نویسنده: محمد اسحاق صالحی «ابوعایشه»
    پیش درآمد: اعتزال به مرور زمان در بین مردم نفوذ کرد و مردم زیادی به این فرقه گرویدند، تا جایی‌که عده­ای از خلفا نیز از این گروه متأثر شدند و راه و مذهب آن­ها را در پیش گرفتند. در بخش دوم مقالة «فرقه معتزله» مهم­ترین مباحثی را که دنبال می­کنیم گسترش مذهب معتزله، دورۀ طلایی آن­ها، اهمیت و جایگاه عقل نزد معتزله، اختلاف­شان با «اهل سنّت و جماعت» در مورد مخلوق بودن قرآن و رؤیت الله تبارک و تعالی در دنیا و آخرت است.

معتزله در دورۀ خلافت اموی­‌ها و عباسی‌ها

    همان­طوری که در بخش اول این مقاله بیان شد که برخی از خلفای عباسی به مذهب «اعتزال» روی آوردند و با تمام توان این مذهب را حمایت کردند و از آن پشتیبانی نمودند؛ همچنان باید یادآوری نمود که از میان بنی امیه نیز افرادی بودند که مذهب اعتزال را برگزیدند.
    در کتاب «المعتزلة في بغداد وأثرهم في الحیاة الفکریة والسیاسیة» آمده­است: «اولین کسی‌که از خلفای بنی أمیه مذهب اعتزال را اختیار کرد و رأی و نظرش همانند معتزله بود، یزید بن الولید بود، او به صحت اصول پنجگانة آنان اعتقاد و باور داشت و بعد از او مروان بن محمد که به‌خاطر نسبت به معلم ادب و مربی­اش جعد بن درهم به «جعدی» ملقب شد».
    در این دوره روز­به‌روز نفوذ معتزله بیشتر می­شد و تأثیرات آنان فراگیرتر، تا جایی که مردم را در معرض امتحان شدیدی قرار دادند، در کتاب مذکور می­خوانیم که: «این دوره، شاهد ازدیاد نفوذ معتزله بود و این کار در زمان خلافت مأمون، معتصم و واثق رخ داد که آنان مردم را در مورد «خلق قرآن» مورد آزمایش قرار می­دادند و این حادثه، به محنت قرآن نام‌گذاری شد، در واقع معتزله، طلاب این علم بودند که مأمون آنان را به خود نزدیک کرد و به مبادی آنان ایمان آورد و برای برگزاری مجالس مناظره برای آنان تلاش نمود، ازاین‌رو معتزله در دورۀ او در عصر خلافت عباسی دارای نفوذ بسیاری زیادی قرار گرفتند، او در برابر علمای آنان؛ همچون شاگردی زانوی تلمذ زد و عقاید معتزله را بر مردم تحمیل کرد و آنان در این مورد، امتحان و آزمایش نمود.»

