ترجمه: آنان که ایمان آوردند و به اعمال صالح التزام ورزیدند، پاداشی همواره درخواهند یافت.
حدیث:
«عن أبی ذر الغفاری أن رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) قال: تبسمک في وجه اخیک لک صدقة و أمرک بالمعروف و نهیک عن المنکر صدقة و إرشادک الرجل في أرض الضلال لک صدقة و إماطتک الحجر و الشوک و العظم عن الطریق لک صدقة و إفراغک من دلوک في دلو أخیک لک صدقة».
ترجمه: از ابو ذرّ غِفاری (رضیاللهعنه) روایت است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوسلم) فرمود: لبخندی که بر چهرهی برادرت مینشانی صدقه است. توصیهای که به معروف و نهیای که از منکر میکنی صدقه است. رهنماییات برای کسی که سرگردان است صدقه است. برداشتن خار و خاشاک و سنگ و استخوان از سر راه صدقه است؛ و آبی که از دلو خودت به دلو برادرت میریزی صدقه است. (صحیح جامع: 2980).
داستان:
داستانی که خواهید خواند، بر میگردد به یکی از قرون وسطا: تقریبا به قرن شانزدهم میلادی؛ در یکی از روستاهای آلمان.
پسربچهای بود به نام «گاوس». او به طور خارقالعادهای هوشمند و زیرک بود؛ چنانچه هربار که استاد ریاضیات، سوالی میپرسید تقریبا همیشه او در جوابدادن پیشتاز بود. این پیشتازی او موجب شده بود که همکلاسیهای او به خود زحمت فکر کردن برای فهم جواب، را ندهند.
یک بار، استاد سوال دشواری در انداخت؛ و این بار هم گاوس، بیدرنگ، پاسخ داد، طوری که استاد برآشفته شد. خواست هرطور شده گاوس را، حتی برای یکبار، لاجواب کند؛ برای همین به گاوس یک مسألهی حسابی داد و گفت:
حاصل جمعِ تمامی اعداد از 1 تا 100 را برایم پیدا کن. با این کار میخواست توجه او را از درس برگرداند تا فرصت جواب برای بقیه هم بدهد. پنج دقیقه گذشته بود، که گاوس با صدایی خجولانه گفت: 5050. استاد سیلی محکمی بر رخسارش کاشت و گفت: چه جای شوخی ست؟! کو محاسباتت؟ گاوس گفت: من دریافتم که میان عدد 99 و عدد 1، رابطهای وجود دارد: با جمع یکی با دیگری عدد 100 حاصل میشود. همینطور، 98 و 2، برابر اند با 100؛ 97 و 3 برابرند با 100؛ بر همین منوال تا 51 و 49. با این روش، به 50 عدد جفت رسیدم؛ و از خلال آن، یک قانون کلی برای محاسبهی این مسأله انتزاع کردم: 1+n)n)/2؛ چنانکه: n در مسألهی ما، مساوی ست با عدد 100. و سرانجام، نتیجه را برون کشیدم که همان 5050 است.
استاد از این نبوغ شگرف، به شگفت آمد؛ او آن وقت نمیدانست که آن لحظه، بر روی دانشمند بزرگ، فردریک گاوس: یکی از سه ریاضیدان برتر و نامدار تاریخ؛ سیلی زده است.
حکمت:
ای انسان! مرگ را از یاد مبر، چون او تو را از یاد نمیبرد.
دعاء:
«رب انصرني علی القوم المفسدین. اللهم اجعلنا من الصالحین المصلحین و اجعلنا من المحسنین».
ترجمه: پروردگارا! مرا بر گروه تبهکار پیروزی ده. خدایا! ما را از جملهی نیکوان و بهسازان بگردان؛ و ما را در زمرهی محسنان بگزین.
درس:
از همینک تلاش کنیم تا از محسنان شویم.
حسن بصری میگوید: «احسان این است که همیشه همه را شامل نیکیات کنی، نه در زمان و مکان مشخصی فرد یا گروه خاصی را: درست مانند باد و باران و خورشید و ماه».