نویسنده: ابورائف

مذاهب اقتصادی بی‌دینی

3- نظریۀ اقتصادی کمونیستی
در تضاد با مذهب فیزیوکراسی و سرمایه‌داری که بر مبنای طبیعت و انگیزه‌های فردی برپا شده بود، نظریۀ اقتصادی کمونیستی ساخته و پرداخته شد و بر جامعۀ غربی و نیز شرقی سیطره افکنده بود. این نظریه، اصل و اساس خود را بر ملکیت جمعی و همگانی برپا کرده و ملکیت فردی را کلا انکار کرده است. از نظر این مذهب، مالکیت بر اشیا و دارایی‌ها، عمومی و اجتماعی است و افراد فقط به اندازۀ کارکرد خود مزد می‌گیرند و وظیفۀ بررسی ملکیت‌ها و تملک بر آن‌ها نیز از آنِ دولت است.
موسس این نظریه نیز «کارل مارکس» بود که اقتصاد را منبع و اساس هر عقیده و عملی می‌دانست. این نظریه به‌صورت کلی دین را انکار می‌کند و اله جهان را اقتصاد و مادی‌گرایی می‌داند.

واقعیت اقتصادی امروز غرب

حقیقت اقتصادی جهان غرب این است که از دین جدا شده است و به نوعی اروپا در زمینۀ اقتصادی به الله تعالی کفر ورزیده است و برده و بندۀ مادی‌گرایی و اقتصاد و کسب ثروت شده است. انسان غربی امروزی روح خود را فراموش کرده، قلب خود را تاریک ساخته و احساس خود را پست قرار داده و همۀ این کارها را برای راحتی جسم و معدۀ خویش و غرق‌شدن در متاع و کالای زودگذر دنیوی انجام داده است.
استاد «محمد اسد» می‌نویسد: «فرد عادی اروپایی خواه دموکرات باشد یا فاشیست، پیرو نظام سرمایه‌داری باشد یا کمونیست، تولیدکننده باشد یا اندیشمند فقط یک دین مثبت را می‌شناسد و آن بردگی و بندگی ترقی مادی است؛ یعنی از نظر وی در دنیا فقط یک هدف وجود دارد و آن آسان‌سازی زندگی است. مظاهر این دین، کارخانه‌های کلان، سینماها، آزمایش‌گاه‌های شیمیایی، بارهای رقص، کارخانه‌های تولید برق و اماکنی از این قبیل است.
بدین‌صورت، اقتصاد اروپا همانند دین و اعتقاد آن مبتلا به سیکولاریزم و جدایی از دین شد و دین را از جهت‌دهی امور اقتصادی دور نگه داشتند.‎

سیکولار شدن علم در جامعۀ اروپا

بخش مهم دیگری از جامعۀ غربی و اروپا که متاثر از سیکولاریزم و جدایی از دین شد، بخش علوم بود. علت اساسی و مهم سکولار شدن علم در جوامع اروپایی و غربی استبداد کلیسا و نبرد آن با علوم، اندیشه و عقلانیت بود. نظرات اشتباه و خاطئ کلیسا در مورد وقایع و اتفاقات تاریخی و نیز شکل خلقت موجودات و تحلیل‌های آن در مورد کائنات که صراحتا مخالف با مبادئ علمی بود، سبب اساسی سکولار شدن علم و جدایی آن از آموزه‌های دینی بود.
به همین علت و پس از مخالفت‌های مختلف و متعدد کلیسا با تحقیقات علمی و اکتشافات آن، حرکتی قوی و عمیق در مخالفت با دین و وحی ایجاد شد و موجی از طرد و رد آموزه‌های دینی و هر آن‌چه نام دین بر آن باشد، در میان مردم اروپا به راه افتاد. به‌گونه‌ای که نظریۀ شایعی در میان اروپایی‌ها مشهور گردیده بود که در اصل مال «آلفرد وایت هد» بود و می‌گفت: «در هر مسئله‌ای که علم و دین با هم در آن مناقشه کرده‌اند، حق با علم بوده است و دین به خطا رفته است.»
این نظریۀ آن‌ها نیز بر اساس شکست‌هایی بود که کلیسا همواره در مقابل علم خورده بود و ناتوانی کلیسا در مقابل اکتشافات علمی، به یقین برای آن‌ها ثابت شده بود.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version