گسترش تعالیم اعتزال در بغداد

    سرکردگان و بزرگان اعتزال همواره در تلاش بودند تا این مذهب را گسترش دهند و آن را تا حد توان به اقصی نقاط جهان اسلام برسانند، به همین خاطر بعضی از این افراد خود را به دستگاه حکومت نزدیک نمودند تا از آن طریق وارد شوند. بصره با وجود تعدد گروه­هایی که در آن وجود داشت همواره مرکز حرکت معتزله قرار گرفت، تا اینکه بغداد به عنوان پایتخت انتخاب شد و به شکوفایی رسید، بزرگان معتزله این فرصت را مغتنم شمرده و بعضی از آن­ها در بغداد مستقر شدند. در دوران خلافت ابوجعفر منصور ۱۳۷-۱۵۸هـ، ۷۵۴-۷۷۵م معتزله سر برآوردند و جایگاه و منزلت­شان بالا رفت؛ زیرا عمرو بن عبید قبل از اینکه خلافت به منصور محوّل شود دوست صمیمی او بود، منصور نیز او را دوست داشت و برایش احترام قایل بود و به خاطر زهدش همواره از او مطالبۀ پند، نصیحت و موعظه می­نمود.
    تعالیم اعتزال در دورۀ اول خلافت عباسی در زمان خلیفه مأمون ۱۹٨- ۲۱۸هـ/ ۸۱۳- ۸۳۳م به اوج خود رسید، مأمون به حرص بر دین و متابعت ملحدین و زنادقه مشهور بود.
    مأمون در برابر شیوخ معتزله زانوی تلمذ زده و از شیوخ بزرگ و سران آنان امثال: ثمامه بن أشرس، یحیی بن مبارک، بشر بن غیاث مریسی و ابو هذیل علاف استفاده کرد.
    دورۀ طلایی معتزله در سال ۸۴۶م به اوج خود رسید و با پایان رسیدن خلافت واثق عباسی به پایان رسید و بعد از آن مرحلۀ فشار بر معتزله آغاز گردید؛ البته باید دانست که هنوز مذهب معتزله در جهان اسلام کاملاً به پایان نرسیده بود؛ گرچه بعدها این مذهب، رشد نمود و گسترش یافت به ویژه در دولت آل بویه در ایران (ری) در قرن دوم و همچنان بعد از آن تا جایی که وزیر دولت آل بویه معتزلی بود، از بزرگ­ترین شخصیت­های معتزله در این زمان، قاضی عبدالجبار بود.

فکر و اندیشۀ معتزله

    در خصوص اندیشه­های اجتماعی و سیاسی معتزله باید گفت که منحصر به امور دینی محض که از نظر معتزله باید به آن­ها معتقد بود نیست؛ بلکه شامل یک سلسله مسایل طبعی، اجتماعی، انسانی و فلسفی می­شود که مستقیم در حوزۀ ایمانی نیست. معتزله در اندیشه­ها و افکار خود بیشتر بر عقل اعتماد و اتکا دارند، آنان بیشتر امور خود را از پنجرۀ عقل بررسی نموده و به آن می­پردازند.
    علامه ابو الحسن ندوی رحمه‌الله می­نویسد: این گروه که در تاریخ اسلام به معتزله شناخته می­شوند با فرهنگ وسیع و هوش نادرشان در علم تعمق حاصل نکرده و به تحقیق نپرداختند، فرهنگ­شان وسیع بود؛ اما عمق نداشت و بسیاری از آنان در فهم حقیقت دچار اشتباه شدند و در تقدیر سلطۀ عقل و حدود علم انسانی زیاده­روی کردند، نظریات این گروه در دین و مباحث ماوراء الطبیعه، نظریات توخالی و خام بود، مباحثی بودند که در آن از عجله کارگرفته شده بود و از استحکام و تدقیق به دور مانده بود، این حالت هر طایفه و گروهی است که در آغاز مرحلۀ عقلی­اش باشد اگر زندگی و پیشرفت برای آنان مقدر می­بود بسیاری از چیزهایی که تکمیل کرده بودند، دوباره از بین می­بردند.
    صاحب کتاب «المعتزلة فی بغداد وأثرهم في الحیاة الفکریة والسیاسیة» می­نویسد: معتزله با سلف در فهم و درک عقاید مخالفت نمودند و شیوۀ آنان در فهم مسایل و عقاید شیوۀ عقلی محض بود و آنان تلاش کردند تا احکام عقلی را برای عقاید دینی تطبیق نمایند و مکتب آنان یکی از بزرگ­ترین مکاتب عقلی در اسلام بود، آنان حجت عقل را یکی از مصادر معرفت و شناخت  شمردند.
    معتزله بر عقل به عنوان یگانه ابزار شناخت حقیقت تاکید می­کردند، عقلی دانستن حسن و قبح از جانب ایشان دلیل روشنی بر این مطلب است و آن­ها بیشتر بر ادلۀ عقلی تکیه می‌کردند و عقل را بهترین شاهد مباحث اعتقادی می­دانستند.
    عقل نزد معتزله جایگاه بس بلندی دارد، معتزله در بسیاری از مسایل از عقل کار می­گیرند و عقل را بر نص مقدم می­دارند و در اندیشة اعتزالی نیز عقل جایگاه ویژه­ای داشته است؛ هر چند معتزله به عنوان یک جریان کلامی است؛ اما از نظر این فرقه، عقل جایگاه هستی شناختی داشته و در حوزۀ معرفت نیز ابزاری بی‌بدیل است.
    وقتی فکر و اندیشة معتزله و کتاب­هایی را که در این رابطه نوشته شده­اند، بررسی می­کنیم با مسایلی متعددی روبه­رو می­شویم که در این مقاله به مهم­ترین این بخش­ها می­پردازیم:

