نویسنده: محمدالافغانی

آیت:

وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم مِن خَیرٍ تَجِدُوهُ عِندَاللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعمَلُونَ بَصِیرٌ. [بقره: 110]
ترجمه: و نماز را برپا بدارید و زکات را ادا کنید؛ و هرکار نیکی که برای «جان» تان ذخیره می­کنید، قطعا حاصل آن را در پیشگاه خدا درخواهید یافت. آری، خداوند متعالی به هرآنچه می­کنید، بینا ست.

حدیث:

«عن أبي هریرة (رضی‌الله‌عنه) قال: قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وسلم): «من حسن إسلام المرء ترکه ما لا یعنیه». (حدیث حسن، به روایت ترمذی 1، شماره: 3180؛ و ابن ماجه 1، شماره: 3976)
ترجمه: از نشانه­های نیکویی اسلام یک فرد، این است که آنچه را به وی مربوط نیست [و به ایمان و بصیرتش سودی ندارد، یا زیان دارد] فرو می­گذارد.

داستان:

پروفیسوری بود؛ یک روز، جلوی کلاس در برابر شاگردان ایستاد شد و چندی از ابزار آموزشی در دست داشت، درس که شروع شد، بی آنکه لب‎تر کند، یک ظرف شیشه­‌ای بزرگ و خالی [از بین وسائلش] برون آورد و شروع کرد به پرکردن آن با گوی­‌های گلف. بعد؛ از شاگردان  پرسید: آیا این مرتبان/ظرف شیشه‌‎ای دستم پر است یا خالی؟ همه گفتند: پر. جعبه‌‎ای از ریگ برداشت و آن را داخل مرتبان ریخت و تند آن را تکان داد تا ریگ­ها در خلأهای میان گوی­‌های گلف در شیشه، جا گرفتند. سپس از شاگردان پرسید: هنوز هم شیشه پر است؟ دوباره همه گفتند: آری. این بار بطری­ای از شن برداشت و آن را بر روی ریگ­ها و گوی­‌ها، در شیشه ریخت. و طبعا شن‎ها هم جای خود در شیشه بازکردند. این بارهم پرسید: شیشه پر است؟ و این بار نیز همه یک­صدا گفتند: آری. این بار استاد یک فنجان قهوه برداشت و تماما آن را در شیشه، روی دیگر محتویات آن، خالی کرد. شاگردان همه از این کار استاد به خنده افتادند. بعد از اینکه خنده شان آرام گرفت، پروفیسور شروع کرد به توضیح دادن نمایش؛ او گفت: مرتبان شیشه‌­ای تمثیل زندگی‎ست و گوی­‌های گلف، تمثیل اولویت­‌های زندگی: دین، ارزش­های اخلاقی فرهنگی، خانواده، بچه‌‎ها، تندرستی و دوستان. این­ها چنان اند که اگر تمامی دیگر داشته‌‎‌هایت را از دست بدهی و این­ها را داشته باشی، همچنان زندگی­ات پر و استوار خواهد ماند. ریگ­ها اما تمثیل چیزهای مهم زندگی ست: کار، خانه، ماشین و… شن­ها تمثیل دیگر داشته­‌های زندگی؛ یا به تعبیری: شن­ها نشانگرِ چیزهای زائد و کم­ارج و حاشیه­‌ای زندگی اند. حالا؛ اگر اول شن­ها را در شیشه [ی زندگی] بریزی، قطعا جایی برای گوی­‌های گلف و ریگ­ها نمی‎ماند. این است داستان تمام زندگی واقعی‌ات: اگر تمام وقت و نیرویت را خرج چیزهای پیش­پا افتاده کنی، وقت و نیرویی برای چیزهای مهم نخواهی داشت. پس می­باید همه حواست را در باره­‌ی اولویت­‌های زندگی­ات، برای ثبات عقلی روحی­ات، جمع کنی و مواظب باشی که رابطه‌­ات با دین و التزامت به ارزش­‌ها و اصول اخلاقی­ات را مستحکم نگه داری. با خانوداه‌‎ات، پدر و مادرت و برادرانت شاد و گشوده باش. برای همسر زندگی­ات تحفه بگیر و ابراز عشق کن. مدام حواست به دوستانت باشد: برو دیدن شان، از احوال شان جویا باش. بخشی از وقتت را برای معاینه‎‌‌های تناوبی/دوره­‌ای طبی اختصاص بده. مطمئن باش که همیشه فرصت کافی برای کارها هست. همیشه، نخست به گوی­‌های گلف، یعنی به اولویت­‌های زندگی­ات، توجه داشته باش: اولویت‌­ها را تعیین کن، که باقی چیزها همه شان مشتی شن‌اند و اهمیت چندانی ندارند. وقتی سخنان پروفیسور تمام شد، یکی از شاگردان دستش را بالا کرد و پرسید: توضیح ندادید که فنجان قهوه تمثیل چه چیز بود؟ پروفیسور، با لبخندی، گفت: خوشحالم که پرسیدی. قهوه را صرفا بدان خاطر افزودم تا این نکته را برسانم که: هرقدر هم که زندگی­ات پر [و شلوغ] باشد، بازهم فرصت برای نوشیدن یک فنجان قهوه، باقی ست.

حکمت:

با گرگ­ها دوست باش، ولی همیشه تبرت آماده باشد!

دعاء:

رَبَّناٰ فَاغْفِرْ لَناٰ ذُنُوبَناٰ وکفِّر عَنَّا سیئاتِنا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الأَبرَارِ
ترجمه: پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس از گناهان مان در گذر، از عذاب دوزخ پناه مان ده و در نازستان­های فردوس با اشخاص نیکوسرشت، جای مان ده!

درس:

اولویت‌­هایت در ماه رمضان، در سال پیش رو، و در مابقی عمرت را از همین حالا تعیین کن، آن­ها را بنویس، بر آن­ها تمرکز، و در پرتو آن­ها زندگی کن؛ اینگونه زندگی­ای پربار، سرشار و معنادار خواهی داشت.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version