ترجمه: و به [وسیلهی] صبر و نماز، موجبِ کسب قوهی اله ی شوید، هرچند صبر و نماز، جز برای رامدلان، طاقتفرسا هستند. [رامدلان] کسانی هستند که یقین دارند به اینکه با پروردگار خویش روبرو خواهند شد و قطعا فرجام شان به آستانهی او منتهی خواهد شد.
آری؛ باید در تمامی کارهای خود، از صبر با تمامی انواعش و نیز، از نماز قوت بجوییم. البته که صبر و نماز عموما طاقت فرسا هستند، ولی نه برای رامدلان.
حدیث:
«عن أبي رقیة تمیم بن أوس الداري (رضیاللهعنه) أن النبي (صلیاللهعلیهوسلم) قال: الدین النصیحة. قلنا: لمن؟ قال: لله و لکتابه و لرسوله و لأئمة المسلمین و عامتهم». (روایت مسلم، جلد أول، حدیث شماره 55)
ترجمه: از ابی رقیه، تمیم بن اوس داری روایت است که، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوسلم) فرمودند: دین، [تماما، همان] خلوص است. پرسیدیم خلوص برای [و با] کی؟ فرمود: برای [و با] خدا، کتاب خدا، پیامبر خدا؛ و برای [و با] پیشوایان و زمامداران مسلمانان و عموم مسلمانان.
داستان:
باری، مدیر یک مدرسه تصمیم گرفت برای بچهها یک بازی هفتگی برپا کند. مدیر از همه خواست تا هر یک با خود کیسهای با چند دانه سیبزمینی بیاورد و روی هر یک از سیبزمینیها اسم شخصی را که از وی بدش میآید، نامگذاری کند. روزِ قرار، هر یک از بچهها کیسهای از سیبزمینی با خود آورد و هر دانه سیبزمینی را به نام یکی از آدمهایی که خوشش نمیآمد، نامگذاری کرده بود. (البته نام خانم مدیر در لیست نبود!!) جالب بود که به بعضی یک دانه سیبزمینی رسیده بود، و به بعضی دو، سه و تا پنج دانه سیبزمینی…
حالا خانم مدیر شرایط بازی را توضیح میدهد: هر یک از بچهها باید کیسهی سیبزمینی را تا یک هفته، هرجا که میرود با خودش داشته باشد. همین طور که داشت روزها میگذشت، کم کم بچهها بوی بدی احساس کردند که از کیسه بیرون میتراوید، اما به هرحال مجبور بودند هم بار سنگین کیسه و هم بوی بدِ سیبزمینیهای گندیده را تحمل کنند. طبعا، هر کیسهای که سیبزمینی بیشتری داشت، بارش سنگینتر و بوی بدِ آن هم بیشتر بود. هر طور بود، هفته به پایان رسید و بچهها به خاطر خلاص شدن از این تکلیف آزاردهنده، خوشحال شدند. بعد از پایان بازی هفتگی، خانم مدیر از احساس بچهها در طول هفته و کشیدنِ بار سنگین و بوی گندیدهی کیسه پرسید. همه شروع کردند به شکوه و گلایه و از مشقتی که در طول هفته کشیده بودند میگفتند. در آخر، خانم مدیر، شروع کرد به توضیح دادنِ هدف نهانیِ بازی و گفت: این وضعیت [تجربهی سخت و مشقتبارِ حمل کیسه و تحمل بوی گندیدهی آن] دقیقا همان نفرتی ست که از کسی در دل داریم. کینه و نفرت دل را به همانگونه آلوده و گندیده میکند؛ اگر شما نتوانستید یک هفته بوی گند سیبزمینی را تاب آورید، فکر کنید چهگونه میتوانید به مدت یک عمر، نفرت و کینه را در دلتان تاب بیاورید؟
حکمت:
«الدنیا سجن المؤمن و جنة الکافر»
ترجمه: دنیا برای فرد مؤمن زندان است و برای فرد کافر، بهشت.
دعاء:
«ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت أقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین»
ترجمه: پروردگار! دلهای مان را از صبر لبریز کن، گامهای مان [در اقدام و تصمیم] را [راست و] استوار ساز و، بر کافران، پیروزی مان دِه!
درس:
چطور میتوانیم بر لبان بزرگسالان و سالخوردگان خویش و همسایه و آشنا، لبخند بکاریم؟ چطور میتوان یک نفر از این آدمها را برای یک شب خوشحال کرد؟ به یک آدم بزرگسال یا سالخورده فکر کن و بکوش بر دلش نسیمِ خوشحالی و سرور بوزانی. در آن حال، اثرِ [وزیدن نسیم ملایم] آن را در دلت حس خواهی کرد. کی میداند؟ شاید دعای صادقی از وی شامل حالت شد.