مسئلۀ خلق قرآن

    مسئلۀ خلق قرآن یکی از مهم­ترین مسایل اختلافی بین معتزله و سایر گروه­ها و مذاهب اسلامی است، این مسئله در ابتدای دولت اموی توسط «جعد بن درهم متوفای ۱۱۸هـ/ ۷۳۶م آغاز گردید و اختلافات و درگیری­ها دربارۀ این مسئله همواره داشت رشد می­کرد، در دورۀ مأمون، مناظره در این مسئله گسترش یافت؛ البته قبل از مأمون هیچ کسی به آن نیندیشده بود که آن را مذهب رسمی دولت قرار دهد. اين کار بالأخره توسط مأمون صورت گرفت. او در محنت قرآن، بسیاری از علما، داعیان و شیوخ را شکنجه نموده و این مفکوره را بر آنان تحمیل نمود؛ اما از آن­جایی‌که خداوند حامی دین و کتاب خودش است، به علمای بزرگوار چنان استقامتی نصیب فرمود که حتی کوه­ها در برابر آن تاب و تحمل خود را از دست می­دهند.
    معتزله در مورد قرآن می­گویند: قرآن کریم سخن الله به زبان بنی آدم است، قرآن به سوی الله تعالی نسبت داده شده­است، مبنی بر اینکه الله تعالی همانند بنی آدم صحبت می­کند و هیچ مشابهتی بین الله تعالی و بین مخلوقاتش وجود ندارد تا اینکه برای الله تعالی کلام برگرفته از حرف و صوت همانند کلام بشر ثابت کنیم. قرآن نزد معتزله مخلوق و محدث است؛ زیرا الله تعالی بر هرچیز قادر و توانا است، به تحقیق که الله بر خلق پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم قادر بوده قبل از اینکه قرآن را بر او نازل کند، دیگر اینکه در قرآن آیاتی وجود دارد که دلالت می­کند قرآن بعد از وجود حوادثی که قبل از او حاصل شده بود به وجود آمده ­است.
    غزوة بدر قبل از اینکه آیات قرآن در مورد آن نازل شود و تلاوت شود، رخ داده­است.
    زنی که با رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم دربارۀ همسرش به مجادله پرداخت، آیات قرآن بعد از مجادلۀ او نازل شد، عقل بر قدیمی بودن قرآن بر حوادثی که در آن ذکر شده­ است دلالت نمی­کند.
    اشاعره در این مورد می­فرمایند: قرآن کلام الله تعالی است او همانند خود الله متعال قدیم است و اوامر و نواهیی که در قرآن وجود دارد، نیز قدیم هست.
    ابولهب که در قرآن ذکر شده­ است در علم الله متعال بود که او ایمان نمی­آورد؛ پس خداوند در قرآن دربارۀ او چیزی را نوشت قبل از اینکه او را بیافریند؛ همچنان در بقیۀ مسایل هم به همین صورت است که این مسایل قبل از رخداد آن در علم خداوند متعال وجود داشته­است.
    همۀ معتزله اتفاق دارند که قرآن مخلوق است. قاضی عبدالجبار [یکی از علمای بزرگ معتزله است] مذهب خود و مذهب معتزله را در این باره تثبیت نموده و چنین می­نویسد: «مذهب ما در این مورد این است که قرآن کلام الله تعالی و وحی او است، قرآن مخلوق و محدث است».
