نویسنده: محمد ملازاده

هویت ملی

بعد از توضیح مختصری كه پیرامون هویت دینی و مؤلفه‌های آن داده شد، لازم است هویت ملی و مؤلفه‌های آن را تحلیل و بررسی كنیم تا معلوم شود چه چیزهایی اصول و مبانی ملی ما محسوب می‌شوند.

ذكر این مبحث وقتی اهمیت پیدا می‌كند كه بدانیم برخی از نویسندگان ادعا می‌كنند در اسلام توجهی به هویت ملی نشده و راهكاری برای قضایای ملی وجود ندارد در نتیجه برای حل این قضایا باید به راهكارهای دیگر متوسل شویم.

تحقیقات نشان می‌دهد كه سه عنصر می‌توانند به عنوان مؤلفه‌های تشكیل دهنده‌ی هویت ملی یک قوم و ملت مطرح باشند كه عبارتند از:

  1. زبان

زبان عنصر اصلی تشكیل دهنده‌ی هویت ملی یک قوم به حساب می‌آید و باعث امتیاز و جدایی ملتی از سایر اقوام و ملل می‌شود. خداوند متعال در قرآن كریم از این عامل مهم و اساسی به عنوان یكی از آیات و نشانه‌های خود یاد كرده و می‌فرماید:

﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفُ أَلۡسِنَتِكُمۡ وَأَلۡوَٰنِكُمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّلۡعَٰلِمِينَ ٢٢﴾ [الروم: 22].

«از جمله‌ی آیات و نشانه‌های خداوند متعال آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانها و رنگ‌های شما است. و در این، نشانه‌هایی برای دانشمندان و عالمان وجود دارد».

اگر امروزه طرفداران اندیشه‌ی ناسیونالیستی زبان مادری را یكی از مهمترین افتخارات خود می‌دانند و به وسیله‌ی آن بر دیگران فخر می‌فروشند و به شاهكارهای ادبی خود مباهات می‌نمایند و … در دین اسلام، از زبان وحی، كه كلام خدای منان است اختلاف زبانی ملت‌ها یكی از آیات خدا معرفی شده و هركس با این آیه مخالفت ورزد و قومی را به خاطر زبان تحقیر كند در واقع با آیات خدا مخالفت ورزیده است. در اسلام حق بهره از زبان مادری و اعتزاز به آن به همه‌ی اقوام داده شده است و خداوند اعلام می‌دارد:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِيُبَيِّنَ لَهُمۡ﴾ [ابراهیم: 4].

«ما هیچ رسول و فرستاده‌ای جز به زبان قومش نفرستاده‌ایم تا (دین و هدایت خدا را) برای آنها بیان كند».

اما هیچ احدی حق ندارد زبان خود را بهتر و برتر از زبان دیگر اقوام بداند و از كانال تحقیر زبان آنان، برتری زبان خود را اثبات نماید.

  1. تاریخ

تاریخ آینه‌ی انعكاس غم و شادی‌ها، تلخی‌ها و شیرینی‌ها، پیروزی و شكست‌های یک ملت است. تاریخ، افتخارات گذشتگان را در صفحات خود نگهداری می‌كند تا نسلهای بعدی از تجارب آنها درس عبرت بگیرند.

تاریخ به عنوان یک عامل مهم در ساختار هویت ملی یک قوم رُل اساسی بازی می‌كند. از این رو ناسیونالیست‌ها بشدت به اساطیر، قهرمانان و افسانه‌های ملی اهتمام می‌ورزند و در تعریف و تمجید از آنها به داستانسرایی می‌پردازند و از افراط و غلو در شأن آنها هیچ ابایی ندارند.

در اسلام تاریخ گذشتگان بعنوان عنصری جهت كسب تجربه و درس عبرت یاد شده و بعد از ذكر حوادث گذشتگان به ما دستور می‌دهد از سرنوشت آنها عبرت بگیریم:

﴿لَقَدۡ كَانَ فِي قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾ [یوسف: 111].

«به حقیقت در داستان آنها درس عبرتی برای عاقلان وجود دارد».

  1. فولكلور

فولكلور كه عبارت از فرهنگ و دانش عامیانه و آداب و اعتقادات و افسانه‌ها و امثال و حِكَم یک ملت است از مؤلفه‌های هویت ملی بشمار می‌رود. از این رو است كه فولكلور سینه به سینه از آباء به ابناء نقل می‌شود و به عنوان یادگار نیاكان از آن حفاظت به عمل می‌آید و همواره به عنوان میراث گرانبها مایه‌ی مباهات اقوام است. در مورد فولكلور ملی ذكر این نكته خالی از فایده نیست كه از آنجا كه شریعت میزان سنجش حق از باطل تلقی می‌شود هر نوع عادت و آداب ملی را با آن می‌سنجیم. اگر موافق شرع خدا باشد آن را پاس می‌داریم و برای آن ارج و احترام قائل هستیم و اگر مخالف نصوص شرع باشد آن را تصحیح می‌كنیم یا از ریشه برمی‌كنیم و دور می‌اندازیم. و این امر از مقتضیات ایمان است.

متأسفانه برخی از ناسیونالیست‌های تندرو درصدد هستند برخی از عادات جاهلی را كه ریشه در شهوت‌رانی و رهایی از قیود اخلاقی دارند به عنوان فولكلور ملی و حفاظت از آداب ملی رواج دهند اما در واقع هدف از ترویج آنها مقابله با تعالیم اسلام و توجیه شهوت‌رانی افسارگسیخته است. و این عمل در برخی از موارد ناآگاهانه و دلسوزانه و در مواردی دشمنانه و مغرضانه صورت می‌گیرد.

ممكن است كسانی این قبیل اظهارات را بویژه از جانب كسانی كه منادی اسلام هستند دشمنی و مخالفت با اندیشه‌ی ناسیونالیستی [خاصه ناسیونالیسم كُردی] تلقی كنند و بگویند: اسلامگرایان دشمن یا حداقل مخالف آرمان ملی اقوام هستند و در مقابل ستم ملی كه بر اقوام می‌رود بی‌تفاوتند.

اما واقعیت غیر از این است. زیرا آنچه از تعالیم اسلام فهم می‌شود و آنچه به صورت واقعی در زمانی كه اسلام حاكم بوده وجود داشته است خلاف این ادعا را ثابت می‌كند و اقوام و ملتها در سایه‌ی حكومت اسلامی از همه‌ی حقوق ملی خود [حتی بیش از آنچه انتظارش را داشته‌اند] بهره‌مند بوده‌اند.

و اما اكنون كه در كشورهایی كه عنوان اسلامی یدک می‌كشند كردها و بقیه‌ی اقلیت‌ها مورد ستم واقع می‌شوند به این دلیل است كه سردمداران و دولتمردان این كشورها از تعالیم اسلام پیروی نمی‌كنند. به دیگر تعبیر، منشأ تمامی بدبختیهای مسلمانان «استبداد» حكام است نه اینكه این ستم  و ظلم معلول اسلام و حكم اسلامی باشد. بلكه هر كس منصفانه در تعالیم اسلام بنگرد درمی‌یابد كه مترقی‌ترین راهكار جمعیت احقاق حق و عدل در آن وجود دارد.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version