نویسنده: مهاجر عزیزی

پیامدهای منفی پرحرفی

۱. دوست نداشتن مردم: شخص پرحرف و یاوه‌گوی را مردم دوست ندارند؛ چون طبیعت سالم انسانی از شخصی‌که زیاد حرف می‌زند و هنگام سخن گفتن خودخواهی گفتاری را اختیار می‌نماید، نمی‌پسندد.
۲. سلب فرصت سخن از دیگران: سخن‌گفتن زیاد و برای دیگران فرصت سخن را ندادن در حقیقت کم اهمیت دانستن جانب مقابل است که این در حقیقت سبب پایین آمدن شخصیت، مقام و منزلت خود شخص، نزد شخص مقابل می‌گردد؛ چنان‌که نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم با هر کس سخن می‌گفت با دقت کامل به سخنانش گوش فرا می‌داد، به تمامی در مقابل او قرار می‌گرفت و با محبت و لطف با او برخورد می‌نمود. انس رضی‌الله‌عنه می‌گوید: «هرگاه مردی با پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم حرف می‌زد، آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم سرش را خم می‌کرد یا آن‌را بالا می‌گرفت تا او به زحمت نیفتد.»
۳. عدم بهره‌مندی از سخن دیگران: یکی از ضررهایی که در اثر پرگویی به شخص پرحرف می‌رسد این است، همان‌گونه که دیگران فرصتی برای گفتگو با یکدیگر نمی‌یابند، او فرصتی برای شنیدن سخنان دیگران نمی‌یابد؛ چون پیوسته در حال سخن گفتن است. کسی‌که شهوت کلام و هوس حرف زدن داشته باشد، نیروی خود را صرف سخن گفتن می‌کند و دیگر برای شنیدن مطلبی احساس نیاز نمی‌کند.
۴. از بین رفتن انگیزه‌ی عمل: کسی‌که زیاد صحبت می‌کند و به دیگران فرصت سخن را نمی‌دهد، او در حقیقت به عجب کلامی مبتلا شده، نه به خودش انگیزه‌ی عمل باقی می‌ماند و نه از صحبت‌های دیگران استفاده می‌کند تا به آن عمل کند. خلاصه کسانی‌ زیاد صحبت می‌کنند که کم عمل می‌نمایند. وقتی به سیره و سبک زندگی علما و عارفان واقعی توجه کنیم، مشاهده می‌کنیم که آنان کمتر سخن می‌گفتند و به سخنان مفید و وعظ و نصیحت، زیاد گوش فرا می‌دادند و بیشتر عمل می‌کردند.
۵. افتیدن در معرض خطا و لغزش: امام یوسف قرضاوی رحمه‌الله می‌گوید: «وقتی‌که انسان زیاد سخن بگوید، در معرض خطا و لغزش و لطمه زدن به آبرو و ناموس دیگران و خوردن گوشت مردم به وسیله‌ی غیبت کردن درباره‌ی آنان قرار خواهد گرفت؛ بنابراین، سلامتی در گرو سکوت کردن است… و این بدان معنی نیست که لب فرو بسته و حرفی نگوید؛ نخیر، بلکه منظور آن است که انسان جز به خیر و در مسیر رضای خداوند متعال لب به سخن نگشاید.»
باید توجه داشت که هر سخنی را باید حقش را ادا نمود، آنقدر کوتاه و مختصر نگردد که مفاهیم را به شکل ناقص و نارسا برای شنونده بیان دارد و آنقدر طولانی هم نباشد که باعث خستگی شنوندگان شود. سخن، چنانچه بسیار کوتاه یا طویل نباشد، اثر بهتری بر شنونده خواهد گذاشت و جذابیت قلبی آن بیشتر خواهد بود. در روایتی از مسلم آمده است که جابر بن سمره گفت: «همراه پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم نماز می‌خواندم نماز و خطبه‌ی آن‌حضرت متوسط بود (نه کوتاه و نه دراز و بلند).»
اسلام هرآنچه که به انسان فایده ندارد و به او مربوط نیست، برحذر می‌دارد؛ چنان‌که از حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه روایت است که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «از زیبایی اسلام شخص، ترک چیزی است که به او مربوط نیست (فایده نیز ندارد).» بناءً مسلمان سخنی‌که برایش فایده ندارد نمی‌پردازد و زیاده‌گویی نمی‌کند، مسلمان مستعد و نیک اندیش قبل از زیاد گفتن، زیاد عمل می‌کند؛ یعنی کم حرف می‌زند و بیشتر عمل می‌کند. من در معاشرات جامعه‌ی خود زیاد می‌بینم، بسیاری از مردم هستند که وقتی همرایش بنشینی به تو نوبت سخن‌گفتن را نمی‌دهند، خود بدون توقف و درنگ به سخن گفتن ادامه می‌دهند و این (زیاد سخن‌گفتن) را برای خود کمال و مهارت می‌دانند؛ درحالی‌که کمال به این نیست؛ بلکه کمال به خوب گفتن، و از اسلام و دین طبق نیاز گفتن و جانب مقابل را رعایت کردن است.
از توضیحات بالا برمی‌آید که مسلمان با شخصیت، فرد معتدل می‌باشد و در هر راستای دین و زندگی اعتدال و مساوات را رعایت می‌کند؛ چون به وضوح می‌داند که کامیابی به اعتدال و میانه‌روی نهفته است؛ ازاین‌رو، وقت سخن گفتن نیز اعتدال را رعایت می‌کند و مطابق حالت سخن می‌گوید و حین گفتن جانب مقابل و شنوندگان را کاملا در نظر می‌گیرد. مسلمان با شخصیت، پُرحرفی را مخل شخصیت و عزت خود می‌داند و در گفتار نرمی را اختیار می‌کند و از با تکلّف سخن‌گفتن نیز پرهیز می‌نماید؛ چون می‌داند که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم از سخن‌گفتن تکلّفی منع فرموده‌اند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version