    آنان برای تأیید سخن­شان، دلایل متعددی ارایه نموده‌اند که یکی از عمده­ترین دلایل آنان در این باره این آیة قرآنی است: «الله خالق کل شیء»؛ [زمر:۶۲] آنان می­گویند: این آیه افادۀ عمومیت دارد و با اینکه قرآن نیز شیء است؛ پس در عمومیت «کل» داخل است و در نتیجه مخلوق می­شود؛ زیرا اینجا دلیلی وجود ندارد که ما قرآن را از عموم این آیه بیرون کنیم؛ پس واجب است در این حکم داخل باشد.
    پاسخ آنان به استدلال از این آیه،‌ چندین صورت داده شده ­است که در ذیل آن را ذکر می­کنیم:
  1. یقیناً این سخن آنان از موارد تعجب‌برانگیز است؛ زیرا تمام افعال بندگان نزد آنان غیر مخلوق از جانب الله تعالی می‌باشد؛ بلکه بندگان خودشان افعال‌شان را به‌وجود می­آورند و الله متعال آن را خلق نمی­کند، آنان افعال بندگان را از عمومیت «کل» بیرون کرده‌اند درحالی‌که همین افعال نیز شیء محسوب می­شود؛ ولی کلام الله تعالی را در عموم آن داخل نموده‌اند با وجود اینکه صفتی از صفات الله متعال است.
  2. الله متعال می­فرماید: «إنما قولنا لشيء إذا أردناه أن نقول له كن فيكون» [نحل: ۴۰]؛ اگر قرآن مخلوق می­بود؛ حتماً خداوند متعال به قرآن هم کلمۀ «کن» را استفاده می­کرد و قرآن قول الله تعالی است و محال است که قول خودش مقولش قرار گیرد؛ زیرا این موجب قول دوم می­شود و دوم منجر به قول سوم می­شود و همین­طور بی­نهایت تداوم می­یابد و تسلسل لازم می­آید و تسلسل نیز باطل است.
  3. از این سخن «قرآن مخلوق است» لازم می­آید که تمام صفات خداوند متعال مخلوق باشند همانند علم، قدرت و… که این کفر صریح و آشکار است؛ زیرا علم، قدرت و حیات او تعالی شیء است؛ پس در عمومیت لفظ «کل» داخل می­شود و بعد از اینکه مخلوق نبوده، مخلوق قرار می­گیرد و خداوند متعال از آنچه دربارۀ او می­گویند خیلی بالا و برتر است.
    دیگر اینکه موضع معتزله دربارۀ قرآن کریم مخالف اعتقاد و باور «اهل سنّت و جماعت» است، امام طحاوی رحمه‌الله می­فرماید: «قرآن کلام الله متعال است، از طرف الله تعالی بدون کیفیت به عنوان قول و سخن، آشکار و ظاهر گردیده­است و خداوند متعال آن را بر رسول‌الله به صورت وحی نازل فرموده­ است و مؤمنان او را در این مورد تصدیق نموده­اند و یقین نموده­اند که قرآن حقیقتاً کتاب الله تعالی است، همانند کلام مخلوقات، مخلوق نیست.»
    عمرو بن دینار می­فرماید: «من یاران پیامبران صلی‌الله‌علیه‌وسلم و کسانی که بعد از ایشان بودند را به مدت هفتاد سال دریافتم که آنان چنین می­گفتند: الله تعالی خالق است و به غیر از خدا همه چیز مخلوق است و قرآن کلام الله تعالی است از طرف او تعالی آمده و به سوی او بر می­گردد.»
    ابن ابی العز حنفی می­گوید: «همۀ اهل سنّت اعم از مذاهب چهارگانه و بقیة سلف و خلف اجماع دارند که کلام الله مخلوق نیست.»

