌های درونی و دست‌یابی به منزلت و شکوه واقعی خود است. این تفسیر از منزلت با استناد به عهد قدیم و اصل و نسب ناشی از آن، وعدۀ بازیابی جایگاهی را می‌دهد که در آن هویت مظلوم به حاشیه رانده شده، عظمت و بزرگی پیشین را دوباره به دست خواهد آورد.
نشنالیزم به‌عنوان یکی از اصول ایدئولوژی و سیاست بورژوازی شناخته می‌شود. این اصل بر این اعتقاد استوار است که خصایص و ویژگی‌های ملت خود را برتر و ارجمند می‌داند و درعین‌حال، سایر ملت‌ها را کمتر ارزشمند و دشمنانه تلقی می‌کند. نشنالیزم به دنبال ایجاد تضاد و خصومت بین ملت‌ها است و در جامعۀ بورژوازی، به همراه پیدایش مفهوم ملت، شکل گرفته و به رشد سرمایه‌داری وابسته است.
در یک تعریف دیگر آمده است که نشنالیزم یک طغیان جمعی است که از گروه‌های پراکنده، طبقات بی‌شکل، نخبگان متغیر، دولت، نظام اقتصادی، انواع مختلف جنبش‌های اجتماعی، احزاب و دیگر نظام‌های اجتماعی تشکیل شده است.
ارنست هاس، نشنالیزم را یک شکل از عقلانیت تصور می‌کند که به دنبال ایجاد و اعمال انسجام در جوامع در حال تحول است. او باور دارد که نشنالیزم لیبرال، یک شکل خاص از نشنالیزم است که بیشترین احتمال موفقیت در یکپارچه کردن جوامع در حال تحول را دارد و تنها شکل عقلانیت است که ممکن است به اکثر نظام‌های سیاسی در تعاملات خود انسجام بخشد.
با تمرکز بر تفکیک بین عقلانیت ماهوی و عقلانیت رسمی یا صوری، هاس استدلال می‌کند که واحدهای جمعی که منسجم شده‌اند، الگوهای اهداف وسایل مناسب را انتخاب می‌کنند و به دست آوردن انسجام با تبعیت از اهداف عینی، مانند رفاه عمومی یا کاهش گناه را تضمین می‌کنند. شیوه‌های سازمان‌دهی اقتصاد، حیات خانوادگی، حکمرانی و روابط بین‌الملل (با سایر ملت‌ها) نیز از عقلانیت ماهوی مشتق می‌شوند.
برنامه‌های ناسیونالیستی خاص نیز به شکل منسجم‌تری از سازمان سیاسی، یعنی یک ملت-دولت با یک مأموریت و قانون اساسی خاص، منجر می‌شوند.
نشنالیزم انگیزه و محرک افراد یک ملت برای رقابت بین‌المللی است. در اقتصاد، تعهد به رشد مداوم این انگیزه را ایجاد و تقویت می‌کند و طی آن، دستاوردهای اقتصادی، رقابت‌پذیری و رفاه و سعادت، ارزش‌های ملی مهم و مثبتی را به دنبال دارند. بااین‌حال، بستگی به نوع و ویژگی خاص نشنالیست‌ها دارد. در نوع مدنی-فردگرا که ملت مجموعه‌ای از افراد است، فعالیت و دستاورد اقتصادی به دلیل اهمیتش، ارزش دارد و افراد، رشد اقتصادی را جزو منافع ملی خود می‌دانند. در نشنالیزم جمعی (مدنی یا قومی)، منافع ملی مستقل از منافع افراد تعیین می‌شود و ممکن است شامل منافع اقتصادی در کل نشود یا به آن اهمیت ثانوی داده شود. در نشنالیزم قومی، فعالیت اقتصادی ارزش خاصی ندارد و اغلب اقلیت‌ها در آن کنشگران اقتصادی برجسته‌ای هستند. هم‌چنین، در برخی از ملل و جوامع قومی، فعالیت اقتصادی بیشتر با ارزش تلقی می‌شود. به عبارت گرین فیلد، نشنالیزم شکلی از آگاهی اجتماعی و یک شیوۀ سازمان‌دهی ادراکی و اخلاقی واقعیت است. در نتیجه، نشنالیزم نمایندۀ بنیان نظم اخلاقی جامعۀ مدرن، منبع ارزش‌های آن، چارچوب هویت ویژۀ ملی‌اش و مبنای یکپارچگی اجتماعی در آن است.
بنابراین، ملی‌گرایی یا نشنالیزم (Nationalism) نوعی از آگاهی جمعی است؛ یعنی آگاهی متعلق به ملت که آن را آگاهی ملی می‌نامند. این آگاهی، اغلباً پدیدآورندۀ حس وفاداری، شور و دلبستگی افراد به عناصر تشکیل‌دهندۀ ملت (نژاد، زبان، سنت، عادات، ارزش‌های اجتماعی و به‌طورکلی فرهنگ است) و گاه موجب بزرگداشت مبالغه‌آمیز از آن‌ها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملی دیگر ملت‌ها می‌شود.
پرچم ملی همانند دیگر نمادها، نشانۀ بسیار مهمی از جوامع ملی‌گراست. در تعریفی دیگر، ملی‌گرایی به اصالت دادن به تعلقات قومی و ملی تعریف شده است. به دلیل تعلق به بخشی از تاریخ، سرزمین، فرهنگ و مردمان خاص، انسان به قوم خود احساس تعلق می‌کند و تلاش می‌کند تا منافع ملی خود را تأمین کند، حتی اگر مستلزم زیان دیگران هم باشد. این مسئله از علاقه‌مندی شروع می‌شود و ممکن است به افراط در نژادپرستی منجر شود. واژۀ ملی‌گرایی در معنای اصطلاحی، عمدتاً دو نوع کاربرد دارد.
گرچه وطن‌گرایی و نشنالیزم یکی از عوامل مهم حفظ کشور و تمامیت ارضی است و در عمدۀ ایدئولوژی‌های معاصر وجود دارد، اما ظهور و گسترش نشنالیزم در غرب (اروپا) و شرق (دنیای اسلام) شبیه همدیگر نبوده است. علی‌رغم اینکه سکولاریزم (جدایی دین از سیاست) در اروپا تحقق یافت، تجربۀ تاریخی و تحولات هزار سالۀ اروپا که بر پایۀ دو تمدن هلنیزم و آیین مسیحیت استوار بود، باعث همگرایی ملل اروپایی و تشکیل اتحادیۀ اروپا گردید.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version