امتحان و آزمایش مخلوق بودن قرآن

    این مسئله در زمان خلافت مأمون آن­قدر گسترش یافت که مردم را بر این کار وادار می­کرد؛ زیرا مأمون کسی بود که در این بخش با معتزله موافق بوده و به آرا و نظریات آنان گرایش داشت تا جایی که در سال ۲۱۳هـ به نایب خود در بغداد نامه فرستاد و به او دستور داد که قاضیان، محدثین و تمام اهل علم را با این سخن مورد آزمایش قرار دهد و همچنان دستور داد که از قاضیان تعهد بگیرد هر کسی که به مخلوق بودن قرآن قایل نیست شهادت او قابل قبول نیست و کسانی را که این رأی را قبول ندارند، مجازات نماید و این کار ایشان فتنۀ بسیار بزرگی ایجاد کرد، از علمایی که به این فتنه مبتلا گردید امام احمد بن حنبل رحمه‌الله بود؛ ولی او بر حق ثابت­قدم و پایدار ماند.
    این مسئله در دورۀ سه خلیفة عباسی (مأمون، معتصم و واثق) ادامه داشت؛ اما در سال ۲۳۲هـ/ ۸۴۶م وقتی با خلیفه متوکل برای خلافت بیعت صورت گرفت، دیگر ایشان نسبت به این مسئله، تمایلی نشان ندادند، متوکل به مسئلۀ خلق قرآن پایان داد و مردم را از مناظره و مباحثه در این مسئله، بازداشت.
    فتنۀ خلق قرآن یکی از فتنه­های بزرگ و یکی از آزمایش­های کلان برای این امت بود تا جایی که علما آن را با فتنۀ ردت که در ابتدای خلافت حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه رخ داد، قیاس کرده­اند و آزمایش علما و بزرگان در این امتحان خیلی سخت و دشوار بود، علی بن مدینی یکی از ائمۀ حدیث در عصرش و یکی از اساتید امام بخاری رحمه‌الله دربارۀ این فتنه و مقاومت حضرت امام احمد بن حنبل چنین می­فرماید: «خداوند متعال این دین را در زمان ردت با حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه و در زمان محنت خلق قرآن توسط امام احمد بن حنبل رحمه‌الله، عزت بخشید.»
    دوست دارم این بخش از مقاله را با سخنان مفکر قرن بیستم، اندیشمند والامقام و دعوتگر مسلمان علامه سید ابوالحسن ندوی رحمه‌الله دربارۀ امام احمد بن حنبل رحمه‌الله به پایان برسانم، ایشان دربارۀ امتحان و آزمایشی که امام در آن واقع شد چنین می­نویسد: «بدون شک محنت خلق قرآن یک مصبیت بزرگ و یک امتحان خیلی کلان در اسلام بود که امام احمد رحمه‌الله آن را در اوج نشاط و فعالیتش از بین برد و این دین را از اینکه بازیچۀ دست بیهوده­گران قرارگیرد و یا هرکس به میل و دل‌خواه خود در آن کاری انجام دهد، حفظ نمود، ایشان این امت را از اینکه زیردست پادشاهان جوان، تحریک شده و بی­پروا و هم­نشینان آنان قرار بگیرد و آنان عقاید و آرای خود را همانند مالیات بر آن تحمیل کنند و آن را همانند چهارپایان به سوی خواهشات نفسانی خود سوق دهند، صیانت کرد و به عقیدۀ اسلامی اصالت و کرامتش را بازگرداند، او با این کارش مستحق تقدیر و تشکر انسانیت و ثنا و تعریف مسلمانان و اعتراف نسل­های آینده و بزرگ­داشت تاریخ قرار گرفت و او جزء مجددین بزرگ اسلامی است.»
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version